ادبیات آمریکای لاتین
فرهنگ‌هایی که پیش از فرهنگ کلمبیا وجود داشته‌اند، به گونه ابداعی شفاهی بودند؛ اما برای مثال Aztecs و Mayans نوعی رمزگونه تولید می‌کردند. اشکال شفاهی عقاید روش‌شناسانه و مذهبی نیز در مدتی پس از ورود مستعمره‌نشین‌های اروپایی‌ ضبط شده و به عنوان موردی ازPopol Vuh شناخته می‌شدند. به علاوه آن‌که، سنت داستان‌گویی‌های شفاهی تا این زمان نیز هنوز ادامه داشت؛ برای مثال در میان جمعیت Quechua ، زبان پرو و Quiché ، زبان گواتمالا، این امر دیده می‌شود.
از روزهای نخستین کشف این قاره توسط اروپاییان، کاوش‌گران اسناد مکتوب و تاریخ‌نگارهای مختلفی از تجارب خود تهیه کردند که در قالب آثاری چون نامه‌های کلمبوس یا توصیفات Bernal Díaz del Castilloاز جست‌و‌جو و کاوش در مکزیک به یادگار مانده است. طی دوره استعمار، اغلب فرهنگ‌های نوشتاری در اختیار کلیسا قرار می‌گرفت و در همین دوره بود که Sor Juana Inés de la Cruzشعرها و مقاله‌های فراموش‌نشدنی فلسفی خود را خلق کرد. در سال‌های پایانی قرن 18م و اوایل قرن 19م، نوعی ادبیات متفاوت criolloظهور پیدا کرد که رمان‌هایی چون
El Periquillo Sarniento نوشته لیزاردی از آن جمله است (1816).
قرن 19م، دوره «داستانهای مهمی» (از دید منتقد معروف دوریس سومر) در درون‌مایه‌های عاشقانه و طبیعی‌گرایی بود که تلاش می‌کرد نوعی حس هویت ملی را القا کند و به همین منظور با موضوعاتی مربوط به مسایل بومی و یا انشعاب «تمدن و بربریت» شکل می‌گرفت. (برای شناخت بیشتر این موضوع می‌توانید رمان Facundo نوشته Domingo Sarmiento(1845)و Cumandáنوشته Juan León Mera(1879)یا Os Sertõesنوشته Euclides da Cunha(1902)را مطالعه کنید.)
با شروع قرن بیستم و ظهور مدرنیسم، جنبش شاعرانه شروع شد که نخستین جرقه آن‌را متن Azul نوشته Rubén Daríoزد (1888). این اولین جنبش ادبی در آمریکای لاتین بود که بر فرهنگ ادبی خارج از این قاره هم اثر گذاشت. همچنین اولین ادبیاتی به شمار می‌آمد که به طور کامل از آمریکای لاتین برخواسته بود و ابعاد بومی و تفاوت‌های ملی در آن کمتر به چشم می‌خورد. برای مثال، José Martíنیز با این‌که یک وطن‌پرست کوبایی بود، در مکزیک و ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کرد و برای مجله‌های آرژانتینی و… مطلب می‌نوشت.
با این حال، بدون تردید آنچه ادبیات آمریکای لاتین را بر روی نقشه جهانی استوار نگاه می‌دارد، انفجار ادبی در سال‌های دهه 1960 و 1970 است که از مشخصه‌های اصلی آن ظهور رمان‌های تجربی و شجاعانه‌ای، مانند رمان Rayuela نوشته Julio Cortázar(1963)بود که بارها در اسپانیا منتشر شد و به سرعت به انگلیسی ترجمه گردید. از جمله رمان‌های شاخص در این عصر عبارتند از: رمان Cien años de soledad نوشته گابریل گارسیا مارکز (1967) که جریان ادبی آمریکای لاتین را به نوعی واقع‌گرایی جادویی رهنمون شد. با این حال، دیگر نویسندگان مهم مانند Mario Vargas Llosaو Carlos Fuentesبه راحتی در این چارچوب قرار نمی‌گیرند. شاید بتوان گفت که نقطه اوج این حرکت Augusto Roa Bastos و رمان معروفش Yo, el supremo بود (1974). با ظهور این دوره، نویسندگانی چون Juan Rulfo, Alejo Carpentier و از همه مهم‌تر Jorge Luis Borges پا به عرصه ادبیات آمریکای لاتین گذاشتند.
ادبیات معاصر در این منطقه بسیار متنوع و گوناگون است. این گوناگونی را می‌توان در رمان‌های پرفروش پائولو کوئیلو و ایزابل آلنده مشاهده نموده و یا در آثار نویسندگان مطرحی مانند Diamela Eltit, Ricardo Piglia یا Roberto Bolañoدید. همچنین توجه قابل ملاحظه‌ای به ژانر متون testimonio دیده می‌شود که در هم‌نشینی با نویسندگان دیگری چون Rigoberta Menchú خلق شد. در نهایت، نسل جدیدی از وقایع‌نویسی و تاریخ‌نگاری همراه با مقاله‌های Carlos Monsiváis و Pedro Lemebel ارایه گردید.
