نظریههای حقوقی مالکیت معنوی
محمدصادق ابراهیمی
لید: حقوق مالکیت معنوی، به لحاظ گستره موضوعی دربرگیرندة دو بخش کلی است: الف) مالکیت ادبی و هنری؛ ب) مالکیت صنعتی (زرکلام، 1388). مالکیت ادبی و هنری به دفاع از حقوق مؤلفان، هنرمندان و پدیدآورندگان نرمافزارها و مالکیت صنعتی به دفاع از حق اختراع، علایم تجاری و صنعتی میپردازد.
اشاره: مالکیت معنوی بهعنوان یک ترم مفهومی کلان، به معنای ایجاد انحصار در بهرهگیری از محصولات فکری با شرایط خاص است که بهمنظور حمایت از حقوق تولیدکننده آن محصولات تأسیس شده است. یکی از مهمترین مباحث در مورد مالکیت معنوی، توجیه حقوقی ایده مالکیت معنوی است که در دو سطح فلسفه حقوق و نظامهای حقوقی قابل بحث و پیگیری است. نوشته پیش رو این بحث را در سطح فلسفی و نظریههای توجیهی حقوق مالکیت معنوی مورد اشاره قرار میدهد.
مقدمه
مالکیت معنوی یک اصطلاح حقوقی است که به حقوق ایدهها، تولیدات فکری و آفرینشهای ادبی و هنری انسان میپردازد. به بیان دیگر، موضوع این نوع مالکیت، مالکیتهای غیرفیزیکی و غیرقابللمس است که در محصولات فیزیکی یا روند تولید آنها تجلی پیدا میکند. شاید به همین دلیل است که برخی از صاحبنظران این عرصه، اعتقاد دارند ازآنجاکه کلمه معنوی در برابر کلمه مادی قرار دارد، واژة مناسبی برای بیان این مفهوم نیست. آنان اصطلاح مالکیت فکری را مناسبتر از مالکیت معنوی دانستهاند. دلیلی که ایشان برای این گزینش مطرح کردهاند این است که منشأ حقوق مورد بحث در این عرصه، فکر و اندیشه انسان است و نه امور مطلقاً معنوی.
این سخن هرچند که در اغلب موارد درست به نظر میرسد؛ اما در برخی موارد مثل علائم و اسامی تجاری، حق انتصاب این آثار به پدیدآورنده بهراحتی قابلپذیرش نیست؛ زیرا منشأ استفاده از نام تجاری، جلوگیری از نیرنگ و رقابت ناسالم است نه خلاقیت فکری؛ لذا به نظر میرسد اصطلاح حقوق مالکیت معنوی، از شمول و فراگیری بیشتری برخوردار است.
حقوق مالکیت معنوی، به لحاظ گستره موضوعی دربرگیرندة دو بخش کلی است: الف) مالکیت ادبی و هنری؛ ب) مالکیت صنعتی (زرکلام، 1388). مالکیت ادبی و هنری به دفاع از حقوق مؤلفان، هنرمندان و پدیدآورندگان نرمافزارها و مالکیت صنعتی به دفاع از حق اختراع، علایم تجاری و صنعتی میپردازد. نوشته پیشرو درنگی است در حقوق مالکیت معنوی در آثار هنری و ادبی؛ ازاینرو برای ورود به بحث، ابتدا اشارهای خواهم داشت به چیستی مالکیت معنوی آثار هنری و سپس مباحث حقوقی مرتبط با آن را مطرح خواهم کرد.
چیستی مالکیت معنوی آثار ادبی و هنری
مالکیت معنوی در مقایسه با سایر مالکیتها، پدیدهای کاملاً جدید و نوپا است که بر حق انحصاری پدیدآورنده یک اثر ادبی و هنری یا ایدة فکری برای مدت معینی دلالت میکند. در مورد چستی یا تعریف حقوق مالکیت معنوی بین حقوقدانان اتفاقنظر وجود ندارد؛ به همین خاطر آنها بیش از آنکه به تبیین ماهوی و تعریف آن بپردازند به تعیین مصادیق آن اشاره میکنند.
