نگاهی به فتاوای فقها پیرامون رقص و حرکات موزون؛
علی رضایی آدریانی
لید: اگر در گذشته، افرادی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری به اموری چون رقص و کف زدن نپرداختند، برای این بوده است که آنان در افق بسیار بالایی بودهاند و جامعه آنان نیز در این حالوهوا سیر نمیکرد و کسانی که به این امور میپرداختند، به حکم و فتوای عالمان توجهی نداشتند؛ ولی امروزه، در نظام اسلامی، چنین وضعیتی حاکم نیست و فتوای عالمان است که جامعه را حرکت میدهد و در نظام و جامعه، از شرعی و غیرشرعی بودن بسیاری از امور سخن گفته میشود.
اشاره: یکی از کارهایی که برای واکاوی حکم فقهی رقص و حرکات موزون باید مدنظر قرار گیرد، تجیمع فتاوای فقهای گذشته است. طبیعتاً اینکه فقهای شیعه در طول بیش از هزار سال، چه نگاهی به این پدیده داشتهاند، در حکم فقهی رقص تأثیرگذار خواهد بود و فهم ایشان لااقل بهعنوان نوعی رفرنس و پیشینه برای این بررسی فقهی تلقی میشود. در زیر، گزارشی از فتاوای فقهای شیعه و سنی پیرامون رقص میآید. این گزارش، برگرفته از کتاب «موضوعشناسی رقص بر اساس فقه جعفری» نگاشته حجتالاسلام علی رضایی آدریانی است.
تحقیق در کتابهای فقهی و بهویژه کتابهایی که از قرن چهارم تا قرن سیزدهم هجری نگاشته شده است نشان میدهد که در این کتابها بهصورت استدلالی به «رقص» پرداخته نشده است. برخی فقیهان، در گزارهای کوتاه، کسب درآمد با آن را حرام دانستهاند. بعضی حرام بودن آن را چنان قطعی گرفتهاند که فتوا دادهاند غناخوانی امری مجاز است، اما اگر با رقص همراه شود، حرام میگردد. بعضی از فقیهان ـ همچون شیخ بزرگ، انصاری ـ دلیل حرمت رقص را لهو و شادمانی مفرط گرفتهاند که سخن این فقیه ماهر و نادر، در پی خواهد آمد. نداشتن بحث گسترده فقهی از رقص، شاید به زیستِ فقیهان شیعه در محیط تقیه و فضایی ناامن و زندگی در محیطی کاملاً روحانی و سیر در امور معنوی و دوری آنان و تابعان و مقلدان ایشان از امور شهوانی و لهوی و سرگرمیها و لذتبریهایی همچون رقص بوده است. تنها گفتهای که در این زمینه حایز اهمیت است سخن شیخ انصاری رحمهالله و مرحوم سید محمّد سعید حکیم در «مصباح المنهاج» است که البته آن نیز از چند سطر تجاوز نمیکند؛ اما فقیهان پس از ایشان، تنها در پاسخ استفتائاتی که از آنان میشده است، حکم آن را بیان داشتهاند و در استفتائات، هیچگاه از دلیل حکمی سخن گفته نمیشود.
