در ابتدای این جلسه، پیرامون ماهیت فیلودرام* توضیح داده شد. اینکه در فیلودرام نمایش‌نامه‌هایی مورد انتخاب قرار می‌گیرند که توسط یک فیلسوف به تحریر درآمده باشند یا به لحاظ فلسفی ارزش گفتگو را داشته باشند. بدین جهت، یکی از چالش‌های فیلودرام در انتخاب متن، مرز تفکر و سرگرمی است. تفکری که خروجیِ ایده‌های فلسفیِ برآمده از متن است و سرگرمی که با کنش‌های دراماتیک و تعلیقِ حاصل از آن به سرانجام می‌رساند. به هر حال، پس از برگزاری جلسات خوانش نمایشی فیلودرام به صورتی عینی، این مسئله را تجربه کردیم.

پس از این مقدمه، پرده اول و دومِ نمایش‌نامه دکتر فاستوس به صورت خلاصه بیان شد و سپس ادامه متن به زیبایی توسط نقش‌خوانان اجرا شد و مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت. در ادامۀ جلسه، دکتر علی رازی‌زاده بحثِ خود را با عنوان «نقش اپیکوریسم در شکل‌گیری افسانه دکتر فاستوس» ارائه کردند.

وی بحث خود را به سه مقدمه، یک متنِ دو بخشی، و یک نکته پایانی تقسیم کرد:
مقدمۀ اول دربارۀ چرایی خوانش یک نمایش‌نامه قرن شانزندهمی در قرن بیست و یک بود. در مقدمۀ دوم دربارۀ مهم‌ترین رخدادهای مرتبط به زندگی نویسندۀ نمایش‌نامه یعنی کریستوفر مارلو گفتگو شد، و اینکه چگونه عضویتِ مارلو در حلقۀ ادبی هریت و رالی که تحت تأثیر آموزه‌های اپیکور بودند، به خلق سه نمایش‌نامۀ تیمور لنگ، یهودی مالت و دکتر فاستوس منجر گردید. مقدمه سوم نیز به نسخه‌های متفاوت اثر و تغییراتی اختصاص پبدا کرد که پس از مرگ مارلو در قرن هفدهم بر روی نمایش‌نامه ایجاد شد.

در بخش متنِ بحث، رازی‌زاده پرسش اصلی از نمایش‌نامه را اینگونه مطرح کرد: دکتر فاستوس چه می‌خواست، و برای خواستۀ خود چه کرد؟ او ادامه داد که به این پرسش براساس دو خوانش متفاوت، دو پاسخ مختلف ارائه خواهد شد. یک پاسخ بر اساس خوانشی از اپیکور که متناسب با قرن شانزدهم است، و یک پاسخ بر اساس خوانشی از اپیکور که متناسب با قرن بیست و یکم می‌باشد.

برای پاسخ به این پرسش، ابتدا اپیکور معرفی شد. اینکه چگونه در طول تاریخ و به ویژه در قرون وسطی، این فیلسوفِ پیش از میلاد، با خوانش‌های یک‌سویه و با محوریت کلیدواژۀ شادی به عنوان یک شخصیتِ هِدونیست معرفی گردید، و تا قرن‌ها به عنوان شخصیتِ حامیِ عیاشان و لذت‌پرستاران شناخته می‌شد. بر اساس همین خوانش از اپیکور نیز پاسخ به سوالِ اصلی این نمایش‌نامه در قرن شانزدهم را از زبان کمدی‌نویس بزرگ آن دوران یعنی بن جانسن اینگونه ارائه کرد: دکتر فاستوس می‌دانست که در پی لذت است و هزینۀ دست‌یابی به آن را پرداخت کرد.

سپس به تحولات علمی پس از قرن شانزده اشاره شد. اینکه چطور دستاوردهای فلسفه زبان به‌مثابۀ یکی از گرایش‌های فلسفه تحلیلی، موجب بسط و توسعه دانش بشری و توان تحلیل هرمنوتیکی از متون گذشته گردید؛ متونی مانند آثار اپیکور که در طول تاریخ به دلیل کم‌دقتی و محدودیت‌های زبانی، به درست ادراک نشده بودند. برای نمونه، رازی‌زاده کلیدواژه شادی (joy) در آثار اپیکور را مثال زد که برخلاف تصور قرن شانزدهمی، مرادف معنای خوش‌گذرانی نیست، بلکه خود به دو مفهوم لذت (pleasure) و خوش‌حالی (happiness) تقسیم می‌شود. دو مفهومی که دارای تفاوت‌های بنیادین با یکدیگر هستند. او در ادامه پنج تفاوت این دو مفهوم را ذکر کرد، و بیان کرد که چگونه کنش‌های شخصیت دکتر فاستوس منطبق بر لذت‌جویی او بوده است.

سپس و در انتهای این قسمت، او پاسخِ قرنِ بیست و یکمی به پرسش اصلی این نمایش‌نامه براساس دستاوردهای علمی به‌دست‌آمده به‌ویژه در دانش روان‌شناسی را اینگونه ارائه کرد: دکتر فاستوس می‌دانست که به چیزی نیاز دارد، اما نمی‌دانست دقیقا به چه چیزی نیاز دارد. برای همین، او انتخاب کرد در مسیر کسب لذت نیاز خود را برطرف کند. اما در انتها و خیلی دیر متوجه شد که نیاز او لذت نبوده است.

رازی‌زاده در ادامه بیان کرد که شخصیت دکتر فاستوس، می‌تواند نمایندۀ تمامیِ انسان‌هایِ قرنِ بیست و یکمی باشد که بدون آنکه بدانند به دنبال چه چیزی هستند، و بدون توجه به تفاوت دو مفهوم لذت و خوش‌حالی، به انتخاب‌هایی مبادرت می‌ورزند که نیاز اصلی آنها را برطرف نمی‌کند.

همچنین در انتهای این بحث، به خوانش‌هایِ ممکنِ دیگر از این نمایش‌نامه نظیر، خوانش الهیاتی با محوریت ایمان مسیحی، توبه، رابطه با خالق، و تفاوت میان علم و معرفت به‌صورت اجمالی اشاره شد.

* سلسله جلساتِ خوانشِ نمایشی فیلودرام برای عموم افرادی که به مباحث بین رشته‌ای (فلسفه و ادبیات) علاقه‌مندند، به خصوص دانشجویانِ دو رشتۀ فلسفه و ادبیات‌نمایشی توصیه می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 1 =