برگردان شعری از اسپایک میلیگان

پسر جوان به تماشای جاده‌ی آینده ایستاد
دوردست‌ها انگار دو سوی جاده یکی می‌شد
پیر فرزانه گفت:
«این مقتضای پرسپکتیو است،
آن‌جا که برسی جاده هم‌عرض این‌جاست.»
پسرک به راه افتاد
اما هرچه پیش می‌رفت
دو سوی جاده به هم نزدیک‌تر می‌شد
تا دیگر نتوانست پیش‌تر برود
برگشت تا از پیرمرد چاره‌ای بگیرد
پیر فرزانه – اما – مرده بود.

***

اما این که:
Spike Milligan
با نام کامل «اسپایک ترنس آلن پاتریک شان میلیگان» گرچه ایرلندی‌الاصل است اما در 16 آوریل 1918 در «احمدنگر» هند به دنیا آمد و کودکی‌اش را در «رانگون» پایتخت برمه گذراند و همان‌جا تحصیل کرد. به انگلستان که آمد وارد ارتش شد و جنگ جهانی دوم را با گوشت و پوست تجربه کرد. او یک کمدین، نویسنده، موسیقیدان، شاعر و نمایشنامه‌نویس (با همین ترتیب و اولویت!) بود. در کار شعر نیز بیشتر به «شعر مهمل» علاقه‌مند بود اما در دوره‌ای که به افسردگی دچار شده بود به شعر جدی روی آورد و حاصل کارش در این دوره چند کتاب شعر است که البته به شهرت کتاب‌های خاطره‌اش (از قبیل «آدولف هیتلر، سهم من در سقوط او») نیست. شعر «آینده» که نمونه‌ی یک شعر واکنشی به تبعات جنگ است و این روزها در ادبیات اروپا و آمریکا به وفور همخانواده دارد از کتاب «رؤیاهای کوتاه یک کژدم» او انتخاب شده است. اسپایک میلیگان در 27 فوریه ی 2002 درگذشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + هفت =