استاد و پژوهشگر فقه هنر، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:
عنوانی فقهی به نام «ترویج موسیقی» نداریم!
لید: نمیتوان مثلاً با سادهانگاری چنین گفت که اکنون فضای مجازی بیش از رسانه ملی مورد اقبال است و مردم انواع اجراهای موسیقی را در فضای مجازی مشاهده میکنند لذا منع نمایش در رسانه ملی از نظر ترویج بیتأثیر است. این نگاه ازآنجهت اشتباه است که توع مرجعیت رسانهای نادیده انگاشته شده است. رسانهها از نظر اعتبار اجتماعی یکسان نیستند. بسیار دیدهاید که یک گزارش خبری از رسانه ملی جنجال بپا میکند ولی همان گزارش از رسانههای دیگر، توجهی را جلب نمیکند.
اشاره: عدم نمایش آلات موسیقی در رسانههای رسمی مانند رسانه ملی، از دیرباز مورد خشم و اعتراض موسیقیدانان و علاقهمندان به موسیقی بوده است. پرسش اصلی ایشان، این است که وقتی منعی برای نواختن و شنیدن یک موسیقی وجود ندارد، چگونه میتوان نمایش آلاتی که همان موسیقی را مینوازند را ممنوع و حرام اعلام کرد. این موضوع را با حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی حیدری که چندسالی است به پژوهش و تدریس در زمینه فقه هنر میپردازد در میان گذاشتیم. با تصدیق اینکه در منابع فقهی، عنوانی به نام «ترویج موسیقی» نداریم، از عناوین دیگری سخن گفت که ممکن است ترویج موسیقی مصداق آنها باشد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه هنر با عضو هیئتعلمی مجتمع حوزوی صدر، در پی میآید:
فقه هنر: دلیل بر حرمت نمایش آلات موسیقی چیست؟
حیدری: ما در فقه چنین عنوانی نداریم، یعنی عنوانی نداریم که برای نمایش آلات موسیقی بهصورت مستقل، حکم شرعی صادر شده باشد؛ لذا علیالقاعده باید عناوین دیگری شامل این مصداق شود و بهخاطر آن عناوین، بایستی حکم صادر شود؛ یعنی یک عنوان دیگری که نمایش آلات موسیقی مصداق آن میشود و لذا از باب مصداق، حکم شاملش میشود. آن چیزی که معمولاً مطرح میشود این است که میگویند نمایش آلات موسیقی موجب ترویج موسیقی میشود؛ اما این عنوان ترویج موسیقی هم عنوان فقهی مستقلی نیست؛ یعنی ما در ادله چنین چیزی نداریم که بیان کند عنوان ترویج موسیقی، حکمش حرمت است یا اساساً حکمی برایش صادر شده باشد. ما در ادله، موسیقی حلال و موسیقی حرام داریم. حالا موسیقی حلال را ترویج کردن، حکم شرعی خاصی ندارد؛ بلکه باید به اطلاق ادله موسیقی مراجعه کنیم. اطلاق ادله حلیت موسیقی میگوید شما میتوانید از این نوع موسیقی استفاده کنید، میتوانید ایجاد کنید، میتوانید زیاد ایجادش کنید که میشود همان ترویج. خود اطلاق ادله میگوید جایز است و حتی نیاز به اصول عملیه هم ندارد.
پس عرض کردیم که عنوانی فقهی به نام ترویج موسیقی نداریم؛ لذا ترویج موسیقی حلال را عرض کردیم که هیچ اشکالی ندارد و جایز است؛ و ترویج موسیقی حرام هم که باید ببینیم تحت چه عنوانی حرام میشود. وجه حرمتِ موسیقی حرام، یا به جهت ادله حرمت غنا در موسیقی آوازی است و یا به ادله حرمت ملاهی در موسیقیِ سازی؛ یعنی موسیقی آوازی به دلیل ادله حرمت غنا، و موسیقی سازی به دلیل ادله حرمت ملاهی حرام میشود.
