حاجی شدن در مکه سینما

یکی از اهالی سینما – از خیل آن‌هایی که هر ساله با هزینه شخصی و غیر شخصی(!)، خودشان را به «کن» می رسانند – پس از بازگشت، با شیفتگی فراوان می‌گفت: «کن، مکه سینماست».
از آن زمان، هر سال که موعد برگزاری این به نوعی اسکار اروپایی می‌رسد، به یاد این تعبیر آن سینماگر می‌افتم و با خود می‌اندیشم اگر این قیاس را مفروض بگیریم، آیا می‌توان برای نحوه‌ی محرم شدن حاجیان آن هم، قیاسی مشابه تشکیل دهیم؟
پس از این‌که در این چند سال اخیر، پدیده فیلم‌های به اصطلاح جشنواره‌ای، مذمومیت غالبی پیدا کرده و قبل از آن هم فیلم‌های برگزیده‌ی این جشنواره‌ها، مورد بی‌اعتنایی و توقیف و بی‌مهری مسئولان امر واقع گردید؛ حاصل آن شده است که نگاه هنرمندانه و فرهنگی و غیر سیاسی‌مان را به این فستیوال‌های جهانی از دست داده‌ایم و برای جایگاه و نقش گردهمایی‌های سینمایی در شناساندن سینمای ایران به جهان، اهمیتی قائل نیستیم.
در میان علل و عواملی که مسئولان برای این برخورد و مواجهه بر خواهند شمرد، نگاه سیاسی و توطئه‌گرانه‌ی این جشنواره‌ها به محصولات سینمایی کشورمان و نیز رویکرد مبتذل و سیاه‌نمایانه آثار، به مشکلات داخلی است که مورد اقبال این جشنواره ها قرار می‌گیرد، مهم‌ترین است.
البته مویدات برای این دو علت بی‌شمار است ولی آیا باید از سر تقصیر و کاهلی خودمان به راحتی بگذریم؟

مثلا عباس کیارستمی به عنوان چهره‌ای شاخص و نماینده‌ی سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی، شناسایی و شناسانده شده است. سینماگر مؤلفی که اقبال جهانی اهالی سینمای جهان را بر انگیخته است. تقلید‌های استادانه و مبتذل از سبک تالیفی این فیلم‌ساز – گر چه برخی سبک او را بر گرفته از نئورئالیسم ایتالیا می‌دانند و سبب توجه جهانی را نیز همین می‌دانند- سبب ایجاد پدیده فیلم‌های جشنواره‌ای در ایران شده است.
اما دلیل بی‌اعتنایی متصدیان فرهنگی و سینمایی کشور به این نوع سینمای خاص – البته از نوع فاخر و هنری‌اش – و چهره‌‌های شاخص، در این سالیان چه بوده است؟
توجه در خور و کارشناسانه ، حمایت آگاهانه و هنرمندانه و البته غیر سیاسی، از این جریان با چهره‌های شاخصش؛ می‌توانست منجر به معرفی چندین و چند کیارستمی صاحب‌سبک و اندیشه و در نهایت شناساندن و عرضه سینمای فاخر ایرانی به دنیا شود. تلاش برای به‌دست آوردن بازار اکران جهانی، در مرحله بعد قرار دارد.
نگاه سیاسی و بی‌مهری گردانندگان جشنواره کن به سینمای ایران – البته تحت فشار – انکار ناشدنی است؛ ولی باید دید چه مقدار از این شاید دشمنی، نتیجه مواجهه غیر هنری مسئولان و برخورد خودباخته برخی هنرمندان است؟
انگار حالا حالاها، سینماگران باید خواب طواف در «کن» ببینند و در فرصت حضور به سوغاتی و عکس و امضایی، بسنده کنند: ترسم نرسی به کعبه ای … .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده + ده =