شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر: «اتوبوس شب»، «خواهران غریب»، «قصه های مجید» و بیش از سی اثر داستانی و سینمایی دیگر که نام آنها با نام کیومرث پوراحمد همراه بوده، کافی است برای اینکه معرفی این کارگردان سینمای ایران کار چندان سختی نباشد.
کمتر کسی از متولدین شصت و سال های اول دهه هفتاد و پیش از آن است که با قصه های مجید خاطره نداشته باشد. نوجوانی با لهجه شیرین اصفهانی که ماجراهایش خاطرات نوجوانی همه نوجوانان است و هر کسی شباهتهایی با خودش را در مجید و قصههایش پیدا میکند.
ادبیات در سینمای دنیا نقش بسیار مهمی دارد و آبشخور سینما در دنیا، ادبیات و داستان است. ادبیات در غنای هنرهای نمایشی تاحدی اثر دارد که ۸۵ درصدبرگزیده های اسکار فیلم های اقتباسی هستند، یعنی فیلم هایی هستند که از آثار داستانی و رمان اقتباس شده اند، نمونه اش کازابلانکا و بر باد رفته و پدرخوانده تا فیلم های اخیر برتر اسکار است، علاوه بر این ۴۵ درصد آثار نمایشی در تلویزیونی اقتباسی هستند. اما در مورد سینمای ایران ضعف در فیلمنامه بسیار مورد بحث است و انتقاد می شود که سطح فیلم ها نسبت به سینمای روز جامعه ضعیف است و ادبیاتی که ما را در اثر سینمایی غنی بکند، کمتر وجود دارد.
«ناخداخورشید»، «شب های روشن»، «اینجا بدون من» از جمله اتفاقات خوبی است که در سینمای اقتباسی ایران افتاده است با این همه اما کارگردانی که بیشترین آثار اقتباسی را در سینمای ایران تولید کرده کیومرث پوراحمد است؛ «تاتوره»، «اتوبوس شب» و «قصه های مجید» از جمله آنهاست.
*اثر جلوتر از صاحب اثر
کیومرث پور احمد که مهمان چهل و سومین نشست «چای و داستان» در مدرسه اسلامی هنر بود، سفر به قم را اتفاقی خواند که پیش از این بسیار منتظرش بوده و گفت: نادر ابراهیمی پدر معنوی من است و حق بسیار زیادی گردن من دارد در زندگی حرفه ای من تنها یک نفر به گردن من حق دارد و آن هم نادرابراهیمی است. کسی که اوایل انقلاب به حوزه علمیه قم می آمد و داستان نویسی تدریس می کرد و بسیار از سمت روشنفکرها متهم میشد اما من چون بسیار به او ارادت داشتم فکر میکردم که کار درستی میکند و بعدها روشنفکرها هم فهمیدند که چه کار درستی میکرد.
بحث در مورد چگونگی سینمای اقتباسی و ضعف های آن در ایران موضوع مهم بحث این جلسه بود، پوراحمد در همین رابطه به آثار اقتباسی خودش اشاره ای کرد و گفت: «قصههای مجید» امروز از ما جلو زده است، بعد از این اثر، فیلم های شاخص بسیاری مانند «اتوبوس شب» و «خواهران غریب» را ساختم اما انگار نساختم.
«قصه های مجید» سالها در دستور کار گروه کودک شبکه یک بود، اما به هر دلیل به توافق نرسیده بودند بعد از پیشنهاد به من، ۳۷ داستان قصه های مجید را خواندم و به این نتیجه رسیدم که این داستان ها بخشی از نوجوانی خودم است و حال و هوای مشترکی داشتیم و در واقع این حال و هوا و بن مایه قصههاست که میتواند ما را به این نتیجه برساند که یک اثر برای ساختن خوب است.
این کارگردان سینما ایران بر زیست مشترک برای رسیدن به یک اثر مناسب اشاره کرد و افزود: یک سال طول کشید که از این قصه ها فیلم قصه های مجید را درآوردم و بخش هایی از نوجوانی خودم را به آن وارد کردم؛ بخش خوابنما که یکی از قسمت های قصه های مجید است، دقیقا بعد از روز هفتم پدرم ساخته شد، به همین دلیل مرگ خیلی در این داستان نمود پیدا کرد و این رابطه عاطفی نیز بسیار مشهود است. تمام فیلمنامه هایی که در سال های پیش ساخته ام یا خودم بودهام یا یه مابهازایی در اطرافیانم داشته است.