اما ترویج موسیقی حرام چرا حرام است؟ باید برویم سراغ ادله اعانه بر اثم؛ یعنی ترویج موسیقی حرام، مصداق اعانه بر اثم میشود؛ یا برویم سراغ ادله اضلال که ترویج موسیقی حرام، مصداق اضلال میشود؛ یا اگر برخی از مصادیق موسیقی، مصداق فحشا باشد، ترویج موسیقی با عنوان سومی به اسم اشاعه فحشا حرام میشود. (عناوین حرام دیگری نیز ممکن است بر موسیقی منطبق شوند) بنابراین در اینجا، ادله حرمت موسیقی شامل حال ترویج موسیقی حرام نمیشوند، بلکه سه عنوان دیگر مطرح است. پس حکم حرمت ترویجی موسیقی حرام، بهخاطر عنوان اعانه بر اثم یا بهخاطر عنوان اضلال یا بهخاطر عنوان اشاعه فحشا است. حتی ممکن است موسیقی مصداق برخی از عناوین دیگر باشد؛ مثل موسیقی خودکشی که در آن، بحث اضرار به نفس مطرح میشود و نفسِ عنوان موسیقی دیگر مطرح نیست و ترویجش هم در واقع ترویج خودکشی میشود.
خب حالا بیاییم سراغ آن گزارهای که میگوید که امروزه ترویج موسیقی حلال هم بهخاطر غلبة موسیقی حرام، موجب ترویج موسیقی حرام میشود. این گزاره قبل از هر چیزی، مدعی حکایت از یک واقعیت اجتماعی است و نه یک گزارۀ فقهی؛ لذا فقیه از آنجهت که صاحب فتوا است و میخواهد حکم را از ادله شرعی استنباط کند، در این مقام هرگز چنین حرفی را نمیزند؛ اما فقیه ازآنجهت که در مقولة اجرا دستی دارد، حکم میکند نه اینکه فتوا بدهد. او شرایط اجتماعی را می ببیند. او شاید بگوید من میبینم که ترویج موسیقی حلال هم موجب ترویج موسیقی حرام میشود و لذا من حکم میکنم که برای پیشگیری از ترویج موسیقی حرام، ترویج موسیقی حلال هم ممنوع باشد و صورت نگیرد. این میشود حکم، و حکم هم زمانمند و مکانمند است. این حکم ولیفقیه است؛ یعنی فقیه از روی ولایت چنین حکمی میکند. این از مقولهای فتوا نیست؛ چون محدود به زمان و مکان خاصی است و تا زمانی که تشخیص میدهد ترویج موسیقی حلال موجب ترویج موسیقی حرام میشود، حکمش همین است.
فقه هنر: آیا در حکم عدم جواز نمایش آلات موسیقی، تفاوتی بین آلات موسیقی سنتی با موسیقیهای دیگر نظیر پاپ، راک، جَز و… وجود دارد؟
حیدری: وقتی معلوم شد بحث در این است که ترویج موسیقی حلال، موجب ترویج موسیقی حرام میشود و این گزاره هم یک گزاره اجتماعی و فرهنگی است و نه شرعی، یعنی فهم واقعیت اجتماعی است و واقعیت اجتماعی هم یعنی ذهنیت عمومی جامعه که امری بینالاذهانی و مشترک است، نه ذهنیت فردی و شخصی؛ در اینجا فقیهِ حاکم، تشخیص میدهد که ذهنیت مشترک جامعه ما چیست؛ چون این حکم برای جامعه ما صادر شده است. آیا در جامعه ما همگان که آلات موسیقی را در هنگام اجرا مشاهده میکنند، یک فهم مشترک دارند؛ یعنی نمایش همه آلات موسیقی، موجب جذابیت موسیقی میشود؟ یا اینچنین نیست، بلکه اجرای برخی از آلات موسیقی موجب دلزدگی آنها از موسیقی میشود؛ یعنی موجب نوعی تنفر اجتماعی نسبت به موسیقی میشود، لذا دیدن یا نمایش اجرای برخی از انواع موسیقی، نهتنها موجب ترویج موسیقی نیست بلکه موجب تنفر نسبت به آن نیز میشود. این مسئله نیازمند تحقیق اجتماعی است تا روشن شود نمایش تمام آلات موسیقی، به لحاظ عرفی و اجتماعی، موجب ترویج موسیقی است یا خیر.