یکی از دلایل عدم اجماع در تعریف مالکیت معنوی، تکثر نظامهای حقوقی مالکیت معنوی است که رشد و توسعه چشمگیری نیز داشته است. دلیل دیگر، تنوع و تکثر موضوعاتی است که تحت عنوان مالکیت معنوی در نظامهای حقوقی گرد آمدهاند.
نظریههای حقوقی مالکیت معنوی
برای دفاع یا توجیه مالکیت معنوی، نظریههای زیادی مطرح شده است که هرکدام نوع خاصی از نظام حقوقی را برمیسازد. تام جی. پالمر چهار نظریه را بهعنوان نظریههای مطرح دستهبندی و ارزیابی کرده است: نظریه حق طبیعی، نظریه شخصیت، نظریه فایده، نظریه قرارداد ضمنی. سه نظریه نخست در این نوشته مورد اشاره قرار میگیرد.
الف: نظریه حق طبیعی
نظریه حق طبیعی مبتنی بر این اصل است که هر انسانی نسبت به ثمرات کار خود، حق مالکیت انحصاری دارد؛ یعنی او مستحق بهرهمندشدن از میوة تلاش و زحمت خود است. این نظریه هرچند ریشه در آرای جان لاک فیلسوف انگلیسی دارد اما شارحان معاصر او، از این دیدگاه، یک تئوری برای توجیه حق مالکیت معنوی استنباط کردهاند. این دیدگاه معتقد است که ایدهها و آفرینشهای فکری همچون مائدههای آسمانی نیستند که یکباره بر ذهن نویسنده یا خالق اثر هنری یا مخترع فرود آیند بلکه آنها بر اثر کار، تلاش و ممارست فکری به وجود میآیند، بهگونهای که اگر کار و تلاش مستمر نباشد ممکن نیست ایدهای خلق و متجلی شود یا اثر هنریای تولید گردد و یا کتابی نوشته شود؛ بنابراین هر نویسندهای که کتابی مینویسند یا هنرمندی که اثر هنریای خلق میکند، علاوه بر اینکه از تجارب و دستاوردهای گذشتگان بهره میگیرد با مطالعه، تأمل و تلاش به این کار مبادرت میورزد و از اموری که در اختیار همگان است چیزی منحصربهفرد میسازد.
طبق این نظریه، پدیدآورندگان و آفرینندگان آثار فکری باید نسبت به محصولات اصیل اندیشه خود مالکیت داشته باشند؛ فقط مشروط به اینکه اعطای مالکیت به آنها لطمهای به تواناییهای دیگران برای تکیه بر میراث علمی گذشتگان نزند. همه اشخاص در استفاده از مشترکات، حقی برابر دارند.
ب: نظریه شخصیت
در این نظریه، مالکیت با شخصیت، بالندگی و شکوفایی فردی و مفاهیم همچون آزادی و کرامت انسانی پیوند میخورد. از این نظریه، دو قرائت یا تفسیر وجود دارد: یکی قرائت سنتی که ریشه در آرای هگل و کانت دارد، و دیگری قرائت معاصر. در نظر هگل، اراده انسانی در بالاترین جایگاه سلسلهمراتب فکری انسان قرار دارد، بهگونهای که میتوان گفت اراده، هسته مرکزی وجود انسانی است. انسان با اراده کردن، در واقع خودش را فعلیت میبخشد، خصوصاً از طریق اراده کردن بر تملک اشیاء.
اما در قرائت معاصر از نظریه شخصیت، مفاهیمی همچون آزادی، خویش سامانی، حریم خصوصی و کرامت انسانی برجسته میشود و مالکیت خصوصی، ابزار تأمین این ارزشهای بنیادی تلقی میگردد. کاربرد نظریه شخصیت در توجیه مالکیت معنوی از آن جهت است که اندیشه و تولیدات آن به آفرینندة خود تعلق دارد؛ چون انعکاس، تجلی و فعلیتیابی شخصیت او است؛ بنابراین حمایت از حقوق مالکیت معنوی، در واقع حمایت از خصوصیت و روح فردی منعکس شده در آفرینش فکری خواهد بود. به بیان دیگر، محصولات فکری دو صورت دارند: کارکردی و غیرکارکردی. توجیهی که برای تقسیم تاریخی مالکیت معنوی به دو شاخه مالکیت صنعتی و مالکیت ادبی و هنری شده، مبتنی بر همین تمایز میان آفرینشهای فکری کارکردی و محصولات فکری غیرکارکردی است. آفرینشهای نوع اول، کارکردی ذاتاً فایدهگرا دارند و برای تولید نتیجهای سودمند به کار بسته میشوند؛ درحالیکه محصولات فکری غیرکارکردی، افکار و اندیشههایی را به مخاطب خویش انتقال میدهند و هدف آنان سرگرمی یا اطلاعات دادن است.
