در نظر دکتر سید حسین نصر
جستارگشایی
کشاکش «عقلانیت و معنویت» در طول تاریخ معرفت بشری فراز و نشیب طولانی داشته است. با پیدایش ادیان، معنویت از پشتوانهای برخوردار شد که بسترهای معرفتی آن وحی و متون مقدس بود و شک و تردید در آنها راهی نداشت. این پشتوانه در طول تاریخ تبدیل به تفکری شد که در منابع اسلامی، اغلب این معرفت را «حکمت مبتنی بر ایمان» نامیدهاند. حکمتی که از قبل تمام تدابیر معرفتی آن تنظیم شده و احتیاجی به منابع معرفتی بشری نیست. چرا که منابع معرفتی بر پایه ادراک حسی، یاد، دروننگری، عقل و گواهی استوار است. اما معرفت مبتنی بر ایمان در میان سنتگرایان به «معرفت قدسی» تعبیر میشود پیوسته رابطهای با آن حق اصیل و اولی دارد که از سرچشمههای عالم قدسی سیراب میشود. عقل شهودی ـ اشراقی چنان با معنویت گره خورده است که آموزههای عقل استدلالی در آن هیچ راهی ندارد. گرایشهای معنوی معمولاً با آموزههای دینی توأم است. آموزههایی که به نوعی طریقت را در بردارد و در بطن آن انکشاف معرفت باطنی است. معنویت اسلامی اساساً رهیافتی باطنی ـ رمزی است که هدف از آن کنار زدن پردهی حجاب و غفلت و تحقق «علم قدسی» و «معرفت قدسی» است. یکی از کسانی که شدیداً علاقهمند به این نوع معرفت و معنویت بوده، دکتر سید حسین نصر است. آموزههای معرفتی ـ معنوی او حاصل تحقیقات و تجربیاتی است که در دامان دو وجه دنیای معاصر ما، یعنی سنت و مدرنیته به دست آمده است. نصر از کسانی است که عنصر معنوی در فرهنگ اسلامی را برای مواجهه با غرب کافی میداند و رمز مشکلات گذشته و اکنون مسلمانان را در فراموشی این عنصر میداند. او هچنین شیفتهی عرفان اسلامی است که همهی مسائل بشری را تحت پناه آن میبیند. دغدغه فکری او دفاع از سنت ایرانی ـ اسلامی است. او شدیداً از آموزههای اشراقی در جهت تکمیل باورهای خود تأثیر پذیرفته است. مجموعه تأملات نصر، به طور کلی، در یک افق به سرانجام میرسد و آن «معرفت قدسی مبتنی بر معنویت» است.
سید حسین نصر از جمله اندیشمندان و اسلام شناسانی است که در راه اعتلای اندیشه و عقلانیت اسلامی تلاشهای در خور توجهی داشته است. او فیلسوفی است که تمام زوایای اسلامی را مورد بررسی قرار داده و از هر منظری نظر خاصی به اسلام داشته است. سیدحسین نصر نزدیک به پنج دهه در عرصه علم، تمدن و فرهنگ ایرانی – اسلامی کوششهای قابل توجهی نموده است. و در این مسیر از انتشار آثار گوناگون تا تعلیم دانشجویان، کارنامهی قابل توجهی دارد. گستره تأملات نصر را در سه رویکرد میتوان به تماشا نشست:
الف) احیأ و دفاع از سنت؛
ب) حکمت جاویدان؛
ج) معنویت و امر قدسی.
نگاه و باور نصر به این سه موضوع، او را در مسیر پروژهای فکری قرار داده است که از وی به عنوان اندیشمندی قابل توجه در جهان غرب یاد میشود. او در سرزمین عُرفیات جدید به جدال با مدرنیته مشغول بوده و راه نجات انسان دنیای مدرن، را بازگشت به سنت و معنویت میداند. «بُنمایههای معرفتیِ» نصر بر پایهی بازخوانی اسطورهای و فلسفی معطوف به علم و تمدن ایرانی – اسلامی قرار دارد. وی در «سلوک فیلسوفانه»اش نیز از مجرای دین اسلام وارد شده و احیای فلسفهی اسلامی و صدرایی را پارادایمی قابل توجه در دنیای فعلی میداند. نگاه نصر به «سنت»، ادامهی راه سنتگرایانی همچون گنون، کوماراسوامی و شووان است. وی معرفت سنتگرایی را در مقابل اندیشههای مدرنیته قرار داده و آن را به چالش میکشد. نصر از میانهی این چالش به خوانش اسلام سنتی میرسد که راه برونرفتی از وضعیت فعلی بنیادگرایی است. نصر «دلباخته معنویت» است. و آن را درمانی برای انسان تهی دنیای مدرن میداند. اما معنویت نصر جانمایهای اسلامی – اشراقی دارد. معنویت نصر، معنویت هزارهی سومی است که برپایهی تصوف اسلامی قرار گرفته است.