در این زمان که سایه تبلیغات غرب برای بسط نفوذ فرهنگی خویش بر کشورهای اسلامی سنگینی میکند و نیز نظام اسلامی در کشور ایران شکل گرفته و در نتیجه، میشود فضای باز سیاسی و اجتماعی و شادمانی و امنیت عمومی بر کشور و محیطِ زیستِ شیعیان حاکم گردد، سخن گفتن از چنین مباحثی برای فقیهان امری ضروری است. بهویژه که این نظام میخواهد برای بیش از پنجاه کشور اسلامی و نیز کشورهای دیگر الگوسازی نماید. نظامی که از سیطره اجانب و بیگانگان به مقدار توان خویش آزاد است و از استکبار جهانی سلطهپذیری ندارد و فقیهان و عالمان آن، آزاداندیشی و حریت خود را پاس میدارند. نظامی که به مدد حمایت مردم، توانسته استقلال خود را حفظ کند. امروز اگر جامعه و مردم به هر دلیلی و از جمله فقر فتوا و کاربردی و تخصصی نبودن فتاوا، از آن جدا شوند، به ورطه هلاکت در میغلتند و هویت خویش را از دست خواهند داد. اگر در گذشته، افرادی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری به اموری چون رقص و کف زدن نپرداختند، برای این بوده است که آنان در افق بسیار بالایی بودهاند و جامعه آنان نیز در این حالوهوا سیر نمیکرد و کسانی که به این امور میپرداختند، به حکم و فتوای عالمان توجهی نداشتند؛ ولی امروزه، در نظام اسلامی، چنین وضعیتی حاکم نیست و فتوای عالمان است که جامعه را حرکت میدهد و در نظام و جامعه، از شرعی و غیرشرعی بودن بسیاری از امور سخن گفته میشود. ازاینرو، نمیتوان گفت چرا از رقص و تصفیقی سخن گفته میشود که عالمی دینی آن را موضوع بحث قرار نداده است؛ چرا که جامعه ما با آنان بسیار متفاوت است. امروزه همه رسانههای دنیا بر آن هستند تا نوع رفتار و رویکرد حوزههای علمی به مباحث اجتماعی را ارزیابی کنند.
در بررسیهای فقهی پیش از شیخ انصاری، رقص بهندرت در حاشیه موضوعهای دیگر آمده است. جایگاه بررسی این پدیده در فقه بحث، نماز، غناء، لهو، لعب، قضاء و شهادات است. این بررسیها با عنوان «زفن» و «رقص» مطرح شده است.
ابن ادریس حلی در مکاسب محرمه رقص را زیر مجموعه آلات لهو را آورده است. علامه حلی رقص و دست زدن را در کتاب مسائل مهنائیه درباره صوفیه مطرح میکند و در کتاب نهایه رقص را زیر مجموعه لهو (مکاسب محرمه) میآورد. شهید اول رقص را زیر مجموعه «ملاهی» در پدیدههایی که هدف از آن استفاده حرام است آورده است. ابن فهد حلی در کتاب قضاء، یکی از موارد حدّ تعزیر را نسبت دادن «قلس» به دیگران میداند. قلس گونهای رقص است. بنابراین گفتن رقاص به دیگران ناسزا به افراد آبرومند است و گوینده آن تعزیر میشود. حرّ عاملی در رساله غناء جواز رقص را به نواصب (دشمنان اهلبیت علیهالسلام) نسبت میدهد و در جای دیگر همچون فیض کاشانی آن را از بدعتهای صوفیه میداند. فاضل هندی، دلیل حرمت گوش دادن به آلات لهو را روایت سکونی میداند. جزایری رقص و دست زدن را از گناهان صغیره میداند و برای ارتباط گناهان و پلیدیها با یکدیگر به ارتباط میگساری با رقاصی مثال میزند. خواجویی در قرائت قرآن با صوت لهوی و معنای غناء، رقص را عامل تأثیرگذاری بیشتر پدیده لهو میداند. جواد عاملی در بحث غناء تصریح میکند دلیلی برای حرمت رقص پیدا نکرده و آن را زیر مجموعه لهو یا باطل و حرام قرار میدهد. صاحب ریاض در بحث شهادت باب، قضاء با استناد به روایت، سکونی عدالت را از شرائط قبول گواهی میداند. مشابه این نظریه از مالک و شافعی نیز وجود دارد. کاشفالغطاء قسم هفتم اهل تکلیف را گروهی میداند که اهل لهو هستند مانند رقص. فرزند ایشان، رقص را در چند بحث آورده است:
۱- در بحث کسانی که گواهی آنها پذیرفته نمیشود رقص را از بازیهایی میداند که انسان را از اعتبار اجتماعی میاندازد.
۲- در بحث نماز میت رقص را رفتاری میداند که شکل نماز را به هم میزند.
۳- در مکاسب محرمه در بحث حرمت لهو و قمار تصریح میکند حرمت لهو انصراف دارد به موارد خاص چه با ابزار، باشد یا بدون ابزار مانند رقص.
