یادداشت
1
هزار و چند سال پیش، ابوالقاسم فردوسی پس از چهارده سال نخستین تدوین شاهنامه را به پایان برد. این همان شاهنامهای است که شاعر قصد میکند آن را به شاه سامانی هدیه کند و زن و فرزند و خود را از فقری برهاند که محصول سالها سرودن شاهنامه است.
شاعر با شاهنامه به بخارا میرود، اما دولت سامانی گرفتار آشوبهاست. بین سرداران سامانی اختلاف افتاده است و آل بویه و آل زیار نیز به جمع دشمنان سلسله سامانی افزوده شدهاند. و بدیهی است که در چنین اوضاعی کسی خریدار سخن فرزانه طوس نیست.
زمانه سراسر پر از جنگ بود به جویندگان بر، جهان تنگ بود
به اینگونه یک چند بگذاشتم سخن را نهفته همی بگذاشتم
شاعر به خانه باز میگردد و شانزده سال دیگر از عمر را صرف شاهنامه میکند، و شگفتا که باز اوضاع آشوب است و اینبار سلطان محمود قدر نمیداند که:
رباید همی این از آن آن ازین ز نفرین ندانند باز آفرین
نهان بدتر از آشکارا شود دل شاهشان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر پسر بر پدر هم چنین چارهگر
و به این شکل اوضاع آشفته باز اجازه نمیدهد شاهنامه شاعر را از فقر برهاند؛ شاهنامه که مملو از چکاچاک شمشیر است.
2
ادبیات آلمان از گوته تا کافکا کم و بیش جایگاهی ستودنی در جهان داشته است. جنگ نهفقط سرزمین که ادبیات آلمان را نیز ویران میکند. حکومت هیتلری در تولید ادبیات ناسیونالیستی ناتوان میماند، اما به کاملترین نحوی از عهده نابود کردن ادبیات فاخر آلمان بر میآید. آتشزدن رمانهای نامطلوب قلمداد شده و کشتار و کنترل فرهنگسازان از جمله ابزارهای حکومت نازی برای رسیدن به این مطلوب سخیف است.
اما حکومت هیتلر برقرار نمیماند. چون سیل ویرانگر میگذرد و چون گذشت باید ویرانهها را ساخت.
“قطار سر وقت رسید” نوشته هانریش بل نخستین رمان ادبیات آلمان پس از جنگ جهانی دوم است. بل جوان که به ناگریز جنگ و اسارت را در کولهبار دارد، بر ویرانههای ادبیات آلمان رمان میسازد که مصالحش جنگ است و گلوله؛ درست مثل دیگر هموطنش اریش ماریا مارک که بر ویرانههای به جا مانده از حکومت قیصری و جنگ اول جهانی “در جبههی غرب خبری نیست” را افراشته بود.
3
جنگ اساساً اتفاق نا مطلوبی است. نمیتوان از جنگ گفت و بر ذمش چیزی نگفت. مرگ، ویرانی و سختروزی محصول مستقیم جنگ است. زخمهای جنگ از جاویدترین زخمهاست. میماند و اندوه و افسوس میپراکند. و همین است که در همهجای جهان کشتهشدگان و زخمخوردگان در راه میهن و ملت و مرام محترم و حتی مقدساند، از یاد نمیروند، ستوده میشوند، و باید برای التیام زخمهایشان اگرچه التیامناپذیر و اگرچه بینیاز از التیامهای حقیر، کوشید که جهان بیرشادت و مملو از زبونی سخت نازیباست.
4
جنگ اساساً اتفاقی نا مطلوب است. رشیدترین فرزندان انسان را زخم میزند و چون فرود آید همه جامه را درگیر میکند. ویرانگری جنگ به صحنه نبرد رویاروی محدود نمیشود؛ به خانهها و پلها و تاسیسات و راهها محدود نمیشود، به کشتهشدگان و مجروحان محدود نمیشود که به ذرهذره جسم و جان همگان به وسع دراز دستی خود چنگ میکشد. فرهنگ و خرد جمعی را متاثر میکند. امیال و آرزوهای عمومی را به راه دیگر میبرد.
اتحاد و مقاومت میتواند نخستین واکنش در برابر جنگ باشد، اما واکنش همیشه برقرار هم میتواند نباشد. رشادتی فروتنانه، ستودهترین رفتار در نبرد است، اما هراسیدن، شانه خالیکردن، از خشونت بیزار شدن، به خشونت پناه بردن، تسلیم شدن، انزوا گزیدن، چارهای جز جنگ جستن و… بعید و انکار شدنی نیست.
5
جنگ اساساً اتفاقی نامطلوب است. در بسیاری از کشورهای جهان، سالهاست که “وزارت جنگ” به “وزارت دفاع” تغییر نام داده است تا جنگطلبی و جنگافروزی بعید و بعیدتر شود تا وزارتخانهای نام نامطلوب جنگ بر خود نداشته باشد. “ادبیات جنگ” نیز چنین است؛ در بسیاری از جهان “ادبیات ضد جنگ” نام گرفته است و در کشور ما چنان که از جشنوارهها پیداست از نخستین روزهای پس از شهریور 59 سهبار نام دیگر کرده است: از ادبیات جنگ به ادبیات دفاع مقدس و از ادبیات دفاع مقدس به ادبیات مقاومت و پایداری. نوشتن از جنگ میتواند اهداف مختلفی داشته باشد: بازنمایی رشادتها برای ستایش و الگوسازی آنها که قهرمانانه جنگیدهاند، سرزنش آنها که شانه خالی کردهاند، بالا بردن توان روحی- نظامی برای نبردی دیگر؛ بازنمایی فجایع جنگ برای پیشگیری از جنگی دیگر و… .
6
جنگ همه را درگیر میکند و نویسنده از همه است؛ زبان گویای خود و زمانهی خود است. جنگ با فراز و فرودهایش، و اشخاص با رشادتها و دیگر واکنشهایشان پدید آمدن عظیمترین آثار را ممکن میکنند. چنانکه فرزانه طوس عظیمترین حماسهها را به رغم رنج دیدنش از جنگ، از جنگ میسازد و چنان که دیگران به قدر توان خود چنین کردهاند. دایره درگیری با جنگ وسیع است و لاجرم نوشتن از جنگ نمیتواند محدود به درگیریای خاص باشد. ادبیات در تصویر تجربیات گوناگون پدید میآید و اگر جز این باشد تا سطح مقالاتی با رنگ و روی شعر و داستان تقلیل مییابد.
7
تو بگو…