به یاد استاد سید جعفر شهیدی
استاد دکتر سید جعفر شهیدی، نویسنده، پژوهشگر، استاد ادبیات فارسی و نیز محقق تاریخ اسلام و تشیع، نامی بلند در آفاق ادبیات و دینپژوهی است. مرگ او محاق بدری تمام در آسمان دین و دانش است. او از جملهی نامورانی است که طی بیش از هفت دهه به تدریس، تعلیم و ترویج اندیشههای دینی و ادبی پرداخت و زندگی خویش را وقف باورهای خود کرد. شهیدی از آن دست پژوهشگران و قلم به دستانی است که مانند او کمتر یافت میشود. ویژگیهای آشکارتر شخصیت علمی و دینی او را میتوان در چند عنصر خلاصه کرد:
1. دینپژوهی: سید جعفر شهیدی، نماد شاخص دینپژوهی سنتی اما نواندیش است. ابعاد دینشناسانهی شخصیت او در تاریخ اسلام منحصر نمیشود؛ اگر چه در آن نمود و نمای بیشتر مییابد. شهیدی مجتهدی سختکوش و دقیق است که پس از طی مراحل عالی تحصیلات حوزوی و دینی در معتبرترین حلقههای علم دین و نزد گرانارجترین آموزگاران اخلاق و دیانت، به وادی ادبیات میرود؛ اما هرگز و به هیچ رو از دین و درد دین تهی نمیشود. او از داشتهها و یافتههای خود بهره میبرد و به تألیف و تحقیق کتابهای دینی و آیینی میپردازد و آن سرمایهی اندوخته را باز هم به کار دین میزند. کتابها و مقالاتی که او دربارهی دین، زندگی معصومان(ع)، تاریخ اسلام و تشیع و نیز برخی عرصههای فقهی، اخلاقی و تفسیری نگاشته است، همواره از مراجع تحقیق محققان و محصلان دین و خوانندگان جستوجوگر بوده است. اگر کسی بخواهد یک دوره تاریخ اسلام را به زبانی روشن و بیپیرایه و نیز نگاهی مختصر اما دقیق بخواند، بیگمان نمیتواند کتابی بهتر و برتر از تاریخ اسلام شهیدی بیابد. در برخی از عرصههای ادبیات مذهبی و سیره و سنت معصومان(ع) نیز وضع همین گونه است.
2. تاریخدانی: شهیدی یکی از محققان دورهی اخیر در تاریخ اسلام است که هرچه در این زمینه نگاشته، مهر قبول و رواج خورده و در نگاه نازک تیزبینان و نیز نیاز روشن علاقهمندان و محصلان حسن تلقی یافته است. آثار او در تاریخ اسلام، عمیق، روشن، غیر سوگیرانه، بیتعصب و البته سرراست و بیابهام است. این آثار چنان زنده و روشن و ساده و عمیقاند که خوانندهی معمولی هرگز نمیتواند میزان دقت و تکاپوی علمی عظیم مؤلف را در پشتصحنهی آنها ببیند.
3. ادبیات: سید جعفر شهیدی یکی از استادان بهنام ادبیات کهن پارسی است. تلاش و تقلای او در عرضهی لغتنامهی دهخدا، به مثابهی مفصّلترین دانشنامهی ادبی فارسی در دهههای گذشته قدرنهادنی است. از دیگر سو تصحیح و تحقیق کتب و متون ادبی و بیشتر کلاسیک در ادبیات فارسی، نمونهی تلاش محققانه، ویراستاری توانمند و پژوهشگری کارآمد است. آن چه او در این زمینه به جامعهی فرهنگی و ادبی ایران زمین عرضه کرده، نامیرا و برجای ماندنی است.
4. ترجمه: شهیدی یکی از نامآورترین کارآزمایان عرصهی ترجمهی دینی است. ترجمهی جاودان و درخشان او از نهجالبلاغه، کاری کارستان و ماناست. این بخت معنوی و مینوی را او داشته است که این کتاب بزرگ توحیدی و ایمانی را به زیباترین و فخیمترین و استوارترین شکل و شأن به جامهی پارسی درآورد و در حقیقت به اقتدای سخن امام پرهیزکاران، آفرینشی دوباره در کار بازگردان نهجالبلاغه کند. نام او در زمرهی پیشروان ترجمهی دینی در ایران میدرخشد و تلاش او کاری سترگ و بیمانند در این عرصه به شمار میآید.
5. سلوک: شهیدی به غیر از این جنبههای علمی و دینی، ویژستار مهم دیگری نیز دارد. او مرد راستی و درستی و سالک سادگی و خلوص است. این اخلاق قرآنی و ایمانی در او چنان بالیده و نضج یافته که بیگمان او را به مقام مسلمانی محقق و پاکدل و مؤمنی دلسوز و عقلگرا رسانده است. دستیابی به این شأن رفیع کار هر بی دست و پایی نیست. در اندیشهی او روشنی، نقد منطقگرا و اعتقاد بدون جانبداری و یکسونگری، مهمترین عناصر به شمار میآیند. مردی که به حقایق ایمانی و معنوی، بدون خونآشامی تعصب و سختگیری کوردلی، اعتقاد میورزد و همهی زندگی خود را در سلوک پارسایانه و سیر مؤمنانه میگذراند. این عمر دراز اما پربار که هدیهی خداوندی است، در راه اعتلای شأن توحید به سر میشود. چنین است که شهیدی با این نشانهها و نمودها نامی همواره ماندگار در سپهر علمی و دینی ایران زمین خواهد بود.