خیلی‌ها طراحی جلد کتاب را با طراحی پوستر یکی می‌دانند. گرچه این دو همپوشانی‌هایی با هم دارند اما هر دو کاملاً دو دنیا با اجزای متفاوتی دارند. در طراحی پوستر شما نیاز به خلق قصه دارید،  نیاز به خلق کپشن و شعار دارید در حالی‌که در طراحی جلد کتاب چنین نیازی وجود ندارد. شما فقط باید قصه را کشف و آن را طراحی کنید. چون قصه همان کتابی است که نوشته شده. احتیاجی به طراحی کپشن و شعار هم ندارید. چون کپشن و شعار در اینجا اسم کتاب است. در طراحی جلد کتاب، اسم کتاب عنصر بسیار مهمی است.

طراحی جلد کتاب بسیار وابسته به شخصیت نویسنده و شخصیت سفارش دهنده و ناشر است. شما اگر می‌خواهید برای یک خانم متخصص طراحی جلد کتاب انجام دهید خیلی فرق می‌کند با طراحی جلد کتاب برای یک خانم معلم. شخصیت‌های متفاوت و موقعیت‌های کاری مختلف می‌توانند در طراحی جلد کتاب منعکس شوند. در حالی که در طراحی پوستر این عناصر دخیل نیستند.

ژانر کتاب هم در خلق طراحی جلد مؤثر است.

غیر از محتوا، قصه و کپشن، مباحثی دیگری هم مطرح است. در طراحی پوستر باید بسیار سریع و اورژانسی محتوا را به مخاطب رساند تا به بتواند متقابلاً به سرعت با آن ارتباط برقرار کند. اما در طراحی جلد کتاب چون قرار نیست مخاطب خیلی سریع مفهوم و پیام را دریافت کند می‌توانیم او را به تفکری بیشتری دعوت کنیم، کنجکاوی‌اش را تحریک کنیم تا دست کم سری به فهرست کتاب و مقدمه‌اش بزند و به سوی متن هدایت شود.

ترکیب‌بندی پوستر و طرح جلد کتاب هم با هم متفاوتند. در پوستر پلن اول تصویر و پلن دوم تایپوگرافی است ولی در طراحی جلد گاهی کاملاً برعکس است.

طراحی جلد کتاب ساختاری است که ما را به سمت مدیریت هنری کتاب سوق می‌دهد. قرار نیست طراح جلد فقط سطح محدود رویی کتاب را طراحی کند. طراحی جلد کتاب مثل یک بستۀ کامل است که روی جلد، پشت جلد، داخل جلد، صفحات اولیه و یونیفرم کتاب به آن مربوط می‌شوند.

تمام این مباحث طراحی جلد کتاب را وارد ساحت جدیدی می‌کند که مجزا از سایر عناصر گرافیک دیزاین باید به آن نگاه کرد.

قرار است در این دوره به این تمایزها بپردازیم چون ممکن است کسی طراح پوستر خوبی باشد ولی برای این‌که طراح جلد خوبی شود باید به این تمایزها توجه کند تا بتواند جلد کتاب خوبی طراحی کند.