۴- حرمت غناء را بهخاطر خودش میداند نه عناوین ملازم با آن مانند رقص.
۶- در بحث معاملات، لذت بردن خریدار از رقص کنیزی را تصرف خریدار در کالای خریداری شده میداند. ایشان رقص را پلید و از مقوله بازی میداند نه لهو و رقص را شاخصه شناسائی نوع حرام عناوین مشترکی مانند لهو و غناء، میداند.
نراقی نیز برای حرام بودن، لهو به روایت رقص استناد میکند. ممکن است استناد به روایت برای وسائل موسیقی باشد؛ زیرا زفن را به بازی و رقص معنا میکند؛ حال آن که بحث ایشان درباره عنوان و مصادیق لهو است. صاحب جواهر به نظریه کسانی که حرمت رقص را بهخاطر عنوان لهو و باطل میدانند، اشکال میکند اگر رقص زیر مجموعه غناء نباشد، شاید در بازی و لهو نیز داخل نبوده و حرام نباشد اما اگر زیر مجموعه لهو باشد حرام است. ایشان برای نشستن در مجلس منکر و بر سفرهای که همراه با گناه باشد، به رقص مثال میزند.
چند نکته
الف. بیشتر قدما (فقهای پیش از محقق حلی) خبر واحد را حجت نمیدانستند، مانند روایت رقص این، دیدگاه ارتباطی به ضعف سکونی و نوفلی ندارد. ازاینرو، در بررسیهای قدما، روایت رقص تنها در کتاب کافی آمده است و عنوان رقص تنها در کتاب سرائر ابن ادریس حلّی آمده است.
ب. در دوره صفویه با رواج اخباریگری و نگارش شرح بر کتابهای چهارگانه روایی شیعه، روایت رقص نیز از نظر سند و متن واکاوی شد. سده دوم صفویه شاهد مجادلههای تند فقهی در بحث غناء و روایت رقص بین فیض کاشانی و سبزواری با فقهای اخباری بود. این سده دوره شکوفایی رقص در مراسمهای رسمی و قهوهخانهها و… است. پس از دوره صفویه با نهضت، اصولی رجالی و فقهی وحید بهبهانی موضوع رقص زیر مجموعه لهو و غناء بررسی شد نتیجه بررسیهای سید عاملی، نراقی، کاشفالغطاء و نجفی در کتاب مکاسب شیخ انصاری نمود پیدا کرد.
ج: درآمدزایی از رقص در مکاسب محرمه ملازمهای با حرمت رقص ندارد؛ زیرا رقص مصداق لهو یا غناء حرام شده ولی معلوم نیست اگر جنبه درآمدزایی نداشته باشد، چه حکمی دارد؟ رقص هنگامی درآمدزا است که برای تماشاگران انجام شود چنین رقصی ملازم با عنوان ثانوی بوده و رقاص را از اعتبار اجتماعی میاندازد ولی اگر رقص نمود اجتماعی پیدا نکند، معلوم نیست بیاعتباری، اجتماعی بر آن صدق کند ازاینرو، برخی بهجای عنوان لهو از عنوان لعب (بازی) استفاده کردهاند ولی چون دارای طراحی خاص است از دیگر بازیها جدا است و حکم رقص نیز متفاوت است اما برخی از فقها، رقص را نشانه رفتار لهوی دانستهاند ازاینرو نمیتوان رقصی را تصور کرد که لهوی نباشد؛ زیرا لهو داخل در ماهیت ثانوی رقص است و از آن جداییناپذیر است این دیدگاه پس از شیخ انصاری نمود بیشتری یافته است.
د: برخی از فقها رقص را پدیدهای بیهوده (باطل) دانستهاند. بررسی این که بیهوده بودن رقص برای حکم حداکثری (حرمت) کفایت میکند یا نه میآید. بااینحال، کسانی که رقص را گناه معرفی کردهاند، رقص را بهخودیخود پدیدهای ناشایست میانگارند، سرگرمکننده و بیهوده باشد یا نباشد.