تطبیق عنوان «لهو» و «لعب» بر رقص از دیدگاه مرحوم شیخ انصاری؛

«لهو و شادمانی» از دیدگاه شیخ انصاری

محمدرضا نکونام

لید: نباید از سلیقه‌های شخصی عالمان دینی که عمری در انزوا بوده‌اند، به‌عنوان آموزه‌های دینی یاد شود. لزوم تقیه برای عالمان و انزوای ناخواسته، روحیه شادی را از آنان گرفته بوده است. اگر بازی با همه گونه‌هایی که دارد قبیح باشد، حتی کردار امامان معصوم علیهم‌السلام نیز زیر سؤال می‌رود؛ چرا که روایات بسیاری داریم که آنان لعب و بازی داشته‌اند. بسیاری از ادعاهای یاد شده در این فرازها دلیلی ندارد و فتوایی است بدون پشتوانه دلیل و سند معتبر.

اشاره: آیت لله محمدرضا نکونام، زاده ۱۳۲۷ گلپایگان و از مدرسین دروس خارج حوزه عملیه قم بود که در سال ۱۴۰۳ از دنیا رفت. وی علاوه بر تدریس ابواب فقهی سنتی حوزه، به موضوعات جدید نیز علاقه زیادی نشان داد. یکی از این موضوعات، فقه رقص است. جدیت وی در موضوعاتی نظیر رقص و موسیقی تا بدانجا است که چندین کتاب در رابطه با آموزش موسیقی  و مقامات آن تألیف کرده و هیچ ابایی از نشان دادن آشنایی خود با هنرهایی نظیر موسیقی و رقص ندارد. وی معتقد است رویکرد فقها پیرامون مصادیق لهو نظیر رقص، بیش از آنکه دانشی باشد، ناشی از حالات شخصی خود ایشان و تأثیرات محیط بر آنهاست. در زیر، گزیده‌ای از مطالب این فقیه مرحوم پیرامون لهو و شادمانی از دیدگاه شیخ انصاری که همراه با نقدهای وی است می‌آید. این مطلب، برگرفته از متن مفصلی است که در سایت شخصی وی منتشر شده است.

جناب شیخ انصاری از رقص در جایی سخن می‌گوید که در مقام ارائه معنای لهو است. وی احتمال می‌دهد لهو به معنای بطر و شادمانی بسیار باشد. در این احتمال، وی فتوا به حرمت لهو می‌دهد؛ زیرا شادمانی مفرط را حرام می‌داند. سپس جناب شیخ رحمه‌الله در مقام بیان برخی مصادیق شادمانی فراوان، از «رقص» مثال می‌آورد. او می‌فرماید:

«در معنای لهو اختلاف است و چنانچه لهو به معنای مطلق بازی باشد ـ همان‌گونه که دو کتاب «صحاح اللغة» و «قاموس اللغة» چنین گفته‌اند ـ حکم به حرمت آن، شاذ و مخالف با نظرگاه مشهور فقیهان و سیره است؛ چرا که لعب و بازی حرکتی است که غایتی عقلایی ندارد و بر حرام نبودن آن به‌صورت مطلق، اختلافی نیست. اما درصورتی‌که لهو به معنای «بطر» و شادی بسیار زیاد باشد، قول قوی‌تر حرمت آن است. در این صورت، بطر در برگیرنده رقص، تصفیق و سوت زدن و نیز زدن به تشت به‌جای دف و هرچه که فایده آلات لهو را داشته باشد، هست. بله، اگر لهو به معنای مطلق حرکاتی باشد که غرض عقلایی بر آن تعلق نگیرد و از قوای شهوانی برانگیخته شده باشد، در حرمت آن تردید است.»

سپس می‌فرماید: «باتوجه‌به آنچه از کتاب‌های «مبسوط»، «سرائر»، «معتبر»، «قواعد»، «ذکری»، «جعفریه» و دیگر کتاب‌های فقهی به دست می‌آید لهو حرام است؛ چرا که آنان در باب شکار لهوی، به تمام بودن نماز و حرمت سفر به سبب حرمت لهو، حکم داده‌اند.»

حرمت مطلق بازی

مرحوم شیخ به نقل از صاحب ریاض رحمه‌الله می‌آورد که هر بازی که نصی بر جواز آن نرسیده باشد، حرام است. سپس می‌گوید: از این فقیه بزرگوار باید پرسید: چرا ورزش‌ها و بازی‌های غیر منصوص حرام باشد؟ مگر ادله عام، اباحه هر چیزی را ثابت نکرده است و مگر اصل اولی در لعب، حرمت است یا دلیل خاصی بر آن رسیده است؟ این سخنان چیزی جز ادعای بدون دلیل نیست. ازاین‌رو، مرحوم شیخ تنها به نقل این کلمات بسنده می‌کند و خود همچنان از وارد شدن به این معرکه پرهیز می‌نماید؛ چرا که بزرگان زیادی را پشت این ماجرای قبیح و مذموم می‌بیند.

