عضو هیئت‌علمی دانشکده صداوسیما، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:

همخوانی زنان، تخصّصاً از موضوع حرمت غنا، خارج است

 

 لید: همخوانی زنان اساساً غنا نیست و تخصصاً از موضوع غنا خارج است؛ یعنی ممکن است تعریف لغوی غنا بر آن صدق کند اما غنای عرفی که حقیقت عرفیه در مورد آن شکل گرفته زمانی رخ می‌دهد که صوت طرب‌انگیز و همراه ترجیع باشد؛ یعنی غنای لهوی که روایات نیز بر حرمت آن دلالت دارند. این حالت معمولاً در جمع‌خوانی زنان رخ نمی‌دهد و چون صداها در هم می‌پیچد، مُثیر به شهوت و خوف و ریبه ایجاد نمی‌شود؛ برخلاف تک‌خوانی زن که صوت زیبا و تحریر و مطرب بودن صدا، در قلب شنونده اثر می‌گذارد و اثاره به شهوت دارد و ریبه ایجاد می‌کند.

اشاره: اگر در دهه‌های گذشته، مسئله موسیقی و غنا، یکی از چالش‌های مهم فقه هنر به شمار می‌آمد؛ اما چند سالی است که موضوع تک‌خوانی زنان، به صدر مسائل فقه موسیقی صعود کرده است. در فضایی که تقریباً هم فقها و هم رسانه ملّی، بر جواز همخوانی زنان، اجماع کرده‌اند؛ پرسش پیرامون جواز تک‌خوانی زنان است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر مهدی داوودآبادی، هم سطح 4 حوزه را اخذ کرده است و هم دکتری حکمت هنرهای دینی را. او معتقد است تک‌خوانی زنان، اساساً موضوع حکم شرعی نیست و لذا همانند تک‌خوانی مردان، اگر مصداق غنا باشد، حرام است و اگر نباشد هم حرام نیست. به باور وی، حتی تک‌خوانی زنان که به‌صورت غنایی انجام شود نیز در برخی موارد جایز است. مشروح گفتگوی پرنکته و جذاب فقه هنر با عضو هیئت‌علمی دانشکده صداوسیمای قم، به قرار زیر است:

فقه هنر: آیا آوازخوانی زنان، فی‌نفسه، موضوع حرمت است؟

داوود آبادی: برای پاسخ به این سؤال، ضروری است مقدمه‌ای ذکر شود. ابتدا باید روشن شود که آوازخوانی در زمره موسیقی آوازی قرار دارد و باید ذیل مبحث غنا در فقه بررسی شود یا نه؟ آنچه در کلام فقها موضوع حکم قرار گرفته و محل نزاع واقع شده، «غنا» است. غنا در لغت، به معنای آواز خوش و شادی‌آور و طرب‌انگیز آمده؛ کمااینکه معنای «آواز خوشی که همراه با کشیدن صدا و ترجیع باشد» نیز در کلمات اهل لغت تصریح شده است. آنچه از این تعاریف می‌توان به دست آورد این است که غنا از جنس صوت است نه کلام و گفتار. آنچه در تحقق غنا ملاک است، کشیدن و نازک کردن صوت، به‌صورت مستقیم از طریق حنجره انسان است، نه به کمک ابزار و وسائل جانبی.

حال باید دید آیا مراد از آنچه در روایات به‌عنوان غنا و فعل حرام معرفی شده، همین معنای لغوی است و حکم بر روی معنای لغوی رفته یا اینکه نه، بلکه تعریف اصطلاحی و حقیقت شرعیه‌ای در خصوص واژه غنا رخ داده است؟

