ادله جواز استمتاع، نسبت به محرّمات، ضیق ذاتی دارد

آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست:

لید: این جا یک مشکل هست و آن این که رقص را کسی ممکن است بگوید باید سراغ عرف رفت نه متخصص. این هم مبنای ما نیست؛ حتی متخصص هم که ما می‌گوییم از باب نهاد اطمینان است، نه از باب شخص متخصص؛ و لذا اگر یک‌بار متخصص اشتباه کند و من مکلف مطمئن باشم، حق عمل ندارم؛ مثل روزه که اگر پزشک به من بگوید نمی‌توانی روزه بگیری اما من می‌دانم برایم مضر نیست می‌توانم روزه بگیرم. نظر متخصص و کارشناس موضوعیت ندارد و طریقیت دارد اما آن که موضوعیت دارد، اطمینان شخص است… ولکن اطمینان معمولاً از همین طرق حاصل می‌شود.

اشاره: آیت‌الله علیدوست در کنار عرصه‌های گوناگون فقهی و اصولی که در دهه‌های گذشته ورود کرده‌اند، بیش از یک دهه است که به‌صورت جدی، وارد عرصه علمی فقه هنر شده‌اند. دبیری همایش‌های فقه هنر که دوره چهارم آن نیز به اتمام رسیده است، در کنار تدریس خارج فقه هنر، بخشی از تلاش‌های ایشان است. در زیر، متن جلسه دوازدهم خارج فقه هنر ایشان که در تاریخ 11/10/1401 تدریس شده و به فقه رقص می‌پردازد از نگاه شما می‌گذرد:

 

لزوم تفکیک مقارنات در تطبیق مفاهیم بر مصادیق

طبیعتاً مستحضرید اولین کار این است که ببینیم معنای رقص چیست؛ فارسی یا عربی… ببینیم شارع مقدس راجع به این واژه عبارتی دارد یا نه… موقعیت فقهی آن را بررسی کنیم و بعد برسیم به موقعیت شرعی آن در ادله و البته اگر نظر خاصی هم داریم بیان کنیم.

بحث زیبایی است که مبتلا به است و جای کار دارد…

رقص را گفته‌اند: کارها و حرکات موزون و مطرب و مهیج… و لذا می‌گویند رقص همان تأثیر را می‌گذارد که آواز و موسیقی می‌گذارد… ممکن است با آلات موسیقی باشد یا نه… همراه با لرزاندن کمر، باسن و شکم و سینه؛ و امثال‌ذلک.

رقص مثل ترقیص یا تصفیق اینها مفاهیم عرفی است که گاه یک غیر فقیه بهتر از فقیه می‌تواند اینها را تفسیر کند.

آن چه مهم است در واقع تطبیق این مفاهیم بر مصادیق است. بحثی من در فقه و عرف دارم و آن این که ما نباید مقارنات را در صدق مفهوم دخالت دهیم. منظور این است که ما یک مفهوم را باید وقتی می‌خواهیم شناسایی کنیم، باید آن را عریان کنیم و ببینیم دقیقاً به چه دلالت دارد. شما اگر کوزه‌ای شکسته باشد؛ و افتاده روی زمین، شما می‌پرسید آیا می‌توان بر آن سجده کرد؟ می‌گوییم: آری.

حال اگر این کوزه بیاید سر سفره و آب داخل آن بریزید، آیا می‌توان گفت: این زمین است و می‌شود بر آن سجده کرد؟ طبیعتاً می‌گویید این کوزه است و نمی‌شود… اگر کوزه شکسته باشد و زیر پا باشد می‌گویید ارض است و می‌شود بر آن سجده کرد اما اگر کوزه شود و بیاید سر سفره. آب داخل آن بریزیم، صدق ارض نمی‌کند. اگر کسی این‌گونه موضوعات را تحت «لزوم تجرد مفاهیم از مقارنات مزاحم برای تشخیص صدق مفهوم بر مصداق» کار کند ارزشمند است.

ما بسیاری از این حرکات و تکان‌خوردن‌ها را رقص نمی‌دانیم

این جا یک مشکل هست و آن این که رقص را کسی ممکن است بگوید باید سراغ عرف رفت نه متخصص. این هم مبنای ما نیست؛ حتی متخصص هم که ما می‌گوییم از باب نهاد اطمینان است، نه از باب شخص متخصص؛ و لذا اگر یک‌بار متخصص اشتباه کند و من مکلف مطمئن باشم، حق عمل ندارم؛ مثل روزه که اگر پزشک به من بگوید نمی‌توانی روزه بگیری اما من می‌دانم برایم مضر نیست می‌توانم روزه بگیرم. نظر متخصص و کارشناس موضوعیت ندارد و طریقیت دارد اما آن که موضوعیت دارد، اطمینان شخص است… ولکن اطمینان معمولاً از همین طرق حاصل می‌شود.

پس رقص مفهوم عرفی است و ترقیص هم عرفی می‌شود. اگر به هر دلیل شک کردیم که فلان تکان خوردن رقص است یا نه. نتیجه تابع اخس است؛ زیرا حرمت بر روی رقص رفته است. این هم شک داریم که رقص است یا نه… حکم شک هم که معلوم است. عریان کردن مفاهیم از مقارنات، این کلیدواژه مطلب ما است. اگر یک نهادی بنیان‌گذارانش کارشناسان بودند و وارد عرف شد، مهم نیست. آقایان می‌گویند ما باید در خصوص صدق مفاهیم، به عرف عام مراجعه کنیم. عرفِ معیار زمان خود شریعت هم مطرح بوده است. فرض کنید عرف یک تلقی از مفهومی دارد و کارشناسان هم تلقی خاص دارند و این عنوان تصور کنید در نصوص دینی هم هست. برای مفهوم این نص باید رفت سراغ عرف معیار (عرف مردم نه عرف متخصص): العرف فی المفاهیم لا فی تطبیق المفاهیم علی المصادیق.