باری، نباید از سلیقه‌های شخصی عالمان دینی که عمری در انزوا بوده‌اند، به‌عنوان آموزه‌های دینی یاد شود. لزوم تقیه برای عالمان و انزوای ناخواسته، روحیه شادی را از آنان گرفته بوده است. اگر بازی با همه گونه‌هایی که دارد قبیح باشد، حتی کردار امامان معصوم علیهم‌السلام نیز زیر سؤال می‌رود؛ چرا که روایات بسیاری داریم که آنان لعب و بازی داشته‌اند. بسیاری از ادعاهای یاد شده در این فرازها دلیلی ندارد و فتوایی است بدون پشتوانه دلیل و سند معتبر.

از جمله روایاتی که شیخ برای اثبات حرمت لهو به آن استدلال نموده، روایت تحف‌العقول است که می‌فرماید: «چیزی که فساد محض داشته باشد و هیچ‌گونه فایده‌ای در آن نباشد، فراگیری و آموزش و عمل به آن و گرفتن مزد بر آن حرام است»

دقت فلسفی می‌گوید فساد محض در هستی وجود ندارد و حتی زهر و سم مار نیز افزوده بر کشنده بودن برای آدمی، فایده‌های بسیاری دارند؛ ولی با فرض وجود فساد محض با دید عرفی و عقلایی، موارد بسیار اندکی را می‌توان موضوع آن دانست و از جمله، امور لهوی چنین است؛ زیرا لهو برای دوری مردم از تکبر و ادعاهای بی‌جا همچون ادعای خدایی برخی مستکبران، لازم است.

همچنین شیخ در این زمینه به روایت اعمش استدلال می‌کند: «منها: ما تقدّم من روایة الأعمش حیث عدّ فی الکبائر: الاشتغال بالملاهی». باید توجه داشت که زبان روایت با آنچه شیخ می‌گوید متفاوت است. روایت از اشتغال به معنای پُر شدن وقت توسط لهو سخن می‌گوید و به نظر ما، افراط و زیاده‌روی در هر کاری، هرچند گزاردن نماز باشد، ناپسند است. آنچه موجب شود که انسان از یاد خدا باز ماند و انسان را از حق غافل گرداند اشکال دارد و عقل نیز این امر را فهم می‌کند. این روایت به انجام امور و ورزش‌های مختلف از جمله تیراندازی، بوکس و کاراته ارتباطی ندارد. امور گفته شده، همگی جایز هستند و خطری نیز ندارند و در باشگاه‌ها کسی به‌خاطر این ورزش‌ها نمی‌میرد؛ حتی در بدل‌کاری که بدترین نوع ورزش است، در هر سال، چند نفری بیش‌تر دچار مشکل نمی‌گردند؛ اما چنین خطری در بزرگراه‌های کشور ما بسیار وجود دارد، درحالی‌که کسی رانندگی را در آن تحریم نمی‌کند.

به یاد دارم در دوران کودکی که به باشگاه می‌رفتم برخی از بوالهوس‌ها گوش خود را لای در می‌گذاشتند تا آن را بشکنند و گوش آنان ورم بیاورد و آنان بدین‌گونه خود را کشتی‌گیر معرفی کنند. آنچه اشکال دارد چنین کارهایی است، وگرنه حتی اگر گوش کشتی‌گیری در مسابقه شکسته شود، ایرادی ندارد؛ چرا که صرف ضرر، حرمت نمی‌آورد. برای نمونه، اگر انسان بیش از اندازه غذا بخورد، کالری بسیاری وارد بدن خویش می‌نماید و بیماری‌های گوناگونی را برای خود سبب می‌شود و این امر، اضرار به نفس است؛ اما کسی به حرمت پرخوری و افراط در خوردن فتوا نمی‌دهد. اگر کسی بگوید کشیدن سیگار حرام است، باید تنفس در هوای آلوده تهران را نیز حرام بشمرد. همچنین خوردن آب قم نیز باید ایراد داشته باشد؛ چرا که اگر دستگاه‌های تصفیه هر بیست روز مشاهده شوند، لجن و کثافات بسیاری از این آب در آنها وجود دارد که ما هم آن را می‌خوریم. معده به شرایط متفاوت عادت می‌کند؛ گرچه هرچه خوراک صافی‌تری در آن ریخته شود بهتر است؛ ولی این‌گونه نیست که گمان شود این امور اضرار به نفس، و حرام است؛ چرا که وقتی سخن از حرمت چیزی می‌شود باید دلیل محکم و بدون خدشه‌ای بتواند آن را ثابت کند و اسلام چنین در تشریع احکام بر مسلمانان سخت نگرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − سیزده =