خط و حکاکی در آیات و روایات
خوشنویسی همچنانکه در زندگی روزمره جاری است، در روح و جان انسانها نیز جریان دارد، قرآن و روایات به آن اشاره دارد و از جمله در انگشتری نیز آثاری از خوشنویسی حکاکی را میتوان شمرد که ائمه به دست میکردند.
به نظر میرسد در میان همه هنرهایی که ما هر روز با آنها سروکار داریم، هیچ هنری به اندازه «خط» در برابر چشم انسان جلوه نمیکند. عبارت «کوچه سی و سوم» روی تابلوی سر کوچه و نوشته «اگزوزسازی داش احمد» روی دیوار نبش کوچه، هر کدام با خط خاص، نشان از این واقعیت دارد که خط در میان هنرهای گوناگون، بیشترین نقش را در زندگی شخصی و اجتماعی ما بازی میکند.
خطِ خوش، نه تنها در جامعه و فرد، که در روح انسانها، جامعه، معنویت و حتی دین آنها بوده و هست. قرآن نیز به آن اهمیت خاصی داده است. در نخستین سوره نازل شده از قرآن، خداوند خود را به انسان، به عنوان آموزنده قلم، توصیف کرده و در سوره قلم نیز به آن قسم میخورد. گفتنی است این موضوع را در سورههای دیگر قرآن نیز میتوان یافت.
بنابراین، نوشتن دارای منشأ الهی است. بر این اساس مسلمانان از همان ابتدا، قرآن را همشأن با زیبایی روحانی و معنوی آن نوشتهاند که جای بسی تحسین است. علی علیهالسلام به عنوان اولین استاد خوشنویسی — که شیوه خاصی از خط کوفی را رواج داد — مورد توجه خوشنویسان بعدی قرار گرفته است. بنابر شیوه آن حضرت، سر حرف «الف» دوشاخه بود به طوری که گفتهاند: تمام استادان بعد از آن حضرت، شجرهنامه روحانی خوشنویس، خود را به آن جناب میرسانند. آن حضرت در مورد خط میفرمایند: «الخط لسان الید؛ خط زبان دست است.» در مورد این روایت باید گفت: همچنان که هر چیزی برای خود زبانی و زبان حالی دارد، خط نیز زبان حال دست است و دست، زبان حال دل. پس انسان باید دقت کند که زبانش را چطور میچرخاند؟ زبانی که از حال درون دل جان گرفته است و روح اشخاص را نوازش میدهد و یا زخمی بر آن میزند. در مورد دست نیز باید آن را همان گونه به آرامی و ملاطفت بچرخانی تا زیباییهای آن چشم انسان را خیره کند. همانگونه که سخن میگویی و شنونده خواهان ادامه حرف توست، به همان زیبایی هم بنویس تا خواننده به دنبال نگاشتهات همراه شود.
خوشنویسی و خط، نه تنها در کتاب، نامه، حکایت، داستانهای گذشتگان و روایات به کار رفته — نمونه کتابهای شاگردان امام صادق(ع) که بالغ بر چهار هزار نفر بودند که فرمودههای ایشان را مینوشتند — بلکه در کارهایی مثل حکاکی بر روی انگشتر و یا نوشتن دعا بر روی نان با زعفران و… نیز به کار میرفته است. امام صادق علیهالسلام درباره نقش انگشتری که به دست پدرش حضرت امام باقر علیهالسلام و امیرالمومنین علیهالسلام و جدش پیامبر (ص) بود میفرماید: «کان نقش خاتمالنبی (ص) محمد رسولالله و کان نقش خاتم امیرالمومنین (ع) الله الملک و کان نقش خاتم ابی العزةلله؛ نقش انگشتر پیامبر، محمد رسولالله بود و نقش انگشتر حضرت علی علیهالسلام، الله الملک و نقش انگشتر پدرم العزة لله بود.»
هنر خوشنویسی به بسیاری از هنرها مثل حکاکی، نقاشی، گل و گیاه رونق بخشیده و آنها را وامدار خود کرده است.
مقصود اینکه امیرالمومنین علیهالسلام سر حرف «الف» را به صورت دوشاخه مینوشتند، افزودن بر زیبایی آن حرف بوده است، بدین معنا که زیبایی در خط از اهمیت ویژهای برخوردار است و امیرالمومنین علیهالسلام به آن توجه داشتهاند. پس زیبا نوشتن باید روشی داشته باشد که یکی از آنها در حرف الف اعمال شده است. ذوق و سلیقههای مختلف میتوانند خطهای دیگری بیافرینند، همچنانکه دیگر صنایع و هنرها پیشرفت کرده و سبکهای جدیدی را به وجود آوردهاند. خوشنویسی نیز سبکهایی مثل نستعلیق، شکسته، و غیره را آفریده و پرورش داده است.
منابع:
1- شیبل، آن ماری، هنر خوشنویسی، ص13، رجوع شود به حبیبالله فضائلی «اطلس خط».
2- غررالحکم، ص49، ح283.
3- کافی، ج6، ص473، باب نقش خط.