عضو هیئت‌علمی دانشگاه مفید، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:

اسلام با «طرب‌انگیزی» مشکلی ندارد!

لید: حدود بیست سال پیش از بالاخیابان مشهد که الآن خیابان شیرازی نام دارد، رد می‌شدم؛ یکی از کاسب‌های آنجا که مرا می‌شناخت صدا کرد که بیا مغازه، رفتم جلو، گفت من یک مسئله شرعی دارم و آن اینکه من در این مغازه زنجیر و سنج می‌فروشم و مشتری‌ها برای هیئات می‌برند، ولی یکی از فقها که من هم از ایشان تقلید دارم در جواب استفتای من گفته است که خریدوفروش سنج حرام است. حالا من چه‌کار کنم؟ من استفتا را از ایشان مطالبه کردم گفتم شاید مطلب طور دیگری بیان شده باشد و ایشان متوجه نشده است. وقتی استفتا را دیدم جا خوردم. به ایشان گفتم این استفتا ریشه در مقدس بودنِ آقا دارد نه فقه ایشان؛ لذا آن را کنار بگذار و بدان که خریدوفروش سنج هیچ اشکالی ندارد و به کارت ادامه بده!

اشاره: الفاظ «غنا» و «موسیقی»، الفاظ آشنایی هستند که در بحث از هنر موسیقی بسیار به کار می‌آیند؛ اما بسیاری از معنای دقیق آنها و این‌همانی یا تفاوت میان آنها آگاهی ندارند. تفاوت دقیق میان این دو عنوان را موضوع گفتگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین صادق کاملان، عضو هیئت‌علمی دانشگاه مفید قم قرار دادیم. نظرات این استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم پیرامون موسیقی و غنا، کمتر در محافل علمی مطرح شده است. او پس از بیان تفاوت میان غنا و موسیقی، حکم اولیه آنها را اباحه می‌داند و موارد کمی را از آن خارج می‌سازد. او حتی معتقد است این یهود است که با طرب‌انگیزی مشکل دارد وگرنه طبق مفاد قرآن، اسلام مشکلی با طرب‌انگیزی ندارد. مشروح گفتگوی اختصاصی و جذاب فقه هنر با این استاد حوزه و دانشگاه، در پی می‌آید:

فقه هنر: غنا و موسیقی چیست و از نظر فقهی چه تفاوتی با هم دارند؟

کاملان: غناء، کلمه عربی؛ و موسیقی، کلمه‌ای یونانی است. فارابی از حکمای عهد اسلامی که مسلط به موسیقی نیز بود غناء را متفاوت از موسیقی می‌دانست. اما از آن زاویه‌ای که ما می‌خواهیم بحث کنیم، یعنی بحث از حکم فقهی غناء و موسیقی، بین غناء و موسیقی تفاوتی وجود ندارد؛ چون هر گزارة دینی متشکل از دو رکن است: موضوع و محمول؛ مثلاً «الصلاۀ واجبة» یک گزارة دینی است که بیان می‌کند نماز واجب است. در گزاره‌های دینی همیشه حکم، تابع موضوع است؛ یعنی وجوب ناشی شده از مصلحتی که در موضوع قرار دارد؛ مثل «اقم الصلاة لذکری» یا «الصلاة قربانُ کلّ تقیٍّ» که بیانگر مصلحت وجوب نماز هستند؛ لذا چون نماز دارای مصالح خاصی است خداوند آن را واجب کرده است. در غناء و موسیقی نیز به همین صورت است. حکمی که در مورد موسیقی و غناء صادر می‌شود قطعاً تابع مصالح و مفاسدی است که غناء یا موسیقی می‌تواند داشته باشد. فرق بین غناء و موسیقی در این است که موسیقی بر اثر آلات و ابزارِ ساخته دست بشر پدید می‌آید؛ اما غناء آوایی است که از حنجره انسان تولید می‌شود.

