اشاره: «تشّبه به جنس مخالف»، به معنای ابراز همانندی با جنس مخالف از طریق پوشش، رفتار و غیره، یکی از موضوعاتی است که در روایات شیعه مورد مذمت قرار گرفته و برخی از گونه‌های آن را فقها، حرام دانسته‌اند. امروزه، با گسترش رسانه‌های تصویری، پای این مسئله به نمایش و فیلم نیز باز شده است. پرسش این است: آیا در فیلم و هنرهای نمایشی، تشبّه به جنس مخالف جایز است یا خیر؟ فقیهان معاصر، در پاسخ به این پرسش اختلاف‌نظر دارند؛ برخی، «تشّبه به جنس مخالف» را جایز می­دانند، اما دسته­ای دیگر قائل به حرمت هستند. حجت الاسلام دکتر صادق ابراهیمی، پژوهشگر حوزه علمیه قم، در این نگاشته، تلاش دارد تا این دیدگاه‌ها را گزارش کند.

فراگیرشدن تشبّه به جنس مخالف در اقسام مختلف آن سبب می‌شود مرز هویتی بین مرد و زن به‌مرور کم‌رنگ شده و  نظامات دینی، اخلاقی، فرهنگی، و فرهنگی مبتنی بر تمایز حقوق و تکالیف بین مرد و زن،  دچار اخلال گردد و در نهایت اغراض الزامی شارع که در قالب این نظامات تجسّد یافته، فوت گردد. بنابراین اگر تشبّه به جنس مخالف در فیلم و نمایش، به مقداری از نظر کیفی و کمی فراگیر شود که منجر به تضعیف مرز هویتی شود، حرام خواهد بود؛ زیرا مصداق تفویت اغراض الزامی شارع و ترویج باطل است.

 

  1. گسترش رسانه و هنرهای نمایشی در عصر حاضر، سبب شده برخی عناوین فقهی که تا پیش از این، مصادیق کمتری داشت، مجال تحقق گسترده­تری پیدا کنند. یکی از این عناوین، «تشبّه به جنس مخالف» یعنی همانندکردن خود به جنس مخالف در پوشش، رفتار و… است. پرسش این است که آیا «تشبّه به جنس مخالف» در فیلم و هنرهای نمایشی از نظر شرعی جایز است یا خیر؟ پیش از آنکه دیدگاه‌های فقها در پاسخ به این پرسش را مطرح کنم، نخست اشاره‌ای مفهوم‌شناختی خواهم داشت به «تشبّه به جنس مخالف» تا محل نزاع روشن شود سپس پاسخ فقها به مسئله را گزارش خواهم کرد.
  2. «تشبّه» در لغت مصدر باب «تفعّل» و از ماده «شبه» به معنای همانندی و شباهت است. در عرف فقها، البته به هر نوع شباهتی، عنوان «تشبّه» اطلاق نمی‌شود؛ بلکه طبق برخی از دیدگاه‌ها، قید «قصدی» بودن یا نبودنِ شباهت در شکل گیری مفهوم «تشبه» نقش اساسی دارد؛ یعنی صرف تحقق خارجی همانندی و شباهت، برای صدق عنوان «تشبّه» کفایت نمی‌کند؛ بلکه فاعل بایست قصد همانند شدن را نیز اراده کرده باشد. به همین دلیل، فقیهانی همچون مرحوم شیخ انصاری، میرزای شیرازی، مرحوم حکیم و میرزافتاح شهیدی، «تشبّه» را «عنوان قصدی» دانسته­اند؛ یعنی برای صدق عنوان «تشبّه»، دو چیز، شرط است: تشبه و قصد آن.

البته در مقابل این نظریه، برخی همچون مرحوم خویی، صدق عرفی را برای «تشبّه» کافی دانسته و «قصد» شباهت را در مفهوم «تشبّه» شرط نمی‌دانند. طبق نظر ایشان، افعالی مصداق «تشبّه» دانسته شده که «قصد ایجاد شباهت» در آنها وجود ندارد.

