گزارش روزنامه همشهری از چای و داستان هجدهم
تازهترین نشست چای و داستان که هر ماه به همت مدرسه اسلامی هنر برپا میشود، این بار مهمان ویژه و در عین حال مشهوری داشت.
حضور «رضا امیرخانی» 44 ساله در قم کافی بود تا این نشست که گاه در سالن کوچکی و با حضور معدود شیفتگان ادبیات و داستان دایر میشود این بار در سالن همایش آیه که فیلمهای سینمایی به اکران در میآید، برگزار شود به طوری که بسیاری از علاقهمندان ایستاده یا نشسته بر کف سالن محو سخنان جالب و در عین حال صمیمانه و کاربردی این رماننویس مطرح و محبوب شوند.
امیرخانی در این نشست با ارائه تصاویری درباره دوران علاقهمندی خود به خلبانی و ساخت هواپیما که البته با ناکامی در این مقطع در سالهای دور همراه بود، گفت: از آن روز تاکنون که بیش از بیستواندی سال میگذرد، آنچه آموختهام این است که همیشه باید کارم را ارزیابی کنم و هر روز دست به این مهم بزنم و در عرصه داستان و رمان تاکنون این گونه بوده به طوری که همواره برای خودم نمودارها و آمارهایی دارم که به تحلیل آنها میپردازم.
وی افزود: همانطور که بارها گفتهام کارم را به صورت جدی در دفتر خودم انجام میدهم، آن هم فقط به کمک رایانه؛ البته این طور نیست که هرگاه در دفتر کارم هستم به طور مداوم مشغول نوشتن باشم بلکه گاهی 5 ساعت در محل کار هستم اما شاید به زحمت 2 ساعت آن را مطلب بنویسم.
این نویسنده و رماننویس ادامه داد: برای مثال سفرنامه جانستان کابلستان را در حدود 270 روز آن هم در اندازه حدود 65 هزار کلمه نوشتم و همه روزها به طور یکسان کار نکردهام.
وی با اشاره به این که ارزیابی کردن مداوم کارها و شناختن نقاط ضعف و قوت به نویسنده برای موفق شدن بسیار کمک میکند، اظهار کرد: در رشته فنی درس خواندهام، هرچند آن را هم نیمهکاره رها کردم، به هر حال یاد گرفتهام در رمان خواندن و رمان نوشتن هم روابط شخصیتهای داستان و رمان را به صورت یک نمودار ریاضی و نقشه مهندسیشده طراحی کنم و بعد این سازهای را که درست کردهام تکانی دهم و هر جا دیدم بر اثر این تکان، مشکلی رخ میدهد روی شخصیتها و ارتباطات میان آنها بیشتر کار کنم تا در نهایت خروجی اثر با مخاطب بهتر بتواند ارتباط لازم را برقرار کند.
امیرخانی در ادامه با اشاره به این که در کشور ما نویسندگی و شناخته شدن در این عرصه، زمانبر است، گفت: کارم در عرصه نوشتن حرفهای است. کسانی را که فقط از راه نوشتن درآمد دارند، میشناسیم اما به هر حال برای موفق شدن علاوه بر استعداد و علاقهمندی نویسنده نیاز است که نظام توزیع و پخش و به خصوص بحث ناشر به کمک نویسنده بیاید و او بتواند اثر خود را در سطح جامعه مطرح کند و به مردم و مخاطبان انبوه بشناساند.
خالق رمان «ارمیا» و «قیدار» افزود: از سال 74 تا سال 91 فروش کتابهایم کم و محدود بود اما به تدریج منحنی رشد آن افزایش جالب توجهی داشت و این را هم باید توجه کرد که نویسندگی مثل هر کار دیگری سختیها و مشکلات خاص خودش را دارد.
امیرخانی افزود: البته در کنار بحث انتشارات و نظام توزیع و پخش مناسب، جریان نقد و محافل ادبی و مقالات و نشریات هم به دیده شدن یک اثر و به تبع آن نویسندهاش کمک بسیاری میکند.
درس هایی که می توان از شکست آموخت
این نویسنده با تأکید بر این که نباید در مواجهه با مشکلات و سختیها، دچار افسردگی و نااُمیدی شد، گفت: در هر پروژه ناموفقی به شرط این که درست در آن کار کنیم میتوان دستاوردهایی برای موفقیت اخذ کرد، کما این که خود من هنوز هم درسها و رهاوردهای بسیاری از شکست در پروژه خلبانی و ساخت هواپیما به دست آوردهام که همچنان برایم مفید است.
وی با اشاره به اهمیت یادگرفتن الزامات کار جمعی و بهکارگیری آن در امر داستان و ادبیات و هر کار مفید دیگری اظهار کرد: این را به جرأت میگویم که خیلی باهوش نبودم. تخیل قوی هم نداشتم به طوری که اگر بورخس (نویسنده معاصر آرژانتینی) بودم شاید با نشستن در اتاقی و قدرت تخیل میتوانستم نویسنده مطرحی باشم اما نیاز به تجربه کردن و سفرکردن داشته و دارم تا بتوانم اثری متفاوت و جالب توجه و خواندنی به مخاطب خود عرضه کنم.
نویسنده «نفحات نفت» و رمان «من او» افزود: هرگاه کتابی از من به انتها میرسد و آن را به دست ناشر میسپرم با خودم میگویم انگار دیگر تمام شدهام و باید به شغل دیگری فکر کنم اما دغدغه و سوژه جذاب به سراغم میآید و من را درگیر میکند؛ کما این که اکنون مشغول ویراستاری کتاب بعدیام هستم.
وی با اشاره به این که حدود 4 سال است به دلایلی هیچ کتابی از سوی وی منتشر نشده است، بیان کرد: تجربه زندگی و لذت دیدن و درک کردن به نویسنده و رماننویس در خلق یک اثر بسیار کمک میکند. ما باید بدانیم هر بار که دست به قلم میبریم باید به سؤال مردم در کتاب خود جواب دهیم؛ البته نه پاسخی که هر روز در قاب تلویزیون میبینند و میشنوند و در تریبونهای رسمی برایشان دیگر تکراری شده است.
امیرخانی گفت: این که به عنوان مثال چرا در جامعه ما ربا زیاد است و این که چرا این قدر با مشکلات و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی روبهرو هستیم، اینها سؤالات و دغدغههای من است که باید پاسخی برای آنها بیابم اما این پاسخ و فکر اول باید در درون من شکل بگیرد.
بزرگترین مشکل نویسندگان
رماننویس مطرح کشور افزود: بزرگترین مشکل نویسنده ایرانی این است که از دریچه و قابی با مخاطب سخن میگوید که خود مخاطب آن گونه است و حال آن که باید حرف جدیدی از زاویه نویی مطرح کرد. یکی از عوامل توفیق نویسنده زیاد خواندن و درک بالای او از جهان پیرامون خود است.
«رضا امیرخانی» گفت: همیشه سعی کردم کار خوب بنویسم و به شدت معتقدم در نوشتن، شکستهنفسی معنا ندارد. نویسنده باید با اعتماد به نفس وارد گود شود و حین نوشتن به این فکر کند که دارد شاهکار ادبیات جهان را خلق میکند. باید موقع نوشتن، نویسنده جاهطلب باشد و با خود بگوید این اثر من بهترین اثر دنیاست.