کلید واژگان: هنر، معنویت، امر قدسی، حکمت، سنت، صورت، الوهیت
***
دکتر نصر در گستره معرفت و حکمت اسلامی نظر قابل توجهی در باب هنر و فلسفه هنر و حکمت هنر دارد. او هنر را بستر مناسبی برای گسترش معنویت میداند. تمایل نصر به برقراری هماهنگی میان مفاهیم انتزاعی و دستاوردهای استعلایی وی را به ارائه کنش هنر معنوی سوق میدهد. هنری که در آسمان معنویت، عبودیت و بندگی را به آستان دستاوردهای تجسمی میکشاند.
لذا، با توجه به اهمیت هنر سنتی در ایجاد محیطی مناسب برای حیات معنوی انسان و رابطهی عمیق آن با جوانب و گسترهی امور ماورأالطبیعی، بحث دربارهی هنر به طور کلی و خصوصاً هنر سنتی، نزد سنتگرایان از اهمیت خاصی برخوردار است. اهتمام سنتگرایان در باور هنر سنتی – قدسی درک متقابلی است میان حکمت و حقیقت. در این میان، هنر به مانند پلی است که این دو مفهوم را به یکدیگر نزدیک میسازد و در صورت اتصال و تلفیق حکمت و حقیقت، هنر سنتی از دل آن سر بر میآورد. بدین لحاظ، فهم هنر نزد سنتگرایان، به مثابهی هنر برای هنر هرگز تصور نمیشود. بلکه، حلقهی سنتیها هنر را به خدمت متافیزیک1متافیزیک، 4 برده و از آن بستری و سرچشمهای برای «معرفت» و «رحمت» نیز مهیا میسازند. از آنجا که سیدحسین نصر سر بر آستان قدسی دارد و صور طبیعت نزد او منبع عالم هستی است؛ لذا، تأملات نصر درباره هنر در چارچوب سنت – متافیزیک نقش میگیرد. او به مانند دیگر سنتگرایان بر این باور است که: «هنر بر علمی به عالم هستی مبتنی است که ماهیتی قدسی و باطنی دارد و به نوبهی خود محملی برای انتقال معرفتی با یک سرشت قدسی است.» (معرفت و معنویت: 1381، ص494)
نصر در توضیح و تشریح امور رازورزانه و گسترهی مفاهیم آن در هنر قدسی معتقد است که هر هنر قدسی، هنر سنتی است، لیکن هر هنر سنتی هنر قدسی نیست. هنر قدسی در قلب هنر سنتی نهفته است و مستقیماً با وحی و آن تجلیات الهی سر و کار دارد که هسته سنت را تشکیل میدهند. هنر قدسی مستلزم اعمال و آداب عبادی و آیینی و جوانب عملی و اجرایی راههای متحقق شدن به حقایق معنوی در آغوش سنت است. در همین باره تیتوس بورکهارت نیز، که خود از سنتاندیشان است، دربارهی هنر مقدس یا قدسی معتقد است: «هنر مقدس مبتنی است بر دانش و شناخت صورتها، یا به بیانی دیگر بر آیین رمزیای که ملازم و دربایست صورتهاست.» (هنر مقدس: 1376، ص8)
در باور بورکهارت، هنر اساساً «صورت» است. وی به تبعیت از دیدگاه مسیحیت که پروردگار به والاترین معنای واژه، هنرمند است، زیرا انسان را به صورت خود آفریده است (آفرینش: 1، 27)؛ هنر را دارای بینشی روحانی میپندارد که ضرورتاً به زبان صوری خاصی بیان میشود. زبان صوری یا رمزی سرشار از معنی است و معنی نیز سر در عالم مثال و صنع الهی دارد.
