به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، در ادامه سلسله نشست‌های «چای و داستان» چهل و دومین نشست این برنامه که با حضور امیرحسین جعفری، رضا جوان آراسته، رقیه‌سادات موسوی و حمیدرضا قادری به موضوع یک تجربه، یک سیل، چند روایت اختصاص پیدا کرد عصر روز پنجشنبه در مدرسه اسلامی هنر با استقبال مخاطبان برگزار شد.

دکتر حمیدرضا قادری کارشناس مجری جلسه در ابتدای نشست با مرور بلایای طبیعی در سال‌های گذشته و نحوه برخورد ما با آن‌ها گفت: خرداد سال 69 زلزله‌ای در منجیل و رودبار رخ داد که نسل بعد از انقلاب را با مقوله بلایا آشنا کرد. در دهه 80 با زلزله‌ای روبرو شدیم که وسعت جغرافیایی و نماد معماری آن مورد توجه قرار گرفت اما به سبب پایین بودن ضریب نفوذ اینترنت مانع از درگیری گسترده طبقات اجتماعی و بازتاب آن شد.

وی افزود: شاید اولین بار در زلزله سرپل ذهاب تمام بدنه‌های اجتماعی کشور درگیر این مساله شد؛ و دیدیم که گروه‌های اجتماعی، افراد مشهور سیاسی و ورزشی وارد این عرصه شدند. این موضوع در فروردین امسال تکرار شد. وقتی که سیل در منطقه گلستان، شیراز، لرستان و خوزستان اتفاق افتاد و خوراک خوبی برای شبکه‌های اجتماعی و شهروند خبرنگار‌ها به وجود آورد.

قادری به موضوع جلسه اشاره کرد و یادآور شد: جلسه امروز بررسی روایت‌های سیل است تا ببینیم این روایت‌ها تا چه اندازه می‌توانند به ما کمک کنند. دوستانی که در جلسه حضور دارند درگیر این واقعه بوده اند و تجربه بی‌واسطه‌ای را از سر گذرانده‌اند و راوی بخشی از این اتفاق بوده‌اند. می‌خواهیم به وجه هنری و ادبی روایتِ سیل.بپردازیم.

نویسنده زیر انبوه شخصیت‌ها و حوادث داستانی زمان بحران دفن می‌شود
حجت الاسلام رضا جوان آراسته که خود سابقه داستان‌نویسی و تدریس داستان را دارد، در پاسخ به این سوال که وقتی با فرد آسیب دیده مواجه می‌شویم آیا به قالب و اسلوب متفاوتی نیاز داریم؟، گفت: اگر برای نوشتن روایت دو عنصر داشته باشیم قدر زیادی از مسیر را رفته‌ایم و آن دو عنصر شخصیت و حادثه‌اند. فاجعه سیل سرشار از شخصیت‌ها و حوادث گوناگون و متنوع است؛ حادثه کلان سیل و روایت آدم‌هایی که با این حادثه دست و پنجه نرم می‌کنند. اینجا نویسنده زیر انبوه شخصیت‌ها و حوادث داستانی دفن می‌شود.

وی ادامه داد: فاجعه سیل از ساحت‌های محتلف پر از شخصیت بود. اجازه دهید مثال بزنم. مثلاً یک زن در بابازید که فروشنده البسه زنانه بود تمام لباس‌هایش در سیل و گل و لای مانده بود و دیگر قابل استفاده نبود. این خانم گفت فروشنده لباس‌ها که فردی کرمانشاهی بوده، تماس گرفته و مرا از نگرانی بابت چک‌ها در آورده است. این شخصیت در گوشه داستان است و می‌بینید چقدر جای پرداختن از حیث روایت و داستان را دارد.

روایتگری بازنمایی اتفاق از زاویه دید شخص است
در بخش دیگر حجت الاسلام امیرحسین جعفری که علاوه بر مشغله طلبگی، دستی بر نوشتن دارد و تهیه کنندگی و فیلمسازی مستند را دنبال می‌کند، گفت: روایتگری بازنمایی یک اتفاق است از زاویه دید خودتان. روایت‌های مختلفی از سیل مخابره می‌شد اما من فکر کردم چه خلائی وجود دارد و چه روایتی از سیل داشته باشم تا زخمی را مرهم بگذارم و در برابر غم و ناراحتی و زخم‌ها امید و انگیزه ایجاد کنم؟

وی افزود: من می‌خواستم چگونه مردم بودن این ملت را نشان بدهم. به نظرم اتفاقات است که مردم را ملت می‌کند. دوربین موبایل را دست گرفتم و از کسانی که آمده بودند برای کمک دو سوال می‌کردم. از کجا آمده‌ای و شغلتان چیست، در ادامه صحنه کمک کردن این افراد را روایت می‌کردم. این باعث شد به خاطر آن دو خلاء امید و انگیزه خیلی‌ها پیام بدهند که ما هم می‌آییم.