*مرادی کرمانی اهل منممنم نیست
همراهی نویسندگان برای استفاده در ساخت در اثر اقتباسی، موضوع مهم دیگری است که پور احمد به آن اشاره کرده و گفت: مرادی کرمانی تنها نویسنده است که خیلی از داستانهایش اقتباس شده است، یک خودخواهی و منممنم در بین کارگردانان وجود دارد اما در مورد هوشنگ مرادی کرمانی این موضوع وجود ندارد و بین ساخت اثر و داستان تفاوت قائل می شود و هر بلایی سر قصه اش بیاوری اعتراضی ندارد و بین داستان خودش و اثر سینمایی تفکیک میکند.
وی در رابطه با تغییر لوکیشین قصه های مجید از کرمان به اصفهان هم گفت: دوری راه، نبود بازیگر در کرمان و کمبود لوکیشن های متنوع باعث شد که به جای کرمان قصه های مجید را در اصفهان بسازم.
*داستانی که حرف میزند
آنطور که این کارگردان مطرح سینمای ایران میگوید: یک داستان خوب سینمایی، شما را به دنبال خودش میکشد و میگوید من را به فیلم تبدیل کنید. جذابیت داستان و تصویر خوب و بن مایه آن تعیین می کند که این داستان میتواند فیلم بشود. برای داستان «اتوبوس شب» هم این اتفاق افتاد و یک داستان کوتاه توانست به یک فیلم منتهی شود.
پوراحمد با تأکید بر بازنویسی آثار سینمایی نیز تاکید کرد: همه آثارم را بارها بازنویسی کرده ام، همین اثر آخر یعنی «تیغ و ترمه» را ۱۳ بار بازنویسی کردم، این بازنویسی و صیقل دادن اثر بسیار اهمیت دارد. در حالی که در ایران این خودخواهی ها باعث می شود که ساخت فیلم از اثرهای داستانی کم شود.
وی، داریوش مهرجویی را به عنوان یکی از کارگردان هایی نام برد که آثار اقتباسی درخشانی همچون «مهمان مامان» دارد و او را «استادترین استاد سینمای ایران» نامید و گفت: قصه های بسیار خوبی وجود دارد اما کسی راضی به هزینه برای ساخت این داستان ها نمی کند، تعداد فیلمنامه نویسانی که از راه فیلمنامه نویسی ارتزاق میکنند به ۵ نفر نمی رسد و تهیه کنندگان، فیلمنامهنویسان را دست کم میگیرند.
به گفته پوراحمد، حق کپی رایت در آمریکا از ۳۰ سال به ۱۰۰ سال رسیده است این یعنی تا ۱۰۰ سال بعد نوادگان صاحب یک اثر از آن بهره مند می شوند در حالی که در ایران اصلاً حق کپی رایت وجود ندارد، تهیه کنندگان در ایران اصلا پول نمیدهند. اصل فیلم، فیلمنامه است اما راضی نیستند برای فیلمنامه پول بدهند.
وزارت ارشاد فشل و عقیم ماندن داستانها
به گفته وی، داستان خوب فراوان است اما سینما و مافیای پخش و تولید و وزارت ارشاد فشل باعث میشوند که این قصه های خوب تبدیل به فیلم نشوند.
این فیلمساز سینمای ایران به بی توجهی جامعه به کتاب انتقاد کرد و گفت: مردم در آمریکا به دنبال این هستند که آخرین اثر نویسنده مورد علاقه خودشان را پیدا کنند اما در ایران بعضی کتابها ۵۰۰ جلد تیراژ دارد که این بسیار غم انگیز است. مجموع تیراژ جای خالی سلوچ محمود دولت ابادی در این سال ها به ۱۰۰ هزار جلد هم نمی رسد. حالا هم که هوشمند شدن زندگی ها و تلفن ها سبب شده است که همه فکر میکنند دانشمند هستند و هیچ کس کتاب را ورق نمیزند.
پور احمد در رابطه با تفاوت اقتباس از داستان کوتاه و رمان هم گفت: از داستان های کوتاه هم می توان اقتباس کرد تنها یک مبنا و پایه داستان به شما می دهد، اما رمان شاخ و برگ به اندازه کافی دارد و باید آن را هرس کنیم، رمان راحت تر میتواند فیلم شود چون جزئیات بیشتری دارد.
این کارگردان همچنین در رابطه با انتقاداتی که به نویسندگان معاصر وارد می شود، گفت: تفاوت نویسندگان قدیمی مانند غلامحسین ساعدی و چوبک با داستان نویسان فعلی زیاد نیست، ما هنوز هم نویسندگان خلاقی داریم که نوآوری به خرج می دهند و فضاسازی و شخصیت پردازی هایی میکنند که خیره کننده است. اینکه میگویند داستان ها نوشخوار قبلیهاست حرف بیهوده و بی ربطی است، اصلا اینطور نیست بلکه خلاقیت و آگاهی است که به بازنویسی های خوب منتهی می شود.