نصر دربارهی اهمیت معنای صورت در بافت سنتی، به تبعیت از آموزههای افلاطونی و ارسطویی و نگاهی نافذ به اسلام که خداوند را المصوَّر، یعنی آفرینندهی صورتها، نامیدهاند، معتقد است: «هر شیء دارای صورت و و محتوایی است که این صورت، آن را در بر دارد و منتقل میسازد. تا آنجا که به هنر قدسی مربوط است، این محتوا همیشه امر قدسی و یا حضوری قدسی است که وحی الهی آن را در صور خاص جای داده است، وحیای که برخی رمزها، صور و تصاویر را تقدس میبخشد تا بتوانند حاملان این حضور قدسی باشند و آنها را به محملهایی برای طی طریق در مسیر صیرورت تبدیل میکند. گذشته از این، به برکت آن صور قدسی است که آدمی قادر است از درون تعالی پیدا کند و به ساحت درونی وجود خویش راه یابد و به موجب آن فرایند به بصیرتی نسبت به ساحت درونی همهی صور نایل شود.» (معرفت و معنویت: 1381، ص506 – 505)
در نگاه سنتگرایان، اهمیت اساسی هنر در حیات اجتماعی انسان سنتی، مبین این واقعیت است که انسان خود بر نمونهی صورت الهی خلق شده است. یعنی صورت به لحاظ جوهر کیفیاش، در مرتبهی محسوسات، همتای حقیقت در مرتبهی معقولات است. بنابراین فقط انسان است که مستقیماً مظهر صورت الهی است، به این معنی که صورت او دارای کمال اساسی و متصاعد است و محتویات این صورت عبارت از تمامیت و جامعیت است. (مطالعاتی در هنر دینی: 1369، ص3)
نصر تمایز خاصی نیز میان هنر سنتی و هنر دینی قائل است. به باور نصر، هنر دینی موضوع یا وظیفهای را مورد اهتمام قرار میدهد. به طور مثال: «هنگامی که بلال در مسجد مدینه اذان میگفت، آواز او چیزی بود که شاید امروز آن را به زبان انگلیسیreligious art ، به معنایی که معمولاً به کار میرود، مینامیدند، درحالی که سنتگرایانی مانند خود من که هنر دینی را از هنر سنتی و مقدس متمایز میدانند، قرائت قرآن و آواز اذان را هنر مقدس1هنر مقدس، 4 مینامیدند.» (راز و رمز هنر دینی: 1378، ص47)
همانطور که نصر هنر مقدس را زیرمجموعه هنر سنتی میداند، هنر دینی را نیز بر همین سبک و سیاق نمیپندارند. وی هنر دینی را به سبب موضوعیتی که دارد وابسته به جهان مدرن قرار میدهد. نصر مفهوم هنر سنتی را با روایتی هرمونتیکی برتر از دیگر تأویلها درباره هنر میداند و این چنین توضیح میدهد: «در تمدنهای سنتی، مقولهی هنر دینی، اگر این اصطلاح به معنی امروزی آن، و در تقابل با هنر دینی تهی از حقایق و اصول دینی، گرفته شود، بی گمان گمراه کننده است. چنین هنری در تمدن سنتی وجود ندارد؛ در تمدن سنتی هر هنری معنی نمادین و روحانی دارد که در نتیجه، هم به مفهوم کلی این لفظ و هم به مفهوم اشتقاقی آن دینی است، یعی چیزی که ما را به خدا متصل میکند. مع هذا، اصطلاح هنر دینی، به مفهوم امروزی آن، مقولهی نامناسبی در محیط هر سنتی است.» (راز و رمز هنر دینی: 1378، ص49)
