موضوع این نوشته، شیطانهای تکراری ماه رمضان است. این که چرا شیطان سالی یک بار به مدت یک ماه به شکل یک جادوگر مرد یا زن، مجسم میشود و آدم خوبها را گول میزند و بعد شکست میخورد تا سال بعد؛ و این که چرا شیطانهای ما این همه شبیه شیطانهای فیلمهای شیطانپرستی هالیوود میشوند.
وقتی هم که اعتراض میکنیم یک دسته روایت ردیف میکنند که در آنها شیطان به شکل آدم ظاهر شده و باقی ماجرا. اما به هر حال جا دارد، چند سوال از آقایان بکنیم؛ اول آنکه وقتی همه روایتهای آنچنانی را جمع میکنیم – تازه بعد از معلوم شدن درست و غلطشان – مگر چند تا میشوند؟ یعنی در طول تاریخ چند بار تجسم شیطان به صورت بشر گزارش شده که شیطان تلویزیون همیشه خدا این طوری است؟ حالا بماند که معنا و تفسیر شیطان در این روایتها خودش بحث مفصلی دارد و قضیه به همین سادگیها نیست که فکر میکنیم.
خوب، فرض میکنیم که تجسم شیطان قطعی باشد، اما باز سوال اینجاست که شیطان برای چه کسانی ناچار است به صورت آدم ظاهر شود. چیزی که روشن است، شیطان عموماً برای فریب دادن ما آدمها خیلی سادهتر از این حرفها عمل میکند. اصولاً خیلی از ما شیطان را ندیده، دنبالش راه افتادهایم و بعضی هامان داریم دنبال شیطان میدویم که یک وقت از قافله جا نمانیم. حالا فرض میکنیم که آدم خوب قصه ما به هیچ قسمی گوشش به حرف شیطان بدهکار نباشد و چارهای نیست جز اینکه شیطان لباس آدم بپوشد و بیاید حضرت آقا را منحرف کند. در بیشتر این روایتها هم شیطان برای گول زدن آدم حسابیها ناچار به این کار شده. پس یک شرط مهم باید توی قصه ما رعایت شود و آن این که آدم خوب ما آنقدر خوب باشد که ارزشش را داشته باشد، شیطان زحمت آدم شدن را به خود بدهد.
پس باز هم یک مشکل جدی: شیطان من و تو با آدم خوب قصه باید فرق بکند. گناه من ساده با گناه یک آدم ویژه فرق میکند. نوع وسوسهها و انحرافها باید با شخصیت تناسب داشته باشد. اما نمیدانم چرا شیطانهای تلویزیون یک خرده که روی طرفشان کار میکنند فوری به نماز و روزه طرف گیر میدهند شاید چون سریال دارد در ماه رمضان پخش میشود. اصلاً خیلی از بینمازها ماه رمضان که میشود، روزه میگیرند و نماز هم میخوانند. ظاهراً این حضرات که از روی روایت! فیلم میسازند این روایت را ندیدهاند که شیطان در این ماه در غل و زنجیر است (یعنی کمتر آدم را اذیت میکند) به همین خاطر است که شیطان تلویزیون درست در ماه رمضان راه میافتد توی کوچه و خیابان و برای خودش جولان میدهد.
سوالها تمامی ندارد. مثلاً چرا شیطان واقعی این قدر با دقت و ظرافت کار میکند که کسی به راحتی نمیتواند دستش را بخواند، اما شیطان تلویزیون از وسطهای ماه رمضان قابل پیشبینی است ولو میرود و چرا و چرا و چرا… .
شاید نویسندههای ما هنوز آنقدرها که فکر میکنند شیطان را نشناختهاند که خودشان را جای او بگذارند.