سینمای ایران و جهان، تا به امروز شیفتگان و عاشقان زیادی را به خود دیده است. اما این جماعت شیدا چه تاثیری بر کلیت سینما گذاردهاند؟
درطول تاریخ، افسون و سحر سینما افراد فراوانی را گرفتار خود کرده است. ولی در این میان بودهاند کسانی که میزان علاقهمندی و شیفتگیشان به حدی بوده است که سینما و تمام اهالی آن را گرفتار و متحول کردهاند.
شاخصترین این افراد کسانی بودند که با موج نو، نهتنها سینمای فرانسه بلکه سینمای جهان را تحت تاثیر خود قراردادند تا همین امروز هم کسی نتواند تاثیر موج نو را بر تکتک فیلمهای سینمایی در هرگوشه دنیا، انکار نماید.
این شیفتگان نظیر تروفو، گدار، اریک لومر و… ابتدا اشتیاقشان را با سینماتک لانگلوآ پاسخ میدادند؛ سپس به نقد و نویسندگی در مجله کایه دو سینما پرداختند و در مورد همه مبانی سینما تا به آن روز، تشکیک نمودند. آنها در قدم بعدی پا را از این هم فراتر نهادند و بطور مستقیم وارد دنیای سینما و فیلمسازی شدند و دست به تجربههای نو و ساختار شکنانهای زدند، که امروزه به موج نو فرانسه مشهور است.
در باب تاثیر و تاثر موج نو بر سینمای جهان، حرف و سخن بسیار است؛ ولی آنچه گفتنی است تفاوت و نتیجه شیفتگی آنان با شیفتگی امثال ماست. جای تامل بسیار است که شیفتگی، آنان را به کجا رساند و ما را به کجا خواهد رساند؟
عمقی که در شیفتگی امثال تروفو دیده میشد، دیگر نایاب شده است. تروفو در مصاحبهای میگوید: اشتیاق و نیاز فراوانی در خودم، به وارد شدن در فیلمها احساس میکردم… .
معنای “وارد شدن” در فیلم را تنها با مرور حیات سینمایی تروفو میتوان دریافت.
امروزه روز شیفتگی بدل به یک ژست و ادعای روشنفکرانه شده است. و این تازه پس از گذر از شیفتگیهای نازلی است که مردم را به کلاسهای بازیگری و فیلمسازی میکشاند.
آری شیفتگی، مخاطب عام را بدل به تماشاگر خاص و فهیم سینما میسازد و این عالی است. اما روی سخن با آندسته از اهالی سینماست که عشق و شیفتگیشان به سینما، سبب شده پیشهی اصلیشان را سینما قرار دهند و از سر سفره سینما نان بخورند.
اینان باید حق این شیفتگی را ادا کنند و چنان عاشقانه در عالم سینما مشی و سلوک نمایند و چنان عالمانه در زیرساختها و مبانی سینمای ایرانی بازنگری نمایند و دست به تجربههای بکر و بدیع بزنند که شاهد ارتقا و پیشرفت در تمامی ابعاد سینمای کشور باشیم.
باید دین خود را به سینمایی که دوست داریم ادا کنیم. بحث بر سر رعایت اصول حرفهای و وجدان کاری نیست، بلکه باید در هر کاری که میکنیم همه آن شیفتگی را به کار بندیم تا در هر تجربه، گامی به جلو برداریم نه عقب.
سینمای ایران به شدت نیازمند شیفتگانی است که با وجدان بیدار و شیفتهشان تحولی اساسی پدید آورند. میگویند در سینمای ایران هم موج نویی اتفاق افتاده است که امتداد آن به سینمای روشنفکری امروز میرسد. درهمین قد و قواره هم، این حرکت حاصل کار شیفتگانی نظیر: شهید ثالث، فریدون گله، امیر نادری و… بوده است.
سینمای امروز ایران نیاز به تحولات بسیاری دارد که تنها میتوان به شیفتگان سینما امیدوار بود.