نصر دربارهی جایگاه انسان در پروژهی هنر سنتی بر این باور است که «بیشتر انسانها نسبت به صورتهای مادی بسیار پذیراتر هستند تا نسبت به افکار و اندیشهها، و صورتهای مادی حتی در مرتبهی فوق مرتبهی ذهنی، عمیقترین تأثیر را بر نفس بشر بر جای میگذارند، نخستین چیزی که به دست سنت مورد بحث خلق میشود، هنر سنتی است.» (معرفت و معنویت: 1381، ص497) همچنین، هنر سنتی در نظر نصر معطوف به عبادت و پرستش باری تعالی است. لذا: «اگر انسان در مقام شناخت خداوند، سرشت اصلی خود را به عنوان انسان اندیشهورز(Homosapiens) محقق میسازد، در مقام خلق هنر نیز جنبهی دیگری از آن سرشت را به عنوان انسان ابزارساز(Homo farber) محقق میسازد. انسان در مقام آفرینش هنر مطابق با قوانین کیهانی و به تقلید از واقعیات عالم مثال، خود خویش، یعنی فطرت خداگونه خویش را به عنوان یک اثر هنری ساختهی دست خداوند متعال، محقق میسازد. و به همین قیاس با خلق یک اثر هنری مبتنی بر شورش انسان علیه خدا، خود را هر چه بیشتر از مبدأ الهیاش دور میسازد. نقش هنر در سقوط انسان عاصی در دنیای متجدد، نقشی محوری بوده است، از این حیث که این هنر هم نمایی از مراحل نوین سقوط باطنی انسان از الگوی قدسی خویش است و هم از عوامل عمدهی پیدایش این سقوط، زیرا کار آدمی به جایی رسیده است که خویشتن را با ساخته دست خویش یکسان میانگارد.» (معرفت و معنویت: 1381، ص501 500-)
نصر همچنین به نکوهش انسان عصر مدرن میپردازد و تأکید دارد که انسان متجدد شورشگر علیه عالم بالا است. لذا انسان متجدد که بصیرت خود به مُثل افلاطونی را از دست داده است، واقعیت انضمامی چیزی را که در نظر علم قدسی همان مثال است با مفهوم ذهنی خلط میکند و سپس امر انضمامی را به مرتبهی مادی تنزل میدهد. بدین ترتیب: «اثر و پیامد این معکوسسازی رابطهی میان امور انتزاعی و امور انضمامی، در هر صورت، ایجاد مانعی عمده بر سر راه تشخیص اهمیت صور هم در هنرهای سنتی و هم در علوم سنتی و نیز بر سر راه فهم امکان استفاده از صور هنری به مثابهی محملهایی برای مرتبهی اعلای شناخت بوده است. این نگرش، بسیاری از مردم را از درک و تشخیص آموزههای سنتی دربارة هنر و منشأ غیر بشری و ملکوتی صور که مورد اهتمام هنر سنتی است، باز داشته است.» (معرفت و معنویت: 1381، ص508)
در سرتاسر تاریخ، هنر به شیوههای گوناگون با امور معنوی و اشراقی مرتبط بوده است. هنر نخستین، با دستور حفظ عبادت خدایان و تبلیغ احکام ارزشی، اخلاقی، عمدتاً نگاهبان ارزشها بود. در آمیختگی هنر و معنویت، که امروزه نیز شاهد گسترش آنیم، دلمشغولی شمار کثیری از فیلسوفان و دانشمندان و سنتگرایان است. لذا این عده از همان زمانهای نخستین هنر را چندان از منظر زیباییشناسی نگاه نمیکردند بلکه هنر منشأای توأم با زرق و برق متافیزیک بود. نصر نیز بر همین سیاق، هنر را در خدمت امور معنوی قرار داده و از بطن آن عبادت و بندگی ادراک میکند. در باور انسانهای اشراقی هر لحظه از زندگی عرصهی نیایش، عبادت و سیر الیا است. در نتیجه، همه جا و همه چیز برای او مقدس است. تیتوس بورکهارت در این باره مینویسد: «یکی از شرایط بنیانی خوشبختی، دانستن این معنی است که هر چه انجام میدهیم، معنایی ابدی و جاوید دارد. اما امروز چه کسی هنوز میتواند تمدنی تصور کند که همهی تجلیلات حیاتیاش شبیه آسمان خدا یا الوهیت باشد؟ در جامعهی خدامحور محقرترین فعل و عمل، بهرمندی از این برکت آسمانی است.» (هنرمقدس: 1376، ص9). بدین باور است که سنتگرایان هنر را با بهرهمندی از برکتهای آسمانی دستمایهای برای امور عبادی قرار میدهند.
