“حلقه سبز” حاتمیکیا را میبینید؟ “روزگار قریب” عیاری هم از راه رسیده، “شهریار” تبریزی هم عنقریب پخش خواهد شد، جیرانی هم سریالش رو به اتمام است، سامان مقدم هم دارد یک مجموعه میسازد…
ملاحظه میکنید، جمع سینماییها در تلویزیون جمعِ جمع است؛ فقط مانده پای مهرجویی و کیمیایی به تلویزیون باز شود که البته اگر ملاحظات دیگر بگذارد دور از انتظار نخواهد بود. البته شاید بتوان حضور کیمیایی در برنامه «جان» صالح علاء را چراغ سبز تلویزیون قلمداد کرد. به این ترتیب خزان سینمای ایران رغم خورده و کامل شده است. البته اگر نگوییم مرگ، مرگی که تنها از طرف صاحبان عزا پنهان میشود.
بر هنرمندان، کارگردانان و بازیگران که حضور و کار در تلویزیون را در این برههی کسادی بازار سینما ترجیح داده-اند، هیچ خردهای نمیشود گرفت؛ چرا که باید به حیات هنری (و طبیعی) خود ادامه دهند و کجا بهتر از تلویزیون با این حجم وسیع و طیف گستردهی مخاطب.
شاید آن دسته از دلسوزان سینمایی که برای نجات از بحران دست نیاز به سوی تلویزیون دراز کرده بودند، هیچ وقت فکرش را نمیکردند تلویزیون از این موقعیت به سود خودش نهایت بهره و فایده را ببرد و کمترین نفعی به سینما نرساند.
آنها دلخوش به ضرغامی بودند که زمانی نسبتی با سینما داشت (معاونت سینمایی لاریجانی) اما نمیدانستند سیاست سردرگم و بیهدف تلویزیون به عنوان بزرگترین تهیهکنندهی سینمایی پس از دولت همه چیز را به ضرر سینما تمام خواهد کرد.
پس از اینکه از سال 80 تلویزیون دست از تحریم سینما کشید و راضی شد تا فیلمهای ایرانی را خریداری و پخش کند، و تن به پخش تیزر و آنونس فیلمهای روی پرده داد؛ دست به تهیه فیلمهایی به صورت سینمایی زد تا حضوری پررنگ در جشنواره فجر و پردههای سینما داشته باشد ولی از آنجایی که رویکرد تلویزیون بیشتر تأمین خود بود تا پیشروی در سینما، همه امیدها بابت ظهور پشتوانهای غیر دولتی در سینما، به ناامیدی انجامید.
حضور تلویزیون در سینما منجر به رونق تولید و ساخت فیلمهای تلویزیونی با بهرهگیری از کارگردانان و بازیگران سینما شد که تاکنون ادامه داشته و به اوج خود رسیده است. (شبکههای تلویزیونی سال گذشته یازده فیلم در جشنواره فجر داشتند که همانند سالهای گذشته، غالب آنها رنگ پرده را به خود ندیده و حتی برخی بدون اکران سینمایی در تلویزیون پخش شدهاند) فیلمهایی که یا تجربه اول کارگردانان جوان است، یا آثاری بیمزه و بیروح از کارگردانان متوسط تلویزیون و سینما؛ و یا فیلمهایی از کارگردانان مطرح سینما که در کارنامهشان نوعی بازگشت به عقب محسوب میشود. (البته در مورد سریالهای تلویزیونی هم میتوان همین را گفت) در این میان تنها به همان کارگردانان جوان میتوان دلخوش بود.
فضای سینمای کشور کسالتآور و بازارش کساد است، تکلیف بخش خصوصی مشخص نبوده و نیست و انگار نخواهد شد؛ از سیاستهای سینمایی دولت ابهام میبارد.
پس تلویزیون با این حجم بالای تولید سریال (که برخی مدتها است پشت خط ماندهاند) و فیلمهای تلویزیونی باید هم چهار نعل بتازد؛ ولی نباید امید داشت، تلویزیون با آن سابقهی تاریخی رقابت با سینما، سینما را نیز به همراه خود یدک بکشد. البته تشخیص اینکه به جلو میرود یا به عقب و یا این که در جا میزند با خودتان!
حتماً میگویید در توهم توطئه دست و پا میزنم، خودم میدانم.