هنرمند، یعنی کسی که دنیا را متفاوت می‌بیند، کسی که حقیقتی را فراتر از نگاه عادی دیگران، تجربه می‌کند و خیلی وقت‌ها، هنر برای یک هنرمند وسیله‌ای است تا تجربه‌ی زیبایی‌شناسی‌اش را به دیگران منتقل کند. به همین سبب، آن چه که یک هنرمند را هنرمند می‌کند این است که حرفی برای گفتن دارد؛‌ حتی اگر آن حرف، تنها فرمی خاص و جدید برای بیان یک معنای شناخته شده باشد.

تجربه‌هایی که مخصوص به خود هنرمند باشد و دیگران، آن‌ها را تجربه نکرده باشند، می‌تواند منجر به خلق آثار هنری منحصر به فردی شود که برای همه‌ی مردم دنیا جذابیت دارد و به زودی جای خود را بین آثار هنری دیگر پیدا می‌کند؛ به خصوص اگر هنرمند بتواند فرم قدرتمند و متناسب با تجربه‌ی خودش را ایجاد کند.
شرایط متفاوت زندگی در آمریکای لاتین، چیزی است که به خاطر حضور پررنگ و موثرش در آثار هنری و ادبیات این سرزمین، باعث درخشش و شکوفایی آن‌ها شده است. تاثیر فرهنگ بومی و اعتقادات هنرمندان آمریکای لاتین در آثار آن‌ها حتی منجر به ایجاد سبک‌های جدید شده است؛ رئالیسم جادویی بیش از این که یک سبک نوشتن در داستان باشد،‌ بیانی است از زندگی مردم این سرزمین؛ زندگی رمز‌آلود و شگفت‌انگیز. به همین دلیل، شخصیت‌های داستانی در سبک رئالیسم جادویی شخصیت‌هایی کاملا واقعی هستند ولی وقایع غیرطبیعی را تجربه می‌کنند.
باور کردن زندگی خود و ارزش قائل شدن برای تجربه‌های شخصی،‌ از هنرمندان آمریکای لاتین شخصیت‌های قدرتمندی ساخته است که برای مردم دنیا حرفی برای گفتن دارند و زبان‌شان برای دیگران،‌ ارزش یادگیری دارد و هنرشان در مدت کوتاهی (نزدیک نیم قرن)، مقام و جایگاه ارزشمندی پیدا کرده است.
ولی بعضی به خاطر ورود معکوس به وادی هنر، قبل از این که حرفی برای گفتن داشته باشند، تکنیک‌ها را فرا می‌گیرند و از آن‌جایی که تکنیک‌ها و فرم‌ها معمولا منفک از معانی و مفاهیم نیستند،‌ هنرمند تبدیل به شخصیتی می‌شود که به جای حرکت در سر صف فکر و اندیشه، در انتهای صف تقلید و تکرار، لنگ‌لنگان خود را به سوی هدفی دست‌نایافتنی می‌کشد.
۱۳۸۶/۰۵/۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + 8 =