در کلام برخی از فقها مثل مرحوم آیت‌الله خویی، اصطلاح «غنا» منحصر در موسیقی آوازی طرب‌انگیز دارای ترجیع نیست؛ چون در برخی از روایات، تغنّی در قرآن و اذان آمده که یقیناً مراد از «غنا» در این موارد، به معنای طرب‌انگیز و شادی‌آور بودن نیست. ازاین‌رو، می‌توان گفت حقیقت شرعیه به معنای مصطلح آن، در خصوص «غنا» محقق نیست. این چیزی است که در کلام فقهایی مثل شیخ مفید و شهید ثانی بدان تصریح شده که غنا از موضوعات مستنبطه عرفیه است؛ لذا برخی مثل کاشف‌الغطاء معتقدند که برای فهم مفهوم غنا، باید به عرف مراجعه نمود و از همه مهم‌تر اینکه این صدق عرفی هم مستند به عرف زمان صدور و زمان شارع است، نه عرف امروز جامعه؛ و تصریح می­کند که: «فلایحمل لفظ الغناء علی معنی الجدید».

البته این باعث نشده تا فقها هیچ تعریفی از واژه غنا ارائه نداده باشند؛ بلکه به‌تناسب بحث از «غنا»، تلاش کرده­اند تا این موضوع را مفهوم­شناسی کنند و برای آن تعریفی ارائه دهند. ایشان در تعریف «غنا» قیودی همچون: صوت همراه با ترجیع، مطرب بودن، متناسب با مجالس لهو و همراه بودن با آلات لعب و لهو، را مورد توجه قرار داده‌اند. نکته قابل توجه این است که هر چند شرع برای «غنا»، تعریفی ارائه نداده و حد و مرزی را مشخص نکرده است؛ اما قیودی که ذکر آنها گذشت، همه در نصوص معتبر وارد شده­اند. عده‌ای دیگر از فقها مانند مرحوم اصفهانی، قیودی مثل: «صوت زیبا» و «قصد تلهّی» را نیز اضافه نموده‌اند و تصریح کرده­اند: «هذا من اشکل الموضوعات المستنبطه».

ما در اینجا نکته‌ای داریم؛ چنین به نظر می­رسد که نمی­توان مفهوم­شناسی «غناء» را به عرف واگذار نمود. البته فقیه در فهم مفهوم قیود ذکر شده، باید به عرف و لغت مراجعه نماید؛ اما این طریقی در موضوع­شناسی او است و باید از این راه به شناخت موضوع نائل آید و حکم متناسب با آن را از ادله استنباط نماید. این بدان معنا است که فقیه نمی­تواند مفهوم­شناسی موضوعات را به معرف واگذار نماید؛ لذا برخی از فقها مانند حضرت امام، صرف تطبیق قیودی مثل: «باطل بودن» یا «قول زور بودن» را برای تحقق موضوع غناء کافی ندانسته­اند. این نشان‌دهنده آن است که شناخت موضوع «غناء» را نمی­توان به عرف واگذار نمود.

در کلام مشهور فقها، موسیقی آوازی که طرب‌انگیز و با ترجیع یعنی تحریر، چهچه و بازگرداندن صوت در حلق باشد، مطلقاً حرام دانسته شده؛ چه از سوی زن باشد یا مرد، تفاوتی در حکم نمی‌کند، بلکه ملاک حرمت، تحقق «غنا» است. اما اگر آوازخوانی به‌گونه‌ای باشد که غنا بر آن صدق نکند، مشمول حرمت نمی‌شود. تفاوتی هم بین آوازخوانی زن و مرد در این قضیه نیست.

پس نفس خواندگی زنان تا زمانی که غنا محسوب نشود، حرمت شرعی ندارد. بله، ممکن است قیود و عوارض دیگری وجود داشته باشد که موجب حرمت شود؛ مثل همراه بودن با آلات لعب و لهو یا متناسب بودن با مجالس فسق و فجور و یا حضور مردان نامحرم و شنیده شدن صدا زن توسط آنها.