درهرصورت، چه «تشبّه» را مفهوم قصدی در نظر بگیریم و چه صدق عرفی را ملاک تحقق آن قرار دهیم، در لسان فقها، «تشبه به جنس مخالف» دارای صورت‌های ذیل است:

الف) تشبّه در پوشش؛ یعنی مرد از پوشش مختص زنان استفاده کند، چه این مختص­بودن به لحاظ جنس لباس باشد و چه به لحاظ شکل و هیئت آن؛ مثلاً مرد پیراهنی از جنس تور یا پارچه مختص زنان بپوشد یا مرد لباس­های زنانه همچون دامن بپوشد ولو اینکه جنس پارچه، مردانه یا مشترک بین دو جنس باشد.

ب) تشبّه در زینت و هیئت ظاهری؛ یعنی تزیّن به زینت‌های جنس مخالف، همچون استعمال دست­بند زنانه و خلخال توسط مردان و غیره.

ج) تشبّه در رفتار، گفتار و نقش­های اجتماعی؛ یعنی شخص رفتارهای فردی یا اجتماعی که مختص به جنس مخالف است را انجام دهد یا از نظر لهجه و گویش، انتخاب کلمات و اسلوبی که عرفاً زنانه است را برگزیند یا نقش­های اجتماعی مختص به جنس مخالف را بپذیرد.

د) تشبّه در رفتار جنسی؛ یعنی تشبّه در رفتار جنسی و انجام­دادن نقش جنسی مختص طرف مقابل (هم‌جنس‌بازی).

  1. فقیهان برای اثبات حرمت «تشبّه به جنس مخالف»، به دلائلی همچون اجماع، ملازمه تشبّه با صدق عنوان «إذلال نفس»، «لباس شهرت» و «ترویج حرام» تمسک نموده‌اند که در مورد «تشبّه به جنس مخالف» در فیلم و نمایش، با تردید مواجه است.

نخستین فقیهی که به مسئله «تشبّه به جنس مخالف» توجه کرده است، علامه حلی در قرن هشتم هجری است. پس از او، شهید ثانی در قرن دهم هجری، به این موضوع پرداخته و بعد از آن، این مسئله در کتاب‌های فقهی، متداول گشته است. فقیهان متأخر، این عنوان فقهی را در نوع چهارم از «مکاسب محرمه» – یعنی اکتساب به اعمالی که فی­نفسه حرام هستند – موردبحث قرار داده­اند. در برخی مقالات معاصر نیز به این موضوع پرداخته شده است که بخش عمده آن بیان مجدّد مطالب مطرح در کتب فقهی متقدمین است.

  1. 4. در مورد صدق عنوان «تشبه به جنس مخالف» و حکم فقهی هریک از اقسام چهارگانه‌ای آن در فیلم و نمایش، میان فقها اختلاف‌نظر است که ذیلاً اشاره می‌کنم.

الف) حکم فقهی از منظر عنوان «تشبّه به جنس مخالف»

قسم چهارم از اقسام چهارگانه تشبّه؛ یعنی «تشبّه در رفتار جنسی»، به اجماع فقها حرام است و حتی از ضروریات دین به شمار می‌رود. اما در مورد حکم سه قسم اول، فقیهان اختلاف‌نظر دارند؛ برخی همچون شهید ثانی (شهید ثانی، 1413ق، ج 3، ص130)؛ صاحب ریاض (طباطبائی حائری، 1418ق، ج8، ص173) و ایروانی (ایروانی، 1406ق،  ج1، ص19-20)، قائل به حرمت شده‌اند. از آن سو، فقیهانی همچون صاحب حدائق (بحرانی، 1405ق، ج، ص198)، مقدس اردبیلی (اردبیلی، 1403ق، ج8، ص5) و مرحوم خویی (خویی،1417ق، ج1، ص208)، قائل به عدم حرمت هستند.

 ب) حکم فقهی از منظر «اذلال به نفس»

اذلال به نفس، به معنای خوار کردن و هتک حرمت شخصیت و منزلت اجتماعی خود به دست خود بوده و از نظر شرعی حرام است. برخی از فقیهان همچون صاحب ریاض «تشبّه به جنس مخالف» را از باب «اذلال به نفس» حرام دانسته و استدلال نموده‌اند: «همانندکردن خود به جنس مخالف، مستلزم «إذلال نفس»؛ یعنی خوارکردن خود و هتک شخصیت و منزلت خویشتن است و ازآنجاکه «إذلال نفس» به دلیل نص و اجماع حرام است، لذا «تشبّه به جنس مخالف» نیز جایز نیست». (طباطبائی حائری، 1418ق، ج 8، ص 173)

