نقد فیلم «تیغزن»
«تیغزن» برخلاف ظاهرش فیلمی هوشمندانه است. فیلمی که از همان آغاز و با تیتراژی مملو از اشارههای بصری، سعی در معرفی درونیات خود دارد و در طول خط روایی خود نیز با حداقل تکیه بر شخصیتپردازی، به تعمیق فضا و تاثیرگذاریهای پنهان خود میپردازد و به طور قطع این به تنهایی پارامتری مثبت برای یک اثر محسوب نمیشود.
ورودیه فیلم پر از نشانههای ویژهایست که حتی اگر در آغاز آن را برآمده از اتفاق و تلاقی سلیقه لحظهای کارگردان، تدوینگر و طراح تیتراژ فیلم بدانیم، باز هم در طول فیلم به میزان لازم تأییداتی برای تصدیق آنچه در زیر نهفته است خواهیم یافت.
تیغزن با هوشمندی وارد حیطهای نامأنوس و نادیده در سینمای ایران شده است؛ سوژهای در جهان واقع زنده و در سینمای ایران مرده؛ جنسیت و سکس.
شاید در وهلهی نخست این سوژه عجیب و کنجکاویبرانگیز باشد اما همین آغاز کلام لازم به اعتراف است که این گزاره تنها آنچه در پس ذهن سازندگان اثر آرمیده است را بیان میدارد و کوچکترین ریسکپذیری و جذابیت سینمایی را در پی ندارد.
فیلم در فضایی کاملاً خمود و کسلکننده پیش میرود و تمام تعلیق خیالی فیلم هم، که حداقل توشهی مخاطب در مسیر تماشا به حساب میآید، در نیمهی راه به تمامی بیارزش میشود و تنها چیزی که تمامقد تا انتها در برابر دیدگان مخاطب باقی میماند و رژه میرود، روایتی کاملاً اروتیک و خالی از مضامین داستانی است.
برای سهولت بیشتر در انتقال آنچه به نظر نگارنده با حضور پررنگ در پسزمینهی فیلم تیغزن، نه آزاردهنده که حتی همراهکنندهی مخاطب ولی در عین حال مسخکنندهی افکار او میشود، نگاهی مجدد به مفهوم اروتیسم، خالی از لطف نیست؛ مفهومی که ابتنای این نوشتار بر محکومیت فیلم تیغزن به واسطهی بهرهبرداری تجاری و ناثواب از آن است.
اروتیسم عبارت است از نوعی زیباییشناسی که با تمرکز بر امیال جنسی شکل میگیرد؛ به عبارت دیگر جداکردن حیوانیت از عمل جنسی و تبدیل آن به یک کار هنری که تخیل و حساسیت و فرهنگ در آن جمع شده است. پس، از این منظر میتوان آن را یک دستاورد متمدنانه به حساب آورد.
تعبیر آلبرتو موروایا دربارهی ورود اروتیسم در ادبیات مدرن هم جالب توجه است: «اروتیسم در ادبیات مدرن از یک واقعیت طبیعی سرچشمه نمیگیرد؛ بلکه فرآیند رها شدن از منعیت و تابوهایی که پیش از خودش وجود داشتهاند، است… اروتیسم در ادبیات مدرن خاصیت موضوعاتی را دارد که شوکه نمیکنند، بیمورد توجه برنمیانگیزند و در یک کلام نرمال هستند؛ البته اگر استنباطمان از «نرمال» عبارت باشد از تبدیل عمل جنسی به چیزی که از لحاظ علمی شناخته شده و برخوردار از اعتبار شاعرانه است و به این دلیل از دید اخلاقی بیاهمیت مینماید…»
بیشک تیغزن با فضایی که بتوان تعبیراتی چون، تعبیرات بهکار رفته در توصیف فضای ادبیات مدرن را هزینهاش کرد، به شدت فاصله دارد اما این نکات در تحلیل آنچه در پشت پردهی نگارش، ساخت، اکران و حتی تبلیغات حاشیهساز آن نهفته است بیمصداق نخواهد ماند.
فریاد از منعیات و فروشکستن تابوها چنان دامنگیر ذهن خالق تیغزن میشود که در نتیجه نهایی اثرش گام به گام تصویرگر فضایی اروتیک میشود و تحریک به لذائذ جنسی بدون ورود مستقیم و غیراخلاقی، دستمایه سرگرمسازی و پیشبرد داستان در آن میشود.
همینجا این نکته قابل ذکر است که اروتیسم یکسره از دیدگاه نگارنده مذموم و مطرود نیست که همانگونه که در بالا نیز اشاره رفت جنبهای از مدرنیزه شدن معادلات زندگی بشر است و نقد و تحلیلش فضای دیگری میطلبد که فعلاً مقصود این نوشتار نیست. همچنین وجود نمونههای درخشانی از فضاسازی اروتیک مانند آنچه در رابطهی طاهره و مرد همسایه در اثر جاودانهی «به همین سادگی» شاهدش بودهایم، خود موید امکان بهرهبرداری هنرمندانه از این فضاسازی است.