ولی اگر یک اصطلاحی است که مثلاً صدسال است در روان‌شناسی به کار می‌رود و در زبان مردم هم به کار می‌رود، در همین پخش‌شدن ممکن است مردم تصرفاتی هم داشته باشند. جمعی از فقها قائل به حرمت رقص شده‌اند و هیچ استثنایی در این باره نزده‌اند. یکی از کسانی که به‌شدت به این قضیه معتقد است شیخ انصاری است وی می‌گوید: هر لهوی که از شدت فرح و بطر باشد، حرام است. از این جاهایی است که هر وقت می‌بینم تعجب می‌کنم.

سؤال این است که این چه نگاه تنزیهی هست که ما داریم؟! بعد می‌گوید: رقص، دست زدن و تصفیق… ضرب بالطشت…! وکل ما یفید فائدة آلات اللهو، نعم لو خص اللهو بما یکون من بطر و فسر بشدة الفرح؛ می‌گوید فرحی که از شدت شادی باشد کان… تحریمه. می‌گوییم یک دو مثال بزن؛ می‌گوید: فیدخل فی ذلک الرقص و التصفیق و الضرب بالطشت بدل الدف و کل ما یفید فائدة آلات اللهو. ما از این جنس فتوا، زیاد داریم؛ اما برخی بذر شک بر این بحث پاشیده‌اند، مثل مرحوم عاملی صاحب مفتاح الکرامة. این بزرگوار احتمال حرمت علی‌الاطلاق داده است. ولی ظاهراً فتوا به حرمت نداده است…واحتمل العاملی ایضاً حرمته علی‌الاطلاق لانه من اللهو و الباطل. در این میان، یک نفر را پیدا کردم که فتوا به جواز داده است. مرحوم آشیخ جواد تبریزی ایشان در استفتائات می‌گوید: رقص زن برای شوهر و رقص زن برای زنان در مجالس عروسی و مثل آن البته به شرطی که در معرض نباشد، مانعی ندارد ولی رقص در غیر این دو مورد از مصادیق لهو است و سزاوار است که مؤمن از لهو اجتناب کند. ایشان به نظر من قائل به جواز بوده و از سویی هم نمی‌خواهد خود را درگیر افکار تند و مخالف کند پس می‌توان گفت: آقای تبریزی رقصی که مقارن اختلاط زن و مرد نباشد را دارای اشکال نمی‌داند. البته این وسط چند تفصیل داریم؛ یکی رقص زن برای شوهر اما رقص شوهر برای زن را هم گفته‌اند اشکال ندارد (سید روح‌الله خمینی، استفتائات)

زنی محضر آشیخ عبدالکریم حائری آمد و از وضعیت لباس پوشیدن خود در اجتماع گفت که من نمی‌توانم چادر بپوشم و به صورتی که می‌بینید ظاهر می‌شوم (پوشش عادی و موجهی داشت)، آیت‌الله حائری هم وقتی به این شکل دید گفت: به این شکل اشکال ندارد.

برخی فوراً به شیخ نسبت به این نظر اعتراض کردند و شیخ فرمود: آیا می‌گویید من به این حالت و  پوششی که داشت، بگویم حرام است؟! ما باید سعی کنیم در نظرات خود بیش از شرع صحبت نکنیم. ما گاه مصلحت‌اندیشی می‌کنیم و خود را جای شارع می‌گذاریم (در نظرات تندی که گاه داریم) مجموعاً یک بحثی که هست این که یک فقیه تا چه حد باید پیامدگرایی کند و تا کجا نباید این کار را بکند؛ یا برخی که نسبت به شرکت زنان در انتخابات اعلام کرده بودند، حرام است ولی الان که انتخابات موضوعیت خاص دارد، نظرات متفاوت شده است! فقیه باید این نکات را رعایت کند و بداند.

نظر آقای خویی این است که ایشان رقص را جایز نمی‌داند مگر این که رقص زوجه برای شوهرش باشد. استدلال هم می‌کنند که این از مصادیق استمتاع است؛ و یجوز للرجل ان یستمتع بزوجته حیث شاء (شوهر می‌تواند هر استمتاعی از زنش ببرد؛ از جمله این که برای او برقصد) به نظر شما اشکال این کار کجاست؟ استمتاع از زوجه، به نظر شما جناب آقای خویی، آیا ضیق ذاتی ندارد نسبت به مُحرَّم؟

فرض کنید کسی می‌خواهد از همسرش استمتاع ببرد ولی از طرقی که مشروعیتش محرز نیست. اگر رقص دلیل بر منع ندارد، بگویید دلیل نداریم. روایت سکونی و غیر سکونی هم  انصراف دارد اما دلیل بر جواز است. ادله جواز استمتاع نسبت به محرمات ضیق ذاتی دارد. فرض کنید کسی از همسرش می‌خواهد که برای او بخواند؛ از یک سو حرمت غنا و از سویی جواز استمتاع؛ لذا می‌بینیم که اینها نسبت به حرام ضیق ذاتی دارد.

الحمدلله رب‌العالمین.

منبع: سایت استاد علیدوست (http://a-alidoost.ir/persian/lessons/27584/).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 + نه =