در مورد این استدلال باید گفت؛ هرچند در بسیاری موارد، «تشبّه به جنس مخالف» در اقسام مختلف آن، سبب «اذلال نفس» می­شود؛ اما عرفاً بین «تشبّه به جنس مخالف» و «اذلال نفس»، تلازم دائمی وجود ندارد. تحلیل عرفی نشان می­دهد عوامل مختلفی همچون وجود یا عدم وجود غرض عقلایی و منزلت اجتماعی شخص، در این تلازم مؤثرند. در نتیجه می­توان گفت: هرچند «اذلال نفس» حرام است اما باتوجه‌به عوامل مؤثر در «اذلال به نفس»، تلازمی بین اقسام موردبحث «تشبّه به جنس مخالف» در فیلم و نمایش و اذلال به نفس وجود ندارد و عوامل متعددی از جمله سن و شخصیت بازیگر، نوع نقش، گریم و فیلمنامه و نمایشنامه و نیز فرهنگ حاکم بر جامعه و… در صدق عرفی «اذلال نفس» مؤثرند؛ بنابراین نمی‌توان به‌طورکلی، در مورد تشبّه در نمایش، به‌عنوان محرّم «إذلال نفس» استدلال کرد.

ج. حکم فقهی از منظر حرمت لباس شهرت

 لباس شهرت، به معنای لباس خلاف زیّ یا لباس انگشت‌نما یا لباس موجب هتک حرمت است که پوشیدن آن، طبق برخی از روایات، مبغوض شارع است. از طرفی، چون بغض شارع، ظهور در حرمت دارد، لذا پوشیدن لباس شهرت حرام است. برخی از فقها «تشبه به جنس مخالف» را از باب پوشیدن «لباس شهرت»، حرام دانسته‌اند (یزدی، 1419ق، ج 2، ص351).

در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا تشبّه در زینت و هیئت ظاهری، مصداق استفاده از «لباس شهرت» به معنای لباس «انگشت‌نما» هست یا خیر؟

در پاسخ به این پرسش گفته شده است هرچند که در بسیاری از موارد، «تشبّه به جنس مخالف» در پوشش و هیئت ظاهری، سبب انگشت‌نماشدن و تمایز از دیگران می‌گردد؛ اما این ملازمه دائمی نیست و چه‌بسا مواردی وجود دارد که این‌چنین نیست. مثلاً در منطقه‌ای که شبیه‌خوانی برای نمایش وقایع دینی رواج دارد، بازی در نقش زنان خصوصاً با استفاده از چادر و پوشیه یا گریم صورت به شکلی که مرد شناخته نشود، سبب انگشت‌نماشدن فرد نمی‌شود. همچنین اگر در عرف هنرهای نمایشی یک جامعه، استفاده از مردان به‌جای زنان در نقش‌های زنانه متداول باشد، بازی در نقش زنانه هر چند مصداق تشبّه است اما موجب ایجاد خصوصیت ممیّزّه در بازیگر و انگشت‌نماشدن او نمی‌گردد.

ج. حکم فقهی از منظر «ترویج باطل»

در برخی موارد، «تشبّه به جنس مخالف» و خصوصاً نمایش عمومی آن، سبب ترویج برخی محرمات و تسهیل آن می‌شود و ازآنجاکه «ترویج باطل» حرام است؛ فقهایی همچون صاحب جواهر (نجفی، 1404ق، ج 40، ص129)، امام خمینی (1422ق، ص531)، مرحوم خویی (1418ق،  ج4، ص204) و مرحوم سبزواری (1413ق، ج27، ص25) اذعان نموده‌اند که تشبّه به جنس مخالف نیز در عداد ترویج باطل به حساب آمده و حرام است.

