سینمای اینتراکتیو، شاید سینمای نسل آینده باشد. حتی اگر جایگزین سینمای فعلی نشود، به شدت آن را متأثر میکند. فیلمهایی که تا کنون در این حوزه ساخته شده، شباهتهایی با بازیهای ویدیویی/رایانهای دارد. از این جهت که تماشاگر در این سینما منفعل نیست و سرنوشت قهرمان داستان به دستان تماشاگر بسته است. دقیقا هم یک بازی نیست؛ چرا که این سینما هم، دارای ساختار روایی است، اما روایتی غیر خطی.
شما در آینده نمونهای از فیلمهای این نوع سینما را میخرید و به تماشای آن مینشینید. فیلم درباره زندگی انیشتین است. شما از هر زاویه دیدی که مایل باشید به تماشای آن مینشینید. یک بار فیلم را از زاویه دید معلم دوران دبستان انیشتین میبینید، یک بار از دید مادر او، یک بار هم از زاویه دید خود او. در این فیلم این امکان را دارید که دنیا را آنگونه ببینید که انیشتین میدیده است و حداقل در دنیای فیلم، آنگونه عمل کنید که انیشتین عمل میکرده است. این فیلم،بسته به توانائی نویسنده و کارگردان و همچنین تیم فنی، میتواند تعداد قابل ملاحظهای پایان داشته باشد. در واقع تماشاگر است که تصمیم میگیرد فیلم چگونه تمام شود و حتی چگونه آغاز گردد.
اکنون نمونههای On Line این نوع سینما در فضای اینترنت قابل مشاهده است و تماشای آنها احساس جدیدی از فیلم دیدن، به دست میدهد. در فضای سایبر به وجود آمدن چنین فیلمهایی بیشتر مدیون پیشرفت روز افزون سرعت اینترنت و همچنین فراگیر شدن تکنولوژیهای نمایش اینتراکتیو مثل Flash است. سینمای تعاملی، هنوز به مرحله بلوغ خود نرسیده و بیشتر در فضاهای لابراتواری دانشگاههای بزرگی همچون M.I.T. به رشد و نمو خود میپردازد.
اما آن چیزی که اینگونه سینما را برای من جذاب میکند:
به دلیل بنا شدن اینگونه سینما بر ساختارهای دیجیتال، مزایای هر تکنولوژی دیجیتال دیگری را خواهد داشت. کاربری آسان، دسترسی وسیع، فراگیر شدن و رشد سریع. این سینما، سینمایی کاملا شخصی است که هر کسی میتواند با آن داستان زندگی خودش را برای دیگران نقل کند و تا آخر عمرش، فیلمش را تکمیل کند.
از آنجایی که غالبا به روایت خطی، با زاویه دیدهای محدود عادت کردهایم، اینگونه سینما کاملا ضد عادت است. وقتی به کارهایی که انجام دادهام فکر میکنم (مرور خاطرات) غالبا تکههای جسته و گریخته و تصاویر درهم و برهم از زمانهای متفاوت به ذهن میآید. ذهن قدرت یافتن ارتباطی وثیق در میان آنها را دارد. روایت خطی علاوه بر تمام جذابیتهایش، مساوی با محدودیت است. پایانی که مشاهده میشود، فقط نتیجهی آن چیزی بوده که ما مشاهده کردیم و این غیر ممکن است.
امکان مشارکت و تعامل در سینمای تعاملی، امکان بسیار جذاب و پرکارکردی است. دیگر در هنگام مشاهده تمام وقت صرف تخمه شکستن یا خیره به صفحه نمایش نگاه کردن، نمیشود. زمان نمایش فیلم هم دیگر محدود و مشخص نیست. دستها، و به طور کلی حس لامسه فعال میشود و مخاطب در برابر آنچه میبینید منفعل نیست. شاید بهتر باشد اینگونه گفت؛ مخاطب با استفاده از مواد و مصالحی که سازندهی فیلم در اختیارش گذاشته، فیلم دلخواهش را میسازد.
اگر با این تفکر همعقیده باشید که بیشتر فعالیتهای زبانی بشر روایتگری است، و شما این میل خودآگاه به روایتگری را در خودتان احساس میکنید، برای انتقال و روایت تجربههای زیستهتان، کشف علمی جدیدی که داشتهاید، یا بینشی که پیدا کردهاید، این سینما میتواند یکی از گزینههای انتخابی شما باشد.
* Interactive Cinema