معرفی داستان
دانیال از طبقه چهاردهم برج سرآدمهای توی خیابان داد میزند، درنا در طبقه جدایی پدر و مادرش را میبیند، یک طبقه پایینتر حامد توی اتاق ظهور فیلمش نگاتیو چهره دختری بیست ساله را به بند آویزان میکند. چند طبقه آن طرفتر کسی از پشت تلفن به سوسن میگوید: میخوام برم تو “فریز”. توی طبقه چهارم نوذر دود سیگارش را بیرون میدهد و نقشه قتل پیرمرد را میکشد. طبقة ششم، چراغها خاموش است و صدای موسیقی میآید، شهرام، ماندانا، اسی و … . و در آخرین طبقه برج افسانه و محمد دنبال اهدا کننده عضو برای الیاس میگردند.
استخوان خوک و دستهای جذامی، داستان آدمهایی است که هر اندازه به هم نزدیک باشند، باز از هم دوراند.این رمان به عنوان بهترین رمان سال 1383انتخاب شد و جایزه ادبی اصفهان را نصیب خود کرد.
مستور پیش از این رمان کتابهای دیگری را نیز منتشر کرده است:
عشق روی پیاده رو / داستان / سال 77
صمیمیت / ترجمه داستان / سال 77
فاصله و چند داستان دیگر / ترجمه داستان / سال 80
فیل / ترجمه داستان / سال 77
مبانی داستان کوتاه / سال 79
من دانای کل هستم / داستان / سال 83
پاکتها و چند داستان دیگر / ترجمه داستان / سال 81
تلفن بیموقع / ترجمه داستان / سال 78
چند روایت معتبر / داستان / سال 82
خودت را جای من بگذار / ترجمه داستان / سال 79
در سانفرانسیسکو چه میکنی؟ / ترجمه داستان / سال 80
روی ماه خداوند را ببوس / داستان / سال 79
پس از این آثار و انتشار رمان استخوان خوک ودستهای جذامی مستور تاکنون چند کتاب دیگر به چاپ رسانده است:
پرسه در حوالی زندگی / عکس به روایت مستور / سال 84
حکایت عشق بیقاف، بیشین، بینقطه / داستان / سال 84
قصه 84/ داستان / سال 84
دویدن در میدان تاریک مین / نمایشنامه / سال 85
کتابهایی که مستور ترجمه کرده همگی نوشته ریمود کارور نویسنده معاصر امریکایی است.