چراغ شب نخوابی‌ها

و اینک
شب نخوابی‌های تلخ آمده و
چراغ افروخته است .
* * *
آیا نامه‌های عاشقانه‌ام را
به جوهرشان باز گردانم ؟
آیا عکس‌ها را پاره کنم ؟

* * *
اینک تنم را کتاب وار می‌خوانم
و چراغ این شب نخوابی را
از غم سرشار می‌کنم .
دو شاعر
میان پژواک و صدا
دوشاعرند
یکی گویا
چون ماهی شکسته دل
دیگری خاموش
چون کودکی
که هر شب
برلب آتشفشان می‌خوابد . . .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + 17 =