بسمهتعالی
جلسۀ اول کرسی کتابت
گفتگو با استاد محسن عبادی
موضوع: رسمالمشق خط نسخ ایرانی
در اولین جلسه از جلسات گفتگوهای کرسی کتابت مدرسه کتابت قرآن کریم، استاد عبادی در مورد پیشینه شکل گیری کتاب رسم المشق نسخ ایرانی این گونه توضیح دادند:
کتاب رسمالمشق خط نسخ ایرانی بر مبنای نیازهای آموزشی که برای خط نسخ ایرانی وجود داشت، در دو حوزۀ هنرجویان خط نسخ ایرانی و نیز دانشجویان رشته گرافیک، بهویژه کسانی که در تایپوگرافی و طراحی حروف و طراحی فونت فعال هستند، تولید شد. برمبنای این نیازسنجی، فاز مطالعاتی و پژوهشی این پروژه، از پنج سال و نیم قبل شروع شد و به تدریج ادامه پیدا کرد، تا زمانی که بالاخره به سامان رسید و توانستیم آن را چاپ و عرضه کنیم.
مدتها بود که در کلاسهای انجمن خوشنویسان یا کلاسهای آزاد، یا کلاسهای دارالکتابه که به صورت تجمیعی و متمرکز در تهران برگزار میشد، و همچنین کلاسهای دانشگاه که به مدت یازده سال من در خدمت دانشجویان رشته گرافیک بودم، مرتباً این سوال از من پرسیده میشد که برای رشته نسخ ایرانی ما به دنبال چه منبعی باشیم که بتوانیم مشق صحیح انجام بدهیم و منبع قابل اعتمادی باشد و همه روی این منبع
مفردات مراجعه کند و در بخش دو حرفیها هم، همان مفردات دوباره تکرار شده در بالای صفحه و در بخشهای پایانی کتاب هم، بعضی از کلمات آن جملات و عبارات سطرهای منتخب را که بنده آوردم، در داخل آنها باز یک سری مفردات درجه یک پیدا میشود. این را بنده لازم دیدم که بیایم پالایش و غربالگری کنم و آن کلماتی که قابلیت مشق را ندارند، کنار بگذارم که هم زمان جستجوی هنرجو و دانشجو کمتر شود که زودتر به مطلب برسد و هم همان حجم زیاد و گسترده تبدیل بشود به یک حجم قابل استفادهای در یک کتاب و این بود که 5 سال و نیم طول کشید.
یک چالشی بین ما و دوستان خوشنویس که خارج از کشور هستند بود و آنهایی که موضع داشتهاند دربارۀ خط نسخ ایرانی و بعضیها هم البته نسخ ایرانی را دوست داشتند و حتی هم این چالش هم در ذهن آنها بود، که چرا چشم واو را میبندید و پر میکنید و اصلاً چه توجیه هندسی و علمی و عقلانی دارد و از نظر زیباشناسی این کار غلطی هست. جواب بنده این بود که در نسخ ایرانی این آزاد است و اصلاً اجبار نیست، سندش هم این است که در سوره بقره در 2 و 3 صفحه قرآن نیریزی 19 واو نوشته که همه بدون استثناء چشم آنها باز هست پس قاعدهای برای آن نداریم.
در مورد علاءالدین هم باید گفت که خط او یک خط نسخ فوق العادهای هست؛ استاد صمدی میفرمایند که فقط به خط نیریزی نگاه نکنید و از علاءالدین غافل نشوید که هویت ایرانی پیدا کرده یعنی مکتب تبریز در خط نسخ ایرانی به نظر بنده شیوه علاءالدین میتواند باشد. استاد بنیرضی هم تأکید فراوانی روی شیوۀ علاءالدین و محمد ابراهیم قمی داشتند که ایشان هم شاگرد علاءالدین بوده. استاد عبدالرضایی بعد از این که کتاب را در یافت کردند خواهان این بودند که کار مشابهی نیز برای علاءالدین صورت بگیرد.
سه شیوه نسخ وجودارد : شیوه نسخ ترکی، نسخ ایرانی، و نسخ شبه قاره.
مرجع و مصدر خوب برای ثلث و ثلث عادی زیاد وجود دارد ولو این که پراکندهاند. ما سطرهای بسیار دلبر و بسیار پر عیاری داریم از قدیم از محمود جلالالدین، مصطفی دده، درویش علی، شیخ حمدالله و دیگران و کراسهها و سطرهایی که در ثلث و نسخ از اینها باقی مانده، به قدری زیاد است که کراسه شوقی میتواند یک استارتر و یک مبدا باشد. اما در نسخ ایرانی متاسفانه ارجاع را نمیشود به این صورت انجام داد و حتما لازم هست که بنده بیایم لقمه را آماده بکنم. بنابراین ما میبینیم که شکل کلمات و حتی آن ترتیب و چینش کلمات با آن چیزی که در کراسه شوقی میبینیم خیلی متفاوت است؛ یک دلیل آن این بود که بخش دیگری از مخاطبان این کتاب دانشجویان رشته گرافیک بودند. بنده باید دو وجهی میاندیشیدم به این که سرفصلها را چگونه تنظیم کنم که هردو گروه بتوانند به درستی از کتاب استفاده کنند. در نظر دارم در ادامه این روند برای نسخ ایرانی دو کتاب دیگر به این مجموعه اضافه کنم. البته که همین کتابی که چاپ شده خدمت استاد صمدی ارسال کردم و ایشان هم تورق فرمودند و گفتند به از مبتدی تا درجه استادی را همین یک کتاب جواب میدهد.
استاد عبادی در پایان نیز ضمن ابراز خرسندی از ظهور طیفی از علاقمندان به شیوه های کهن نسخ همچون علاءالدین، ادامه این حرکت سودمند را آرزو نمودند.