بیست و ششمین مهمانی کارگاه چای و داستان با حضور فرهاد حسن زاده در بیست و یکمین روز از اسفند 1396 برگزار شد.
نامزد نهایی جایزه هانس کریستیان آندرسن دربارهی چیستی و جایگاه ادبیات کودک و نوجوان در ادبیات فارسی گفت:
ادبیات کودک و نوجوان شاخهای از ادبیات بزرگسال ماست که امروز رشتهی خودش را دارد، اما تا قبل از انقلاب مشروطه در ایران چیزی به نام ادبیات کودک و نوجوان نداشتیم؛ متنهایی بود که شخصیتهای کودک و نوجوان داشتند ولی چیزی به نام ادبیات کودک و نوجوان نداشتیم.
از انقلاب مشروطه به بعد کسانی آمدند که به فکر خواندنیهایی برای بچهها افتادند، ازجمله جبار باغچهبان. با این حال عمده ادبیات کودک و نوجوان این دوره شکل ترجمه داشت و سپس در دههی چهل جهشی در ادبیات کودک و نوجوان اتفاق افتاد. در این دوره شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شکل گرفت.
بعد از انقلاب ادبیات کودک و نوجوان به دلیل فضای ایجاد شده رشد کرد. البته در ابتدا کارهایی که نوشته میشد به طور عمده رنگ و بوی شعاری داشتند هم کارهایی که چپها مینوشتند هم کارهایی که انقلابیون مینوشتند.
در دهه هفتاد گویی شور انقلابی و جنگ فروکش کرد و نویسندگان به خلق ادبیات در شکل معمول و طبیعی خودش شروع کردند.
در دهه هشتاد و نود شاهد نوعی ادبیات کودک و نوجوان بودیم که به سوی حرفهای شدن پیش رفت، ادبیاتی که نوآوری و خلاقیت را مورد توجه قرار داد. در همین دوره مجلات کودک و نوجوان در کنار کتابهای کودک و نوجوان رونق گرفت و به کمک آمد.
نویسنده رمان «هستی» در جریان شناسی ادبیات کودک و نوجوان تصریح کرد:
طی همه این سالها دو نوع ادبیات کودک و نوجوان داشتیم:
یک. ادبیات کودک رسمی، یعنی کودکی که ما انتظار داریم آن گونه ظاهر شود، یک کودک پاستوریزه! این ادبیات به گونهای از خود اصل کودکی فاصله میگیرد و درواقع کودک هم با آن ارتباط برقرار نمیکند و لذت نمیبرد.
دو. ادبیات کودک غیررسمی، یعنی کودکی که هست و در واقعیت زندگی میکند، این نوع از ادبیات شیطنتها و بازیگوشیهای کودکانه را هم میبیند و سعی میکند بیشترین ارتباط را با کودک و نوجوان برقرار کند.
دومین محور کارگاه چای و داستان پرسش و پاسخ شرکت کنندگان در جلسه با فرهاد حسن زاده بود و در سومین محور جلسه معصومه میرابوطالبی فصل اول از رمان چاپ نشده اش «من سنگ نخواهم شد» را خواند.