در اینجا ذکر نکته دیگری نیز لازم است: در مورد خوانندگی زن، حتی اگر به‌صورت غنا باشد یعنی طرب‌انگیز و همراه با ترجیع باشد، یک مورد استثنا وجود دارد و آن، خوانندگی زن به‌صورت تک‌خوان هنگام مشایعت عروس و فرستادن وی به منزل داماد است. این مورد علاوه بر آنکه شهرت فتوایی دارد، در نصوص و روایات نیز وارد شده است. روایتی از  ابوبصیر نقل شده که وی از محضر امام باقر (علیه‌السلام) در مورد اخذ اجرت توسط زنان خواننده، سؤال می‌کند، حضرت (علیه‌السلام) در پاسخ می‌فرمایند: اگر آوازه‌خوان در حضور مردان خوانندگی کند، اخذ اجرت حرام است؛ ولی اگر در مجلس عروسی باشد و مردان حضور نداشته باشند، گرفتن اجرت بلامانع است. روایات دیگری با همین مضمون وجود دارد که از آنها چنین استفاده می‌شود که چون حضرت اخذ اجرت را درصورتی‌که اختلاط با مردان نباشد برای خواننده زن جایز دانسته‌اند، معلوم می‌شود اصل فعل که خوانندگی باشد نیز جایز است. البته مورد سؤال که ویژه مجلس عروسی است ممکن است در تحقق موضوع مدخلیت داشته باشد؛ یعنی خوانندگی زن در مجلس عروسی ول به شکل غنا باشد از حکم حرمت استثنا شده باشد.

فقه هنر: آیا موضوع این حکم حرمت، آوازخوانی زن است یا آوازخوانی زن نامحرم؟

داوود آبادی: عرض شد اگر عنوان غنا صادق باشد حکم حرمت بر آن بار می‌شود و در اینجا تفاوتی بین آوازخوانی زن و مرد نیست؛ پس قید مقوّم موضوع، تحقق غنا است که حیث تقییدیه دارد؛ اما در مورد اینکه مطلق آوازخوانی زنان چه حکمی دارد، باید گفت: نفس آوازخوانی مشمول حرمت نیست مگر اینکه عوارض و قیود حکم حرمت وجود داشته باشد که در این صورت، ناظر به آن قیود و عوارض، حکم تغییر می‌کند. این تغییر حکم، نه به جهت تغییر موضوع، بلکه به جهت تحقق عوارض واسطه در عروض حکم است که حیث تعلیلیه دارند. یکی از این قیود که اتفاقاً در روایات نیز بدان تصریح شده، حضور مرد نامحرم است؛ چنان‌که امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ ابوبصیر در مورد آوازخوانی زنان مغنیه فرمودند: اگر در حضور مردان نباشد اشکالی ندارد: «ليست بالتي يدخل عليها الرجال».

برخی چون شیخ طوسی در الوافی، از این روایت، حلیت مطلق خوانندگی زن را برای زنان استفاده کرده و فرموده‌اند: چون حضرت، قید در حضور مردان را شرط تحقق حرمت دانسته‌اند پس معلوم می‌شود حضور مردان نامحرم در تحقق حرمت مدخلیت داشته و الا معنایی نداشته که در اینجا مورد تأکید قرار گیرد؛ بنابراین در جایی که حضور مردان منتفی است، حرمت هم منتفی است؛ حال در مجلس عروسی باشد یا غیر عروسی.

 فقه هنر: آیا نهی از آوازخوانی زنان، به جهت نفس این موضوع است یا حواشی آن، مانند لباس نامناسب زنان آوازه‌خوان، اثاره غالبی شهوت در مردان و…؟