بنابراین، دیدگاهی که امروزه هنر را از افقهای زیباییشناسی، هرمنوتیک و نشانهشناختی مینگرد، در نظر سنتگرایان اهمیت چندانی ندارد. اگرچه اینان به تأویلهای معنوی هنر میپردازند و دگردیسی کاملی را در آگاهی مذهبی نسبت به هنر باور دارند اما باز هم هنر را با همان تعبیر المصوَّر مورد خوانش قرار میدهند. بدون تردید، رسانهی هنر سنتی رابطهای عمیق با هرمنوتیک با همان تعبیری که گادامر از آن یاد میکند، دارد. چرا که واقعیت اثر هنری را تنها در افق تاریخیاش نمیتوان مشاهده کرد. گویی به تجربهای از هنر تعلق دارد که اثر هنری همیشه آن را در خود حاضر دارد. این حضور جاودان در هنر سنتی اشارهای به لُب و لباب بطن معنوی هنر سنتی دارد.
به هر ترتیب، سایهی سنگین سنت بر دوش هنر، آن را چنان گرفتار روح باستانی خود کرده که هنر را دیگر نمیتوان فرزند زمانه و مُلهم از مقتضیات اجتماعی تصور نمود. نوآوری در تناسب با روح زمان شکل میگیرد اما وقتی که سنتی بودن ترویج میشود دیگر نمیتوان آن را به خلاقیت زیباییشناسی و لذت استتیک رهنمون ساخت. چرا که هنرمند به تبع رابطهی مستمع و صاحب سخن فعالیت میکند. هنری که سرشار از راز و معنا باشد دیگر نمیتوان از آن نتیجهای برای امور اجتماعی مردم گرفت. هنر سنتی چنان در حلقهی سنتگرایان قرار دارد که ورود به آن در گرو طی طریقت و معرفت است. نزد این عده هنر آن هم در حد معماری عبادتگاهها، خوشنویسیِ آیات و روایات و موسیقیِ محزون عرفانی و عزاداری است. با اندکی دقت درخواهیم یافت که هنر سنتی در دنیای کنونی چندان جوابگوی دستاوردهای بشری نیست. اگرچه بر این باور نیز هستیم که برخی از اعمال و رفتارهایی که از سوی عدهای با عنوان عوامفریب «هنر مدرن» ابراز میشود جز سردرگمی و آشفتگی ذهنی چیزی به همراه نداشته است. اما به راستی هنر سنتی در برابر هنر سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی و فضاهای دیجیتالی چه پیش فرضهایی میتواند ارائه کند. وقتیکه هنوز شریعت با موسیقی در کشاکش است، چگونه میتوان از موسیقی سنتی بهرههای ربوبی جُست و در حلقهی عرفا نوای «هو» را شنید؟ بسیار مبرهن و آشکار است، هنر نزد نصر متضمن اعمال عبادی – آیینی و اجرای طرق معنوی در بطن سنت است. بنابراین چندان نباید از هنر سنتی دستاورد زیباییشناسی کلاسیک را انتظار داشت. میبایست هنر را در همان امور متعالی جستوجو نمود.
منابع
1. سیدحسین نصر، معرفت و معنویت، ترجمهی انشأا رحمتی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ دوم،1381.
2. سیدحسین نصر، نیاز به علم مقدس، ترجمهی حسن میانداری،قم، موسسه فرهنگی طه، چاپ اول، 1379.
3. سیدحسین نصر، آرمانها و واقعیتهای اسلام، ترجمهی انشأا رحمتی، تهران، جامی، چاپ اول، 1382.
4. سیدحسین نصر، صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، ترجمهی حسین سوزنچی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی،چاپ اول، 1382.
5. سیدحسین نصر، معارف اسلامی در جهان معاصر، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی با همکاری موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1371.
6. سیدحسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ سوم، 1359.
7. سیدحسین نصر، آموزههای صوفیان از دیرزو تا امروز، ترجمهی حسین حیدری و محمد هادی امینی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1382.
8. سیدحسین نصر، سه حکیم مسلمان، ترجمهی احمد آرام، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1382.
9. سیدحسین نصر، معرفت و امر قدسی، ترجمهی فرزاد حاجیمیرزایی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380.
10. سیدحسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمهی مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، چاپ چهارم، 1376.
11. سیدحسین نصر، سنت عقلانی اسلامی در ایران، ترجمهی سعید دهقانی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1383.
12. سیدحسین نصر، موقعیت فلسفه اسلامی در عصر حاضر، گفتوگو با پروفسور سیدحسین نصر توسط سلمان صفوی و سجاد رضوی، تهران، سلمان آزاده، چاپ اول، 1382.
13. سیدحسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمهی احمد آرام، تهران، نشر اندیشه، چاپ اول، 1350.
14. سیدحسین نصر، جاودان خرد (مجموعه مقالات دکتر سیدحسین نصر، به اهتمام سیدحسن حسینی، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1382.
15. سیدحسین نصر، هنر و معنویت اسلامی، ترجمهی رحیم قاسمیان، تهران، دفتر مطالعات دینی هنر، چاپ اول، 1357.
16. مهرزاد بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمهی جمشید شیرازی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1377.
17. مجید محمدی، دینشناسی معاصر، تهران، نشر قطره، چاپ اول، 1374.
18. مهدی حائری یزدی به کوشش مسعود رضوی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1379.
19. فرهاد دفتری، سنتهای عقلانی در اسلام، ترجمهی فریدون بدرهای، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380.
20. راز و رمز هنر دینی: مقالات ارائه شده در اولین کنفرانس بینالمللی هنر دینی تهران، آبان 1374، تنظیم و ویرایش: مهدی فیروزان، ترجمهی مقالات انگلیسی: اسماعیل سعادت، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1378.
21. مبانی هنر معنوی (مجموعه مقالات)، تهران، دفتر مطالعات دینی هنر، چاپ دوم، 1376.
22. شهرام پازوکی، یادی از هانری کربن: مجموعهای از مقالات دربارهی هانری کربن به اضمام دو گفتوگو با وی، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، 1382.
23. توماس ریچارد مایلز، تجربهی دینی، ترجمهی جابر اکبری، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ اول، 1380.
24. تیتوس بورکهارت، هنر مقدس (اصول و روشها)، ترجمهی جلال ستاری، تهران، انتشارات سروش، چاپ دوم، 1376.
25. مارتین لینگز، تصوف چیست؟ ترجمهی مرضیه (لوئیز) شنکایی و علی مهدیزاده، تهران، نشر مدحت، چاپ اول، 1379.
26. مارتین لینگز، عارفی از الجزایر، ترجمه نصرا پورجوادی، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اول، 1378.
27. جلال ستاری، رمزاندیشی و هنر قدسی، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1376.
28. دیوید ریگریفین، خدا و دین در جهان پساممدرن، ترجمهی حمیدرضا آیتاللهی، تهران، آفتاب توسعه، چاپ اول، 1381.
29. بهرام الهی، مبانی معنویت فطری، تهران، انتشارات جیحون، چاپ سوم، 1381.
30. فاطمه گوارایی، میراث فلسفی ما با آثاری از حسن حنفی و دیگران، تهران، نشر یادآوران، چاپ اول، 1379.
31. تاریخ فلسفه در اسلام (جلد اول)، به کوشش میرمحمد شریف، تهیه و گردآوری ترجمه فارسی زیر نظر نصرا پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، 1362.
32. زیر آسمانهای جهان، گفتوگوی داریوش شایگان با رامین جهانبگلو، ترجمهی نازی عظیما، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم، 1376.
34. ژانفرانسوا دورتیه، علوم انسانی گستره شناختها، ترجمهی مرتضی کتبی، جلالالدین رفیعفر، ناصر فکوهی، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1382.
35. سیدحسن حسینی، پلورالیزم دینی یا پلورالیزم در دین، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1382.
36. داریوش شایگان، هانریکربن آفاق تفکر معنوی در اسلام، ترجمهی باقر پرهام، تهران، موسسه انتشارات آگاه، چاپ اول، 1371.
37. علی اصغر حقدار، داریوش شایگان و بحران معنویت سنتی، تهران، انتشارات کویر، چاپ اول، 1382.
38. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، ادیان ابتدایی و خاموش، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، چاپ اول، 1382.
39. ملکلم همیلتون، جامعهشناسی دین، ترجمهی محسن ثلاثی، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، چاپ اول، 1377.
40. میرچاالیاده، رساله در تاریخ ادیان، ترجمهی جلال ستاری، تهران، انتشارات سروش، چاپ دوم، 1376.
41. میرچاالیاده، مقدس و نامقدس، ترجمهی نصرا زنگویی، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1375.
42. میرچا الیاده، از جادو درمانگران تا اسلام، ترجمهی مانی صالحی علامه، تهران، نشر ورجاوند، چاپ اول، 1382.
