چند شاعر را سراغ دارید که همچون یک «نشانه»، حامل «معنا» باشند؟ طاهره صفارزاده چنین شاعری است. شخصیت کُنشمند و شعر جستجوگرایانهٔ او معنای روشنی به حضورش در «متن» جامعه میدهد. اعتبار ادبی خانم صفارزاده، محصول چهل سال رفتار مستقل ادبی است. ترکیب «نویسندهٔ مستقل» کاملا برازندهٔ اوست. پرهیز از نحلهها و جریانهای ادبی و در عین حال، رساندن صدای خویش در اتمسفر ادبی، کاری صعب است که دکتر صفارزاده با موفقیت آن را به انجام رسانده است. حاصل این موفقیت، جایگاهی است که در شعر معاصر به او تعلّق دارد.
هرچند شعر «کودک قرن» زمینهساز شهرت ادبی خانم صفارزاده بوده است اما کتابهای «طنین در دلتا»، «سد و بازوان» و «سفر پنجم» در تثبیت موقعیت او در شعر امروز نقش اصلی را داشته است. بنمایهٔ اجتماعی-اعتقادی و شکلهای تجربی و جذاب شعرهای این کتابها توجه خوانندهٔ حرفهای شعر را جلب میکند. «جستجوی حقیقت» و «اثبات حق» (همانگونه که خود میگوید) موتیفهای اصلی شعرهای او هستند که با روحیهٔ انسانگرای مخاطبان ادبیات معاصر همخواناند.
❋ ❋ ❋
پس از انقلاب اسلامی، شاعرانی که به شاعران ادبیات انقلاب اسلامی معروف شدند شعر طاهره صفارزاده را پشتوانهٔ مناسبی برای فعالیتهای شعری خود دیدند. سید حسن حسینی و قیصر امینپور هر دو، مقالاتی تحلیلی دربارهٔ شعر خانم صفارزاده نوشتند و در جلسات نقد، از این شعر، مانند یک سنگنشانه استفاده میشد. هویت دینی و معترضانهٔ شعر خانم صفارزاده از سویی، و طنز پنهان آن از سوی دیگر، هدیهای سخاوتمندانه برای شاعران انقلاب بود. کمترین اثر این شعر، اعتماد به نفسی است که در جریان شعر انقلاب اسلامی تزریق کرد و بیراه نخواهد بود که این جریان خود را مدیون شعر خانم صفارزاده بداند و بخواهد با خوانش این شعر، دین خود را ادا کند. چنین است که درگذشت طاهره صفارزاده، حادثهای است برای شعر انقلاب اسلامی.
❋ ❋ ❋
از منظری دیگر، شعر طاهره صفارزاده، شعری است دینی. شعری که جزئی از سلوک دینی شاعر است. شعر دینی در جامعهٔ دینی، شعری تثبیت شده است و شاعر آن، کلمهای است طیّبه و کلمهٔ طیّبه، چون شجرهای است طیّبه که ریشهاش پایدار است و شاخههایش در آسمان. نشستن در سایهسار شعرهای خانم صفارزاده از این رو بسیار دلپذیر است.
—