داوود آبادی: در پاسخ به این پرسش، باید این نکته را مدنظر داشت که خوانندگی زنان اگر به حد غنا نرسد، یعنی شادی‌آفرین نباشد و با تحریر و چرخاندن صوت در حلق همراه نباشد، حکم حرمت بر آن بار نمی‌شود و می‌توان گفت تخصصاً از موضوع حکم غنا خارج است. بله، در اینجا ممکن است گفته شود که حرمت، ناظر به متعلّقات و عوارض حکم است؛ یعنی در صورت وجود نامحرم، اثاره به شهوت، ریبه و همراهی با آلات لهوولعب، باز مشمول حرمت می‌شود. حال سؤال این است که اگر این متعلقات وجود نداشته باشد، ولی عنوان غنا بر آن صدق کند، چه حکمی خواهد داشت؟ پاسخ این است که یقیناً حرام خواهد بود. هرچند برخی از روایات مثل آنچه توسط ابی‌الربیع شامی و علی‌بن جعفر از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده که ایشان فرمودند: «… الغناء؟ لا خیر فیه، لاتفعلوا»، به‌صورت مطلق غنا را نهی فرموده و اطلاق دارند و تفاوتی بین خوانندگی زن یا مرد نگذاشته و هیچ یک از لوازم دیگر را برای آن برنشمرده‌اند؛ اما در مواجهه با روایات دیگر و جمع بین همه روایات باب غنا، باید گفت: منظور روایات، غنایی است که همراه با ترجیع بوده و طرب‌انگیز باشد؛ یعنی غنای لهوی مختص به مجالس فسق و فجور.

فقه هنر: همخوانی زنان، چه تفاوتی با تک‌خوانی ایشان دارد که بسیاری قائل به حلیت اولی و حرمت دومی هستند؟

داوود آبادی: با بیان قبل می‌توان گفت: همخوانی زنان اساساً غنا نیست و تخصصاً از موضوع غنا خارج است؛ یعنی ممکن است تعریف لغوی غنا بر آن صدق کند اما غنای عرفی که حقیقت عرفیه در مورد آن شکل گرفته زمانی رخ می‌دهد که صوت طرب‌انگیز و همراه ترجیع باشد؛ یعنی غنای لهوی که روایات نیز بر حرمت آن دلالت دارند. این حالت معمولاً در جمع‌خوانی زنان رخ نمی‌دهد و چون صداها در هم می‌پیچد، مُثیر به شهوت و خوف و ریبه ایجاد نمی‌شود؛ برخلاف تک‌خوانی زن که صوت زیبا و تحریر و مطرب بودن صدا، در قلب شنونده اثر می‌گذارد و اثاره به شهوت دارد و ریبه ایجاد می‌کند. این‌گونه خوانندگی، مصداق غنای لهوی و حرام است.

فقه هنر: آیا اگر همخوانی زنان، به لحاظ اثاره غالبی شهوت در مردان، همان اثر تک‌خوانی ایشان را داشته باشد، حکم آن نیز حرمت خواهد بود؟

داوود آبادی: در جایی که همخوانی زنان در حضور مردان انجام‌ شود و از مصادیق غنای لهوی باشد، یعنی طرب‌انگیز و با ترجیع باشد که در شنونده تأثیر می‌گذارد و احساسات او را تحریک می‌نماید، در این صورت باید گفت: مصداق «کان مثیراً للشّهوة و موجباً للریبه» است و بنابراین حرمت هم بر آن بار خواهد شد. ملاک حرمت، تحقق غنای لهوی است نه تک‌خوانی یا جمع‌خوانی. مُثیر به شهوت بودن نیز اعم از عشوه‌گری و اطوار اروتیک است؛ چون ممکن است واقعاً عشوه‌گری هم رخ ندهد ولی باز صوت خواننده و لحن صدا هنگام تحریر و چهچه زدن، مُثیر به شهوت باشد یا ریبه ایجاد نماید.

در تکمله پاسخ باید گفت: جواز همخوانی زنان حتی درصورتی‌که نامحرم حضور ندارد و تنها در جمع زنان انجام می‌شود، تا زمانی است که مقارنات و عوارض دیگری مثل مجلس لهو، یا استفاده از آلات موسیقی و… وجود نداشته باشد؛ در غیر این صورت، حتی اگر غنای لهوی بر آن صدق نکند ولی مقارنات یاد شده وجود داشته باشد، باز حکم حرمت بر آن بار می‌شود؛ پس حلیت خوانندگی دسته‌جمعی زنان، مشروط است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − هشت =