اما آنچه در این مقال قصد پرداخت و نقد آن است سبک برداشت و ورود به این حیطه توسط سازندگان تیغزن در سینمای بسته و خستهی ایران است؛ سینمایی که همین تیغزن را در جشن بزرگ خود (فیلم فجر) بینصیب از حضور میگذارد و به قباحت روایتش خرده میگیرد اما در بازده اکران عمومی، به تضمین گیشه، پیشقراولِ کمرنگ کردن خطوط قرمزش میسازد.
اما شاهدان این مدعا؛
– موسیقی فیلم، شاید به زعم بسیاری از مخاطبان دور از فضای به ظاهر طنز و در برخی مقاطع حتی هجوآمیز اثر باشد اما این نیز خود نکته و نشانهایست که در کنار فضاسازیهای به شدت گرم و در عین حال یکنواخت فیلم، مؤید آنگونهپنداری کارگردان در روایت تیغزن است.
– تیتراژ آغازین فیلم یکی دیگر از این نشانههاست که در آن سازندگان با تدوین هوشمندانهی تصاویرِ بولد شده از صورتگری و آرایش چشم و ابروی زنی جوان، در لابهلای صحنههای پخت و پز (به گونهای لذیذ و بسیار اشتهاآور) یکی از اصلیترین گزارههای مد نظر خود را که همان یگانگی حساسیت و مرتبت امیال و جاذبههای جنسی و امیال و نیازهای روزمرهای چون خورد و خوراک انسان است، به تصویر میکشد.
– در طول فیلم بازی رنگها یکی از بارزترین مشخصههای محرک فیلم میشود که در کنار اغراق در تحرک و یا خمودگی بازیگران و حتی دکوپاژ سکانسهاست و دیالوگ، دست به عصاترین عنصر تکمیلکنندهی این حلقه.
بیشک نباید و نمیتوان سینمای داوودنژاد را صرفاً سینمای گیشه و یا بستری صرفاً کمدیپرور دانست که تصادفاً اثری از دل آن برمیآید؛ چرا که او خالق آثاری ماندگار همچون «نیاز» است و در روند بالندگی سینمایش گهگاه روایتگر «مصایب شیرین» و «بچههای بد» بوده است و این یعنی تأیید توأمان دلمشغولیهای ویژه و هنرمندی او.
جهتگیری ذهنی داوودنژاد چندان فضای تیغزن را خارق عادت نمینماید و از همین منظر است که ورود تأملبرانگیز و البته بیپردهتر از قبل او در روایت داستانی اینچنین، با پسوند تصادفی غیرقابل جمع است.
اما بارزترین کلیدواژهای، که داوودنژاد در تیغزن جهت رمزگشایی فیلمش ارائه میکند نماییست بسته از بازیگردان اصلی شخصیتهای فیلم که کتابی از میشل فوکو در دست دارد و با لبخند مرموزانه، مخاطب را از پس آن مینگرد و به قهقههای ختم میشود. «اراده به دانستن» اثری متفاوت از میشل فوکوست که در فضایی کاملاً روشن و علمی به آسیبشناسی منع و ورود سردمداران و سیاستگذاران فرهنگی- اجتماعی به عرصهی مواجهه با سکشوالیته میپردازد؛ عامل بسیاری پردهدریهای فرهنگی و اجتماعی امروز در جوامع غرب را در منع صرف در مقطعی و هدایت سود اندیشانه ارباب سیاست و مذهب در مقطعی دیگر میخواند و حضور پررنگ و اغراق شده این کتاب در قابی بسته و در دستان «تیغزن» اصلی داستان، شک و تردید و اصرار بر تصادفی بودن هرآنچه پیش از این از ذهن گذراندیم را کاملاً کمرنگ و حتی بیرنگ میکند.
فیلم تیغزن فیلمی هوشمندانه در مواجهه با ناخودآگاه مخاطب است اما شاید پربیراه نباشد اگر افسوس بخوریم بابت حداقل زمانی که صرف آسیبشناسی سوژهای چنین ناپخته در سینمای ایران نکردیم، تا با ورود تعجیلی و مبتنی بر گیشه به آن، امروز سیاههای دیگر، دامنگیر کارنامه بلند بالا و در عین حال تهی سیاستگذاری فرهنگیمان نمیشد.
آلبرکامو در «اراده به دانستن» در توصیف اوضاع نابهسامان قرون وسطی در مواجهه با گناهان مینویسد: «…ملاحظهکاری با اصرار و تأکید هرچه بیشتر تجویز میشد و بیشترین ملاحظهکاری در مورد گناهانی ضرورت داشت که نسبت به عفاف و پاکدامنی انجام میگرفت؛ این قضیه شبیه قیری است که در حین دست زدن به آن، سعی میکنیم به گونهای آنرا از خود دور کنیم، اما در هر حال ما را آلوده و لکهدار میکند…