در هنگام بحران باید قهرمان را روایت کرد و الّا ضد قهرمان در بحران زیاد است
رقیه سادات موسوی که ارشد علوم سیاسی را دارد و پژوهشگر است سومین مهمانی بود که در رابطه با حضورش و نوع روایتش از این واقعه گفت: تجربه کرمانشاه و ورزقان را داشتم. بنابراین شاخت را مهمترین عامل روایت می‌دانم. هر حرفی که زده می‌شود بخشی از واقعیت نادیده گرفته می‌شود. تلاش کردم زاویه دیدم امید باشد.

وی ادامه داد: روایت در زمان بحران یک روایت زنده و در جریان زندگی است. سعی کردم این جریان را به واسطه روایت‌هایم به مردم منتقل کنم تا بدانند هم اکنون نیازمند کمک آن‌ها هستیم. مخاطب هم برایم مهم بود، لذا آن‌ها را در نظر می‌گرفتم. به نظرم در هنگام بحران باید قهرمان را روایت کرد و الا ضد قهرمان در بحران زیاد است. قهرمان‌هایی که آنجا هستند و بومی منطقه‌اند، نه قهرمان‌هایی که از بیرون منطقه برای کمک می‌آیند چرا که سرمایه اجتماعی من ان قهرمان بومی است.

راوی متاثر از جهانی است که می‌خواهد آن را روایت کند
در ادامه نشست دکتر قادری با اشاره به بی‌طرفی و انصاف در روایت این سوال را مطرح کرد که اصولاً می‌توانیم روایتی بی‌طرفانه و منصفانه داشته باشیم. رضا جوان آراسته در پاسخ به این سوال، گفت: انصاف در روایت و رسیدن به یک روایت بی طرفانه یک مساله است، حتی کسی که قصد روایت بی‌طرفانه دارد، ممکن است نتواند به نتیجه آنچه مد نظرش است برسد. چرا که خود راوی هم متاثر از جهانی است که می‌خواهد آن را روایت کند.

جوان آراسته افزود: وقتی می‌خواهیم با عینک غبارآلود واقعیت را روایت کنیم نباد توقع انصاف را داشته باشیم. کم پیدا می‌شود کسی روایت را منصفانه انجام بدهد و معمولا هر کسی به سمتی می‌لغزد. اما داستان نویس و راوی یک برگ برنده می‌تواند داشته باشد و آن خاکستری دیدن جهان است. لازم است راوی برای نزدیک شدن به انصاف در روایت یک مساله را از چند زاویه روایت کند. یک هنرمند به راحتی نمی‌تواند حق را به یک طرف بدهد. به سبب این تربیت یافتگی هنرمند و نویسنده، زمانی که در موقعیت چالشی مانند سیل قرار می‌گیرد ممکن است درکش نسبت به واقعیت راستگویانه تر باشد. بنابراین فکر می‌کنم روایت منصفانه چیزی شبیه روایت چند جانبه است.

امیرحسین جعفری در پاسخی متفاوت به این پرسش گفت: آدم بالاخره برای چه روایت می‌کند؟ هدفش چیست؟ یک قصد و غرضی دارد. قصد و غرض به این معنا است که آرمان دارد و همین باعث می‌شود روایتش طرفدارانه باشد. روایت بدون طرفداری و آرمان خواهی امکان ندارد. به نظرم مهمترین قضیه قبل از روایت اتفاق می‌افتد و آن ذهنیت است. ذهنیت و قصد و هدف راوی. اگر ذهنیتش درست باشد قطعا روایت منصفانه ای هم خواهد داشت. وقتی ذهنیت داشته باشیم ناخودآگاه روایت شکل می‌گیرد. بنابراین آدم‌ها براساس ذهنیتشان روایت می‌کنند و لازم است قبل از روایت گری ذهنیتشان را سامان دهند.

حضور افراد در بحران را جنسیتی نمی‌دانم و بسته توانایی شخصی آن‌ها دارد
سادات موسوی در پاسخ به این سوال که در میان روایان مرد آیا راوی زن هم نیاز است و روایت او چه کمکی به وضعیت می‌کند پاسخ داد: حضور زنان کاملا به صلاحدید شخصی آن‌ها بر می‌گردد. این فضا جنسیتی نیست. هر کسی توانایی داشته باشد می‌تواند در این فضا حضور پیدا کند. به نظرم ما یک سری زوایا داریم که وقتی وارد جریان عادی زندگی می‌شویم باید همه باشند. در بحران هم همینطور است. کلا حضور افراد بسته به امکانات و توانایی شخصی آن‌ها دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده + 12 =