1)
فقط سروهای یخزده میدانند و
نیمکتهای سیمانی
که آفتاب
چه غنیمتی است
در یک صبح زمستانی
2)
که گفتی
کلاغی بر شانهات لانه کرده است و
جوجههایش تازه به دنیا آمدهاند و
تا اطلاع ثانوی
از جایت تکان نمیتوانی بخوری
گیرم که من این حرفها را قبول کنم
به آفتاب صبح فردا چه میخواهی بگویی
آدم برفی پیر!