43. میرچا الیاده، فرهنگ و دین، ترجمهی بیهأالدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1374.
44. آنتونی گیدنز، جهان رها شده، ترجمهی علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب، علم و ادب، چاپ اول، 1378.
45. میشل مالرب، انسان و ادیان، ترجمهی مهران توکلی، تهران، نشر نی، چاپ دوم، 1381.
46. اکبر گنجی، سنت، مدرنیته، پست مدرن، تهران، موسسه فرهنگی صراط، چاپ اول، 1375.
47. هانسدیرکس، انسانشناسی فلسفی، ترجمهی محمدرضا بهشتی، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اول، 1380.
48. کلود ریویر، انسانشناسی سیاسی، ترجمهی ناصر فکوهی، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1382.
49. کلود ریویر، درآمدی بر انسانشناسی، ترجمهی ناصر فکوهی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، 1382.
50. خرد جاویدان: مجموعه مقالات همایش نقد تجدد از دیدگاه سنتگرایان معاصر، تهران، انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، چاپ اول، 1382.
51. فریتهوف شووان، گوهر و صدف عرفان اسلامی، ترجمهی مینو حجت، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ اول، 1381.
52. ادگار مورن، هویت انسانی، ترجمهی امیر نیکپی و فائزه محمدی، تهران، انتشارات قصیدهسرا، چاپ اول، 1382.
52. مهدی گلشنی، علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیستویکم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، 1379.
53. عبدا العروی، اسلام و مدرنیته، ترجمهی امیر رضایی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1381.
54. محمد سعید عشماوی، اسلامگرایی یا اسلام؟، ترجمهی امیر رضایی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1382.
55. عبدوفیلالی انصاری، اسلام و لاییسیته، ترجمهی امیر رضایی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1380.
56. محمد هاشم کمالی، آزادی بیان در اسلام، ترجمهی محمد سعید حنایی کاشانی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1381.
57. علی عبدالرزاق، اسلام و مبانی قدرت، ترجمهی امیر رضایی، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1380.
58. هاشم رضی، حکمت خسروانی، تهران، انتشارات بهجت، چاپ دوم، 1380.
59. جان بیناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمهی علی اصغر حکمت، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سیزدهم، 1382.
60. آنشپرد، مبانی فلسفه هنر، ترجمهی علی رامین، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1382.
61. لارنس کهون، از مدرنیسم تا پستمدرنیسم، ویراستار فارسی عبدالکریم رشیدیان، تهران، نشر نی، 1381.
62. هوبرت شلایشرت، شگردها، امکانها و محدودیتهای بحث با بنیادگرایان (درآمدی بر روشنگری)، ترجمهی محمدرضا نیکفر، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1380.
63. هوبرت ریوز، ژاک ریس، ایوکوپنس، اریک دوگرولیه، منشأ عالم، حیات، انسان و زبان، ترجمهی جلال الدین رفیعفر، تهران، موسسه انتشارات آگاه، چاپ اول، 1381.
64. مایکل پترسون، ویلیام هاسکر، بروس رایشنباخ، دیوید بازینجر، عقل و اعتقاد دینی درآمدی بر فلسفه دین، ترجمهی احمد نراقی، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1376.
65. نینیان اسمارت، وینگ زایچان، شلوموپینز، سه سنت فلسفی گزارشی از فلسفههای هندی، چینی و یهودی، ترجمهی ابوالفضل محمودی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1378.
66. رودلف اتو، مفهوم امر قدسی، ترجمهی همایون همتی، تهران، انتشارات نقش جهان، چاپ اول، 1380.
67. رامین جهانبگلو، موج چهارم، ترجمهی منصور گودرزی، تهران، نشر نی، چاپ دوم، 1382.
68. حناالفاخوری، خلیلالجر، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمهی عبدالمحمد آیتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1373.
69. ارنست کاسیرر، فلسفه روشنگری، ترجمهی یدا موقن، تهران، انتشارات نیلوفر، چاپ اول، 1370.
70. پییرانسار، ایدئولوژیها کشمکشها و قدرت، ترجمهی مجید شریف، تهران، قصیدهسرا، چاپ اول، 1381.
71. ایمانوئل کانت، نقد قوه حکم، ترجمهی عبدالکریم رشیدیان، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1377.