علاوه بر گارسیا مارکز (1982) نویسنده کلمبیایی، در آمریکای لاتین، 5 برنده جایزه نوبل وجود دارد که عبارتند از: گابریلا میترال، شاعر شیلیایی (1945)، میگل آنجل آستوریاس، رمان‌نویس گواتمالایی (1967)، پابلو نرودا، شاعر شیلیایی (1971) و شاعر و مقاله‌نویس مکزیکی اوکتاویو پاز (1990).

موسیقی‌گرایی در آمریکای لاتین
موسیقی‌گرایی رایج در فرهنگ آمریکای لاتین، حاصل تقابل عوامل متعدد زیر است:
– فرهنگ‌های بومی مردم که پیش از ورود اروپاییان به این قاره، در آن‌ها وجود داشته ‌است.
– فرهنگ‌های اروپایی که به طور عموم توسط اسپانیایی‌ها، پرتقالی‌ها و فرانسوی‌ها به این قاره آورده شده است. این عامل، در تمام آداب و سنن هنری منطقه دیده می‌شود از جمله نقاشی، ادبیات، موسیقی، علم و حتی سیاست. بیشترین موردی که تأثیر زیادی از اروپاییان گرفت، زبان مردم آمریکای لاتین بود. زبان ایتالیایی و بریتانیایی بیش از همه اثرگذار بودند.
– فرهنگ‌های آفریقایی که حضورشان به دوره برده‌داری برمی‌گردد در فرهنگ این قاره نیز تأثیرگذار بودند. آفریقایی‌ها بر ابعاد اخلاقی ـ مذهبی آمریکای لاتین و ساکنین دریای کارائیب اثر گذاشتند. این امر در نوع رقص و مذهب کشورهایی نظیر برزیل، ونزوئلا، کلمبیا و کوبا بیشتر قابل مشاهده است.
– ایالات متحده آمریکا هم از طریق نفوذ رسانه‌های سمعی و بصری در این قاره، تأثیرگذار بوده ‌است.

رقص و موسیقی در آمریکای لاتین
یکی از ویژگی‌های اصلی موسیقی آمریکای لاتین، تنوع و گوناگونی آن است. در این نوع موسیقی، انواع سبک‌ها از آهنگهای آمریکای مرکزی و دریای کارائیب گرفته تا اصوات تند و خشن‌تری از قسمت‌های جنوبی قاره، به گوش می‌رسد. یکی دیگر از ویژگی‌های موسیقی آمریکای لاتین، ترکیب اولیه آن با انواع مختلف سبک‌ها است. هم سبک اسپانیایی و سبک باروک اروپایی و هم ضرب‌آهنگ‌های آفریقایی، به آمریکای لاتین وارد شده‌اند و تأثیر شگرفی از خود بر جای گذاشتند.
موسیقی لاتین ـ کارائیبی مانند salsa, merengue, bachata و reggaeton که به تازگی وارد این نوع موسیقی شده و اغلب تحت تأثیر کشورهایی چون کوبا، پاناما، پورتوریکو و جمهوری دومنیکن هستند، به شدت متأثر از ملودی‌ها و ریتم‌های آفریقایی هستند. موسیقی Kompa هاییتی هم تحت تأثیر ریتم‌های آفریقایی بوده و با اصوات امروزی ترکیب شده ‌است.
از دیگر سبک‌های موسیقیایی آمریکای لاتین Argentine و Uruguayan tango کلمبیایی و cumbia و vallenato مکزیکی، ranchera شیلیایی، Cueca پرو، Marinera و Tondero, Candombe اوگاندایی, Zouk, Soca و Calypso هستند. موسیقی‌دان کلاسیک Heitor Villa-Lobos (1887 – 1959) بر ضبط سنت‌های موسیقی بومی سرزمین مادری خودش یعنی برزیل کار می‌کرد. سنت‌های رایج در سرزمین مادری وی، تأثیر فراوانی بر آثار کلاسیک وی گذاشت. همچنین آنچه بسیار مشهور و نام‌آشناست، اثر اخیر Leo Brouwer کوبایی و اثر گیتارنوازی Antonio Lauroونزوئلایی و Agustín Barrios پاراگویه‌ای است.
شاید مهم‌ترین بخش موسیقی در مواجهه با آثار فورکلور شاخته شده باشد؛ چراکه روح حقیقی کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب را در خود دارد. موسیقی‌دانانی چون Yma Súmac, Atahualpa Yupanqui, Violeta Parra, Victor Jara, Mercedes Sosa, Jorge Negrete, Caetano Veloso و بسیاری دیگر، نمونه‌های بسیار جالبی از عمق زیبایی این قدرت را به منصه ظهور رسانده‌اند.
پاپ لاتین که سبک‌های بسیاری از موسیقی راک را در خود جای داده است، امروزه در آمریکای لاتین طرفداران فراوانی دارد.
نمونه جدید سبک موسیقی Reggaeton است که reggae جاماییکایی، آن را یا با سبک‌های آمریکای لاتین مانند bombaو plena, hip hop ترکیب کرده است؛ به رغم سخنان بسیاری که در مورد آهنگ‌ها و قدم‌های رقص آن وجود دارد، طرفداران بی‌شماری پیدا کرده ‌است. این موضوع، در میان جمعیتی که به اصطلاح «فرهنگ مهاجر» دارند — هم در ایالات متحده آمریکا به ویژه در جنوب فلوریدا و شهر نیویورک که مهاجرت‌های موقت در آن‌ها رایج است — بیش از هر نقطه دیگری به چشم می‌خورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + دو =