قانون کپیرایت با آنکه عمدتاً از محصولاتی حمایت میکند که شخصیت پدیدآورنده را منعکس میسازند، مثل «شعر»، «داستان»، «رمان»، «آثار موسیقایی»، «مجسمهها»، «نقاشیها» و… اما شامل آثاری که سرشار از شخصیت نیستند نیز میشوند، مانند اطلسها، نقشهها و نرمافزارها به دلیل اینکه این محصولات کارکردی هستند. چنانکه در آفرینشهای فکری موضوع حق اختراع، انعکاسی از شخصیت مخترع وجود ندارد، اما به دلیل اینکه متضمن راهحلهایی قویّاً فایدهگرایانه برای نیازهای خاص انسانیاند مورد حمایت قرار میگیرند.
ج: نظریه فایدهگرا
این نظریه یکی از قدیمیترین و درعینحال رایجترین تئوریها برای توجیه مالکیت معنوی است. این نظریه دو خصوصیت دارد که در دو نظریه پیشین نبود: یکی جامعیت و دیگری پیچیدگی. نظریههای حق طبیعی و شخصیت، جامعیت کافی نداشتند؛ اما نظریه فایدهگرا نسبت به تمام موضوعات مالکیت معنوی قابل اطلاق است.
این نظریه، علاوه بر خصلت فراگیری و جامعیت، خصلت پیچیدگی هم دارد که مولود ورود اندیشمندان مکتب «حقوق و اقتصاد» به مالکیت معنوی است. تبیین مشخصاً اقتصادیای که این اندیشمندان ارائه کردهاند پیچیدهترین مناقشه در نظریههای مالکیت معنوی است. ازآنجاکه این وجیزه مجالی برای طرح این مناقشات پیچیده نیست صرفاً به یک نمونه استدلالی آن در زمینه مالکیت ادبی اشاره میکنم:
طبق منطق فایدهگرا، وجوه ممیّز اکثر محصولات فکری این است که بهراحتی قابل تکثیرند و بهرهمندی یک شخص از آنها مانع بهرهمندی اشخاص دیگر نمیشود. این ویژگیها این خطر را ایجاد میکند که آفرینندگان این محصولات قادر نخواهند بود هزینههای بیان خود (وقت و تلاشی که صرف نوشتن و…. کرده) را در آورند؛ چراکه تکثیرکنندگانی که فقط متحمل هزینههای پایین تولید (تولید و پخش کتاب یا لوح فشرده) میشوند و بدین نحو محصولات همانندی را به قیمت بسیار پایین به مصرفکنندگان عرضه میکنند، قیمت محصولات را پایین میآورند. پدیدآورندگان در وهله نخست با وقوف به این خطر، تمایلی به خلق محصولات فکری و ارزشمند اجتماعی نخواهند داشت؛ اما با اختصاص دادن حق انحصار تکثیر آفرینشها به پدیدآورندگان آنها برای مدّت محدود، از این پیامد ناکارآمد اقتصادی جلوگیری میکنیم. آنها با داشتن این حق قادر خواهند بود برای دسترسی به آثار خود، مبالغی مطالبه کنند که بسیار بیش از قیمت بازار رقابتی است.
——————————————————-
منابع
حکمتنیا، محمود، مبانی مالکیت فکری، تهران: انتشارات سمت، 1386.
کاتوزیان، ناصر، اموال و مالیکت، تهران: نشر میزان، 1383.
زرکلام، ستار، حقوق مالکیت ادبی – هنری، تهران: انتشارات سمت، 1388.
صفایی، سید حسن، دوره مقدماتی حقوق مدنی، تهران: انتشارات میزان، 1390.
حبیبی مجنده، محمد، تنوع نظریههای مالکیت معنوی، فقه و حقوق، سال چهارم، شماره 13، تابستان 1386.
سایت عدل ایران: https://adleiranian.co/.