72. یوستوس هارتناک، نظریه شناخت کانت، ترجمهی علی حقی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1376.
73. عبدالحسین زرینکوب، در قلمرو وجدان، تهران، انتشارات سروش، چاپ دوم، 1375.
74. نجف دریابندری، افسانه اسطوره، تهران، نشر کارنامه، چاپ اول، 1380.
75. فردریش نیچه، فلسفه، معرفت و حقیقت، ترجمهی مراد فرهادپور، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اول، 1380.
مقالات
1. سیدحسین نصر، اسلام سنتی، ترجمهی نورا قیصری، پژوهشنامه متین، سال دوم، شماره هشتم، پاییز 1379.
2. سیدحسین نصر، معنویت و علم؛ همگرایی یا واگرایی؟، ترجمهی فروزان راسخی، نقد و نظر، سال پنجم، شماره سوم و چهارم، تابستان و پاییز 1378.
3. سیدحسین نصر، دین و بحران زیست محیطی، ترجمهی محسن مدیرشانهچی، نقد و نظر، سال پنجم، شماره اول و دوم، زمستان و بهار -1377 1378.
4. سیدحسین نصر، انسان و طبیعت؛ بحران معنوی انسان متجدد، ترجمهی احمدرضا جلیلی، نقد و نظر، سال چهارم، شماره سوم و چهارم، تابستان و پاییز 1377.
5. سیدحسین نصر، پیوند فلسفه و عرفان در جهان اسلام، ترجمهی مسعود صادقی علیآبادی، پژوهشنامه متین، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1379.
6. دیوید بیبورل، الهیات فلسفی اسلامی (نقدی بر کتاب معرفت و معنویت سیدحسین نصر)، ترجمهی سیاوش جمادی، سروش اندیشه، سال دوم، شماره پنجم، بهار 1382.
7. آشوک. ک. گانگادین، در جستجوی دانش عام و جهانی، ترجمهی سیاوش جمادی به انضمام پاسخ سیدحسین نصر، سروش اندیشه، سال اول، شماره اول، زمستان 1380.
8. الیوت دیوتش، فلسفه هنر سیدحسین نصر، ترجمهی امیر مازیار، سال اول، شماره دوم، بهار 1381.
9. سیدحسین نصر، سنت، هنر، معنویت، ترجمهی امیر مازیار، سروش اندیشه، سال اول، شماره دوم، بهار 1381.
10. سیدحسین نصر، مبادی مابعدالطبیعی و تلقی اسلامی در مقوله مدارا و عدم مدارا، ترجمهی هومن پناهنده، کیان، سال هشتم، شماره 45، بهمن – اسفند 1377.
11. سیدحسین نصر، جهانبینی اسلامی و علم جدید، ترجمهی ضیأ تاجالدین، نامه فرهنگ، سال هشتم، شماره دوم، تابستان، 1377.
12. سیدحسین نصر، روابط میان ادیان در سایه بحرانهای پیرامونی، باور، دوره جدید، شماره پنجم، 18 خرداد 1381.
13. اسلام، بنیادگرایی و دموکراسی، گفتوگو با دکتر سیدحسین نصر، روزنامه همشهری 18،19،20 خرداد 1382.
14. گفتوشنود شیوا کاویانی با سیدحسین نصر، کلک، شماره 43 و 44، 1372.
15. سیدحسین نصر، ایران و سرنوشت فلسفه اسلامی، جاویدان خرد، ش اول، سال اول، 1354.
16. سیدحسین نصر، وحدت روح و کثرت تجلیلات آن، جاویدان خرد، ش اول، سال دوم، 2535.
17. سیدحسین نصر، هنری کربن زندگی و آثار غریب غرب در طلب نور شرق، جاویدان خرد، ش اول، سال سوم، 2536.
18. سیدحسین نصر، حکمت الهی و شعر و منطق در مشرق زمین، جاویدان خرد، ش دوم، سال سوم، 2536.
19. گفتوگو با سیدحسین نصر، موقعیت فلسفه اسلامی، روزنامه همشهری، 12 مرداد 1382.
20. گفتوگو رامین جهانبگلو با سیدحسین نصر، ترجمهی محمود عبدازاده، پل فیروزه، سال دوم، شماره پنجم، پاییز1381.