روایت چیست؟ ابنسینا میگوید من اولین چیزی که یادم میآید، این است که از یک حصار مشبک آسمان را میدیدم. بعدها مادرش برایش تعریف کرده بود که ما داشتیم نان میپختیم و تو را که یک نوزاد کوچک بودی، گذاشته بودیم کنارمان و رویت یک الک گذاشتیم که قِل نخوری و توی تنور نیفتی. یعنی اولین روایتی که در حافظۀ ابنسینا شکل گرفت، دیدن آسمان از سوراخهای الک بود.
هر فعالیتی که رخداد و اتفاقی را در بستر زمان بازنمایی یا تعریف کند، روایت (narrative) است. به عبارت دیگر، داستان آن چیزی است که گفته میشود و روایت، نحوۀ گفتن داستان است. روایت را به شکلهای گستردهای میتوانیم داشته باشیم: پانتومیم، فیلم، داستان، تابلوی نقاشی و هر مدیایی که شما بتوانید چیزی را در آن تعریف کنید، ظرف روایت است.
روایت در هر سنی و در هر جامعهای و هر مکانی حضورش قطعی است. بدون روایت هیچ جامعهای وجود نخواهد داشت. تمام طبقات و تمام گروههای انسانی روایتهای خودشان را دارند. هیچ قومی بدون روایت وجود ندارد. روایت یک پدیدۀ فراتاریخی و فرافرهنگی است که جوامع را میسازد.
گفته میشود که ما آدمها از وقتی که میتوانیم یک اسم و یک فعل را در کنار هم بگذاریم، روایتمان شروع میشود. خیلی از محققان اعتقاد دارند چارچوب حافظۀ ما با روایتگریمان شکل میگیرد. یعنی ما از زمانی که میتوانیم چیزی را روایت کنیم، خاطره داریم و شخصیت ما شکل میگیرد.
شما اولین چیزی که از زندگیتان به یاد دارید، چیست؟