مرحوم شیخ در مکاسب محرمه چندین تعریف در مورد غناء بیان کرده است که «ترجیع صدا» و «ایجاد طرب» در آنها شرط گرفته شده است؛ اما باید توجه داشت که این تعاریف، تعاریف منطقی نیستند، بلکه نوعی شرح‌الاسم هستند؛ لذا برخی گفته‌اند غناء هر صوت مرجّعی را شامل می‌شود که در این صورت باید صدای تلاوت قرآن با آواز زیبا و هارمونیک نیز از مصادیق غناء قرار گیرد، درحالی‌که در منابع روایی داریم که حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) قرآن و مناجات را چنان با صدای حسَن و زیبا می‌خواندند که هر کس از زیر پنجرۀ منزل آن حضرت رد می‌شد و صدای ایشان را می‌شنید میخکوب می‌شد؛ پس نمی‌توان گفت هر صدای خوشی، غناء است یا لااقل نمی‌توان گفت غنای حرام است. آهنگین بودن و ترکیب هارمونیک صدای انسان، یکی از امتیازات او است و تمایل به آن نیز یک امر فطری است؛ زیرا اگر یک بچه خردسال را در معرض صدای خوش قرار دهیم از واکنش طربناک او متوجه می‌شویم که این مسئله یک امر فطری است؛ چون این موضوع را کسی به آن کودک آموزش نداده است، بلکه خودش فطرتاً تمایل به صدای خوش و لحن زیبا دارد. و صدای دلنشین او را به وجد می‌آورد؛ بنابراین، هر صدایی که آدمی را به وجد آورد به معنای غنای حرام نیست؛ چنان‌که در مدح  مناقب اهل‌بیت (ع) مداحان یا تلاوت قرآن و مناجات‌ها با صدای مرجع و خوش مداحان، شاهد هستیم؛ بنابراین هر صدای آهنگین را ولو با تسامح بگوییم غناء است اما حرام نیست؛ چون نمی‌شود گفت صدای مرجّع ولو شما را به یاد خدا بیندازد و به سمت امور معنوی تشویق انسان را تشویق کند، غناء بوده و حرام است.

اما روایاتی که آقایان برای اثبات حرمت غنا به آن تمسک کرده‌اند، معمولاً اشاره به آیاتی دارد که سخن از لهوولعب است؛ به‌عنوان‌مثال، در آیه «عن اللغو معرضون»، بحث بر سر لهو و لغو است؛ کاری که بیهوده است و غرض عقلایی بر آن مترتب نیست. روشن است که هر کار لغوی حرام نیست؛ مثلاً بازی کردن من با محاسنم، هنگام صحبت کردن، کاری لغو به شمار می‌آید، اما آیا این کار حرام هم هست؟ مسلماً خیر؛ یا گرداندن تسبیح بدون اینکه توجه و التفاتی داشته باشم و یا بدون اینکه ذکری بگویم، کاری لغو به شمار می‌آید؛ اما آیا این کار لغو، حرام هم هست؟ مسلماً خیر. در مورد غناء و موسیقی نیز همین‌گونه است. برخی از غناء و موسیقی‌ها ممکن است لغو باشند؛ اما آیا صرف لغو بودن، موجب حرمت می‌شود؟ مسلماً خیر.

آنچه از روایات به دست می‌آید این است که روایات حرمت صرفاً تکیه بر لغو ندارد بلکه در کنار آن لهو هم باید باشد؛ یعنی حرمتِ بیان شده در روایات، ناظر به مجالس لهوولعب است نه هر لغوی؛ مجالسی که در کاخ‌های دولتی یا مکان‌های دیگر شهرهای اسلامی برپا می‌شد و در آنها آوازه‌خوانان یا مغنیه‌ها و گاه رقاصه‌ای دعوت می‌شد به‌نحوی‌که در متون آمده: «دخول النساء علی الرجال» و سخنان هجو و لهو را با صدای خوش می‌خواندند و پای‌کوبی و رقص می‌کردند؛ بنابراین، غنایی که متناسب با این‌گونه مجالس است حرمت دارد؛ چنان‌که در نصوص روایی داریم که «صوت مطربٍ یناسب مجالس اللهو» نه صوتی که اشعار و اندرزهای معنوی را با صدای آهنگین و دلنشین و طرب‌انگیز می‌خواند و شوق و شور مخاطبین را نسبت به امور معنوی بر می‌انگیزاند؛ بنابراین باید روی موضوع توجه کرد که آیا حکم آن (هر یک از احکام خمسه که باشد) با موضوع تناسب دارد یا خیر؟ نباید فوراً حکم داد که بله، مثلاً حرام است. اصل حکم اباحه اولیه است، الا ما خرج بالدلیل؛ حال اگر دلیل محکمی داشته باشیم که از آن حرمت استفاده شود در این صورت حکم به حرمت می‌کنیم و الا حکم اولیه باقی است.

