رئالیسم جادویی در سینما

سبک ادبی نوین مرکب از خیال و واقعیت، با عنوان – رئالیسم جادویی – قبل از هر چیز با نام آمریکای لاتین گره خورده است و نمی‌توان این منطقه از جهان را بدون نام نویسندگان بزرگی چون مارکز، یوسا، اسپینوزا و … به خاطر و زبان آورد.
این قدمت و سابقه ادبیات با چنین نوآوری و شهرت جهانی، مسلماً می‌بایست تأثیر فراوانی بر سینمای آمریکای لاتین گذارده باشد و البته چنین است.
ولی حتماً جالب است که بدانید این تأثیر گذاری به نحو مستقیمی صورت پذیرفته است.
گابریل گارسیا مارکز به همراه اسپینوزا و فرناندوبیری – پدر سینمای مستند و معترض آمریکای لاتین – اقدام به تأسیس مدرسه سینمایی کوبا می‌کنند که هم اکنون نیز با عنوان «مدرسه بین المللی سینما و تلویزیون کوبا» فعال است. اینان با مشاهده فقر و فقدان دانش لازم، جهت تحصیل به ایتالیا- رم- سفر می‌کنند و سالیانی را با سینما محشور می‌شوند، در عین حال که از ادبیات و داستان هم فارغ نیستند(خاصه مارکز و اسپینوزا) .
اینان هر کدام در حال حاضر در کنار شهرت و فعالیت در جهان ادبیات و رمان و داستان، به مشغولیات سینمایی نیز فعالند.
فرناندو بیری، موسس و مدرس «انستیتو فیلمسازی مستند» در آرژانتین است، اسپینوزا مدیر همان مدرسه سینمایی در کوباست و مارکز مدیر عامل و یکی از بنیانگذاران نهاد سینمایی آمریکای لاتین با عنوان – بنیاد سینمایی نوین آمریکای لاتین – است.
آری باید حوزه تأثیر ادبیات این منطقه را با آن شهرت جهانی بر سینما بسیار فراتر از آن‌چه به نظر می‌رسد، بررسی کرد. شاید بتوان گفت، سینما را رویای همان سبک و نوآوری که سبب شهرت جهانی ادبیات شده است، در سر است. برای این تحلیل، شواهدی نیز می‌توان جست. یکی از این شواهد و ویژگی‌های این سینما، در هم‌آمیختگی درام و مستند در آثار است. همان دو عنصری که ماده اصلی ایجاد سبک ادبی این منطقه و نویسندگانش بوده است (خیال و واقعیت) ایستگاه مرکزی/ برزیل را به یاد بیاورید و یا خاطرات موتور سیکلت / آرژانتین / والتر سالز.
شاید اگر بخواهیم از کشورهای حوزه اقیانوس اطلس تا حوزه دریایی کارائیب که روی هم رفته کشورهای آمریکای لاتین را تشکیل می‌دهند، بین سینمای مستند و معترض، که حاصل جنبش‌ها و انقلاب‌های پی در پی این دیار است و اکثراً تولید کشورهای حوزه جبال آند (شیلی، کلمبیا، ونزوئلا ….) است؛ و سینمای داستانی و درام‌پرداز آمریکای مرکزی، با نمایندگی تام و تمام مکزیک که تنه‌اش به تنه هالیوود خورده است (به دلیل همسایگی) و اکثر کارگردانان شاخصش نیز تا اسمی می‌شوند جذب هالیوود می‌شوند (ایناریتو، دل تورو، کوآران و …)
به سینمایی برمی‌خوریم که در عین داستانگویی، مستند گونه است و تعادل بین این دو بعد را نیز به خوبی حفظ می‌کند که شاید نمونه‌اش را در ادبیات با همان عنوان – رئالیسم جادویی – می‌توان یافت.
این البته تحلیلی چشم و گوش بسته نیست و خود کارگردانان شاخص این نوع از سینما در آمریکای لاتین به صراحت به آن اذعان دارند:
«سینمای آمریکای لاتین علی‌رغم همه مشکلاتی که هالیوود عمدتاً و عمداً پیش‌پای آن قرار می‌دهد، مثل ادبیاتش در حال جهانی شدن است.» سالز – کارگردان فیلم خاطرات موتور سیکلت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − 10 =