مروری بر «گرسنگی» برنده دوربین طلایی جشنواره کن 2008
«بابی سندز» یکی از افراد ارتش سری جمهوریخواه ایرلند، به خاطر مبارزه با اشغالگران انگلیسی به چهارده سال حبس محکوم شده بود. او در سال 1981 در اعتراض به وضعیت ظالمانهٔ زندانیان سیاسی و رفتارهای وحشیانه با آنها دست به اعتصاب غذا زد و پس از گذشت شصت و شش روز، در زندان سیاسی جان داد. استیو مککویین چهرهٔ برجستهٔ سینمای انگلستان همین واقعهٔ تاریخی را دستمایهٔ اولین فیلم بلند خود قرارداده است.
بابی سندز در تاریخ معاصر به عنوان یکی از قهرمانان پایداری در مقابل قوهٔ قهریه و اعتراض خاموش و نافرمانی مدنی شناخته میشود؛ آنچنان که در تهران نیز خیابانی را به نام او کردهاند. ساندز یکی از سرسختترین مبارزان سیاسی در بریتانیا بود که برای رهایی ایرلند شمالی و بلفاست از قید حکومت دولت مرکزی بریتانیا میکوشید و وقتی هم که در بند افتاد و به زندان این دولت رفت، برای احقاق حق و نشان دادن صلاحیت کسانی که برای برقراری یک دولت آزاد در ایرلند شمالی میکوشیدند، دست به اعتصاب غذا زد و برخلاف آنچه دولت انگلیس میپنداشت، از این کار دست برنداشت و حاضر شد جانش را هم بر سر این مسأله بگذارد و تمام فشارها و اقدامات دولت بریتانیا برای قطع این روند نیز او را از این کار باز نداشت. جرمی که برای ساندز تراشیدند و از آن طریق توانستند وی را زندانی کنند، حمل سلاحهای غیر مجاز و استفاده از آنها برای پیشبرد اهداف سیاسی جمهوری خواهان ایرلند و تقویت ارتش جمهوری خواه این کشور بود. بابی سندز پس از مرگ مشهورتر شد و به عنوان نماد مبارزه برای استقلال در میان جوانان مبارز دهه 1980 ایرلند محبوبیت کمنظیری پیدا کرد.
گرسنگی به عنوان فیلم افتتاحیه در بخش نوعی نگاه جشنواره کن سال 2008 نمایش داده شد و با استقبال منتقدان و همچنین هیأت داوران مواجه شد. استیو مککویین دوربین طلایی بهترین کارگردان فیلم اولی را برد و در اولین گام موفقیت شیرینی به دست آورد. فیلم در جشنوارههای دیگر اروپایی نیز موفقیتهای پی در پی کسب کرد؛ از جمله در جشنواره های سیدنی، ونیز و مونترال. «مایکل فاسبندر» بازیگر نقش بابی سندز نیز جایزهٔ بهترین بازیگر جشنوارهٔ فیلم مستقل بریتانیا را از آن خود کرد.
گرسنگی روایت شش هفتهٔ آخر زندگی بابی سندز است و فیلمنامهٔ آن را خود مک کویین به همراه «اندا والش» نوشتهاند. در ابتدای حضور فیلم در جشنوارهٔ کن چند تن از سیاستمداران بریتانیایی به نمایش آن در کن اعتراض کردند. روزنامهٔ گاردین در آن زمان نوشت «جفری دانلدسون»، از نمایندگان مجلس ایرلند که خود از حملات ارتش سری ایرلند جان سالم به در برده است، و «ریچارد اوریو» که در زمان مرگ بابی سندز سخنگوی مطبوعاتی زندانیان ارتش جمهوری خواه بوده است به شدت از فیلم انتقاد کردهاند. آنها معتقد بودند مسألهٔ اعتصاب غذا نباید به عنوان نمادی هنری تصویر شود.
استیو مک کویین فیلم را با سرمایهگذاری شبکهٔ چهار انگلیس ساخته است. او دربارهٔ ابعاد سیاسی فیلمش گفته است: «زمانی که تصیمم به ساخت این پروژه گرفتیم، نه جنگ عراق آغاز شده بود و نه حرفی از گوانتانامو و ابوغریب بود، اما شباهتهای تاریخی اجتنابناپذیر است». او معتقد است که تاریخ تکرار میشود. سی سال پس از بیرحمیهایی که بر بابی سندز گذشت، نظامیان آمریکایی در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو همان رفتارهای وحشیانه را با زندانیان تکرار کردند. مککویین قصد داشت در سال 2003 یعنی پیش از برملا شدن رسوایی زندان ابوغریب فیلم را بسازد. او حتی فیلمبرداری را شروع کرده بود اما مشکلاتی که بر سرکارش پیش آمد به او اجازه نداد و ساخت فیلم تا سال 2007 طول کشید. به باور برخی منتقدان، نگاه جانبدارانهٔ مککویین نسبت به بابی سندز و دوری او از میانهروی ممکن است تأثیر منفی بر تماشاگران بگذارد و فروش فیلم را پایین بیاورد. اما مککویین اینگونه انتقادها را نمیپذیرد. او دربارهٔ قهرمانپروری در فیلمش معتقد است: «میگویند من قصد داشتهام در این فیلم از ساندز یک قهرمان ملی بسازم اما اصلاً نیازی به این کار نبود، زیرا ساندز به خودی خود یک قهرمان بزرگ سیاسی بود و در مقابل زورمداران ایستاد و احتیاجی نیست که من به سود وی تبلیغ کنم».
به نظر میرسد استیو مککویین در اولین تجربه کارگردانیاش موفق عمل کرده است. در عنوان یکی دوتا از جوایز متعدد فیلم از جشنوارهها، عبارت «دستاورد کارگردانی» یا «دستاورد هنری» دیده میشود. فیلم در ردهبندی کاربران سایت IMDb رتبه خوبی کسب کرده است و بیشتر نقدهای منتقدان و نظرات کاربران فیلم را تحسین کردهاند. صحنهای نفسگیر در فیلم هست که احتمالاً تا سالها در خاطر دوستداران سینما میماند. سکانسی با زمان 17 دقیقه که بدون قطع گرفته میشود، جایی که کشیشی با نقشآفرینی «لیام کانینگهام» در زندان سعی میکند با سندز درباره اعصاب غذایش جروبحث کند. در این صحنه دوربین در تمام طول سکانس ثابت میماند. برای تمرین این صحنه، کانینگهام مدتی به آپارتمان فاسبندر میرود و آنها دست کم روزی دوازده و گاهی هم پانزده بار این صحنه پیوسته را تمرین میکنند تا در اجرا خوب از کار دربیاید. بنظر میرسد این پلانـسکانس یکی از طولانیترین برداشتهای بدون قطع در تاریخ فیلمهای جریان اصلی باشد.