حدود بیست سال پیش از بالاخیابان مشهد که الآن خیابان شیرازی نام دارد، رد می‌شدم؛ یکی از کاسب‌های آنجا که مرا می‌شناخت صدا کرد که بیا مغازه، رفتم جلو، گفت من یک مسئله شرعی دارم و آن اینکه من در این مغازه زنجیر و سنج می‌فروشم و مشتری‌ها برای هیئات می‌برند، ولی یکی از فقها که من هم از ایشان تقلید دارم در جواب استفتای من گفته است که خریدوفروش سنج حرام است. حالا من چه‌کار کنم؟ من استفتا را از ایشان مطالبه کردم گفتم شاید مطلب طور دیگری بیان شده باشد و ایشان متوجه نشده است. وقتی استفتا را دیدم جا خوردم. به ایشان گفتم این استفتا ریشه در مقدس بودنِ آقا دارد نه فقه ایشان؛ لذا آن را کنار بگذار و بدان که خریدوفروش سنج هیچ اشکالی ندارد و به کارت ادامه بده؛ چون کلّ شیءٍ فیه حلال و حرامٌ، لک حلال حتی تعلم انه حرام. سنج یک ابزار است، ابزاری که هم در موسیقی  به کار برده می‌شود، هم در عزاداری و هم در ارتش برای تنظیم صفوف سربازان. نه کاربردش در ارتش حرام است و نه در هیئات عزاداری و نه در مطلق موسیقی. بله، اگر موسیقی حرام نواخته شود، چنان‌که موسیقی‌اش حرام است، سنج‌اش نیز حرام خواهد بود؛ لذا گفتم این فتوا مطابق با فقه ایشان نیست بلکه مطابق با تقدّس ایشان است و شما نیز مقلد فقه ایشان هستی نه تقدّس ایشان. در مورد موسیقی و غناء نیز چنین است.

فقه هنر: تعریف دقیق موسیقی چیست؟

کاملان: موسیقی، هنری است که از ترکیب صداها شکل می‌گیرد. چنان‌که موسیقی‌دانان تعریف کرده‌اند، موسیقی از اجزایی مانند ارتفاع شامل لحن و هارمونی، ریتم و مفاهیم مربوط به آن از جمله (ضرب، متر، و مفصل‌بندی) فورته، و ویژگی‌های صوتی از جمله رنگ صدا و بافت، تشکیل شده و دارای ژانرهای متعددی است و در هر جامعه‌ای معمولاً ممزوج با دیگر عناصر فرهنگی آن جامعه است.

 فقه هنر: تفاوت بین غنا و موسیقی به‌صورت دقیق چیست؟

کاملان: غنا به‌صورت مستقیم از انسان صادر می‌شود ولی موسیقی هرچند که عامل آن انسان است اما از ابزار و آلات موسیقی صادر می‌گردد. البته هر دو از افعال مکلفین به‌حساب آمده و متعلق احکام خمسه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) قرار می‌گیرند و از نظر فقهی، هر دو یکی هستند.

فقه هنر: آیا بین ادله حرمت غنا و حرمت موسیقی هم‌پوشانی وجود دارد یا آنکه کاملاً مستقل هستند؟

کاملان: دلایل، با یکدیگر، هم‌پوشانی دارند. دلایلی ویژه موسیقی که با غنا ارتباط نداشته باشند نداریم.

فقه هنر: باتوجه‌به اینکه موسیقی، اختصاص به صدای برآمده از آلات آن ندارد و بر صدای بلبل و آبشار و…. نیز صدق می‌کند، آیا اساساً امکان فتوا به حرمت موسیقی به‌صورت مطلق وجود دارد؟

کاملان: این صداها هیچ مشکلی ندارند. موسیقی‌های طبیعی حتی اگر طرب‌انگیز باشد بازهم مشکل ندارند. اسلام که با طرب‌انگیزی مشکلی ندارد بلکه این دیدگاه یهود است. تعبیر قرآن است که «قل من حرّم زینت الله علی عباده». اینها هم نعمت‌های پروردگار است. آنهایی که با دلیل عقلی یعنی قبح عقلی، یا با دلیل شرعی مثل آیات و روایات خارج شده باشند، حکم خود را دارند وگرنه غیر از این موارد، همه مباح هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 2 =