در منابع فقهی، بحث تفصیلی در مورد مفهوم این عنوان و نیز ادله دال بر حکم حرمت، صورت نپذیرفته است. شاید نپرداختن به بحث تفصیلی در مورد عنوان «ترویج باطل» بدان جهت باشد که از منظر این فقیهان، حرمت «ترویج باطل»، حرمتی اصطیادی از مجموعه ادلّه و مذاق شارع است. مضاف بر این، مقصود از «ترویج باطل» در کتب فقهی مذکور به‌خوبی تبیین نشده و مشخص نیست که آیا مقصود از «باطل» فقط امور حرام است یا اعم از حرام و مکروه، مراد است؟ آنچه در ادامه حرمت آن اثبات خواهد شد، قدر متیقن از این مفهوم، یعنی «امور حرام» است. البته حرمت «ترویج باطل»، اختصاصی به بحث «تشبّه» ندارد؛ بلکه در هر موردی که قابل‌انطباق باشد، حکم حرمت بر آن جاری خواهد شد.

برای اثبات حکم حرمت، به چند دلیل استناد شده است: 1. فحوای ادله دال بر وجوب نهی از منکر، 2. ادله دال بر حرمت إعانه بر إثم، 3. قبح عقلی تفویت أغراض لزومیّه شارع.

اما در اینکه تشبّه به جنس مخالف در نمایش و فیلم، ذیل عنوان ترویج باطل قرار می­گیرد یا خیر، اختلاف‌نظر وجود دارد. معتقدان به حرمت تشبّه در نمایش، با استناد به حرمت ترویج باطل، به دو دلیل استدلال می‌کنند:

الف) قبح­شکنی محرمات رفتاری به‌واسطه تشبّه؛ به این صورت که مواردی مانند بی­حجابی زن مسلمان، اختلاط زن و مرد نامحرم، در فیلم و نمایش، خصوصاً هنگامی که این رفتارها در عرف جامعه ناپسند است و غالباً سبب کاستن قبح این محرمات در اجتماع و ترویج باطل می­گردد. گفتنی است عنوان ترویج باطل، علاوه بر فعل بازیگر متشبّه، بر فعل دیگر عوامل مؤثر و دخیل در تولید و پخش اثر نمایشی (از جمله کادر و متولیان رسانه) نیز صادق است.

ب) اخلال در تحقق نظام هویتی مطلوب دین و نظامات مترتب بر آن؛ بدین صورت که فراگیرشدن تشبّه به جنس مخالف در اقسام مختلف آن سبب می‌شود مرز هویتی بین مرد و زن به‌مرور کم‌رنگ شده و  نظامات دینی، اخلاقی، فرهنگی، و فرهنگی مبتنی بر تمایز حقوق و تکالیف بین مرد و زن،  دچار اخلال گردد و در نهایت اغراض الزامی شارع که در قالب این نظامات تجسّد یافته، فوت گردد؛ بنابراین اگر تشبّه به جنس مخالف در فیلم و نمایش، به مقداری از نظر کیفی و کمی فراگیر شود که منجر به تضعیف مرز هویتی شود، حرام خواهد بود؛ زیرا مصداق تفویت اغراض الزامی شارع و ترویج باطل است.

نتیجه

حکم فقهی «تشبّه به جنس مخالف در مورد فیلم و نمایش»، در چهار صورت زیر قابل‌دسته‌بندی است:

  1. از منظر عنوان «تشبّه به جنس مخالف»، کبرای حرمت ثابت نیست؛ چون ادله توان اثبات حرمت مطلق تشبه را ندارد.
  2. از منظر عنوان «إذلال به نفس»، حرمت اذلال به نفس ثابت است؛ اما به نظر می‌رسد «تشبّه به جنس مخالف»، ملازمه دائمی با صدق عنوان «إذلال نفس» ندارد.
  3. از منظر عنوان «لباس شهرت»، صرف عنوان لباس شهرت، موجب حرمت نخواهد شد؛ مضاف بر آن که ملازمه دائمی بین «تشبّه به جنس مخالف» و صدق عنوان «لباس شهرت» در فیلم و نمایش وجود ندارد.
  4. از منظر حرمت «ترویج باطل»، هرچند تشبّه، ملازمه دائمی با صدق آن ندارد، اما در به برخی موارد «تشبّه به جنس مخالف»، مصداق عنوان محرّم «ترویج باطل» و لذا حرام است؛ بنابراین «تشبه به جنس مخالف در فیلم و نمایش» تنها هنگامی حرام است که مصداق «إذلال نفس» یا «ترویج باطل» باشد.

مدرسه فقه هنر با مشارکت: پژوهشگاه فقه معاصر، سایت شبکه اجتهاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده + نه =