من تصور میکنم اینجا هم از باب احتیاط حکم میکنند که هیچ نوع آلات موسیقی نمایش داده نشود تا ترویج موسیقی اتفاق نیفتد؛ بنابراین این سؤال یک سؤال شرعی نیست بلکه بررسی یک واقعیت اجتماعی است.
چون موضوعِ بررسی واقعیت اجتماعی به میان آمد همینجا عرض کنم که برداشت عمومی مردم از نمایش آلات موسیقی، چهبسا از رسانهای تا رسانه دیگر متفاوت باشد؛ لذا نمیتوان مثلاً با سادهانگاری چنین گفت که اکنون فضای مجازی بیش از رسانه ملی مورد اقبال است و مردم انواع اجراهای موسیقی را در فضای مجازی مشاهده میکنند لذا منع نمایش در رسانه ملی از نظر ترویج بیتأثیر است. این نگاه ازآنجهت اشتباه است که تنوع مرجعیت رسانهای نادیده انگاشته شده است. رسانهها از نظر اعتبار اجتماعی یکسان نیستند. بسیار دیدهاید که یک گزارش خبری از رسانه ملی جنجال بپا میکند ولی همان گزارش از رسانههای دیگر، توجهی را جلب نمیکند. قصدم آن است که بگویم حوزه دانشی رسانه را باید به رسمیت بشناسیم و برای احکام اینچنینی، از این حوزه دانشی و امثال آن، مانند حوزه دانشی فرهنگ و ارتباطات استفاده کنیم. نظریات دقیق و کاربردی در این دانشها وجود دارد.
فقه هنر: حکم به حرمت نمایش تصویری آلات موسیقی با حکم به جواز نمایش آن در کنسرتها خریدوفروش آن در فروشگاهها و جواز آموزش و تعلم آنها چگونه قابل جمع است؟
حیدری: این سؤال، یک مسئله شرعی نیست بلکه یک مسئله اجتماعی است. ترویج موسیقی چیست؟ مثلاً باید در اجتماع ببینیم که چه چیزی موجب میشود مردم نسبت به موسیقی خاصی اقبال داشته باشند؟ این یک سؤال اجتماعی و فرهنگی است. اگر فرض کنیم تعدد کلاسهای آموزشی و سیاستگذاری سازمانها برای آموزش پررنگ موسیقی، عرفاً موجب ترویج موسیقی میشود، خب در این صورت، هیچ تفاوتی بین نمایش آلات موسیقی و آموزش گسترده موسیقی از نظر ترویج وجود ندارد؛ و همینطور تبلیغ درباره کنسرتهای موسیقی و کار کردن خبر درباره کنسرتها، شلوغ کردن فضای رسانه در باره کنسرتها و کلاً شلوغ کردن در مورد هرگونه فعالیت موسیقایی؛ مثلاً حجم خبر یا گزارش بسیار زیادی داشته باشیم، حجم تحلیل زیادی داشته باشیم، نقد آثار موسیقایی در حدّ کلان داشته باشیم، کلاً رسانه در مورد موسیقی شلوغ و پر ازدحام باشد، خب در این صورت قطعاً ترویج موسیقی دارد اتفاق میافتد. پس این سؤال یک سؤال اجتماعی است.
ترویج موسیقی، اعمّ از نمایش آلات موسیقی، آموزش موسیقی بیضابطه و بسیار، کارهای رسانهای پر حجم در باره موسیقی، مثل پر حجم بودن تبلیغات کنسرتها در بیلبوردهای شهری، تبلیغهای گسترده در فضای مجازی، vod ها، و… است. تمامی اینها عرفاً ترویج موسیقی است و ترویج را هم عرض کردم که با چه پروسهای میتواند بهحکم حرمت منجر شود.