آخرین والس

برگردان ترانه‌ای از «بوریس ویان»

بوریس ویانبوریس ویان همیشه می‌گفت: «من منتظر چهل سالگی نخواهم ماند». او در سی و نه سالگی مرد، 23 ژوئن 1959. «در اوج جوانی…»، جوانی تقریباً اعجاب‌آوری که سال‌ به‌‌ سال به علت قلبی ضعیف ریشه‌کن می‌شد. اما شاعر هرگز نپذیرفت که به آرزوهایش نپردازد. درحالی‌ که مهندس، نوازنده‌ی ترومپت جاز، بازیگر و خواننده بود، رمان‌هایی به سبک رمان‌های نوار آمریکایی نوشت (خواهم آمد بر گورتان تف کنم ؛1946)، با مجله‌های بی‌شماری همکاری کرد(Jazz-hot, Combat, les Temps, Modernes)، داستان کوتاه نوشت (مورچه‌ها؛ 1949)، شعر و ترانه سرود (مجموعه شعر «نمی‌خواهم هلاک شوم» و بیش از 400 ترانه که برای بیشترشان خودش آهنگ ساخت)، نمایشنامه نوشت («سلاخی برای همه» که در سال 1950 به روی صحنه رفت) و رمان‌هایی نوشت به سبکی حیرت‌انگیز، با ترکیبی نقیضه‌وار از خیالبافی، پوچی و دلخراش‌ترین احساسات (کف روزها، پاییز در پکن، علف سرخ، دلشکن).
بوریس ویان جزو آن دسته از نویسندگان بزرگ فرانسوی است که به خاطر قرار گرفتن در سایه‌ی نویسنده‌های بزرگ‌تر از خود، زیاد به چشم نیامده‌اند و آثارشان در کشورهای دیگر نظیر ایران، کمتر ترجمه شده است: نویسنده‌هایی مثل مارسل امه، رمون کنو، ژان ژیونو، و خیلی‌های دیگر که با ژید، پروست، کامو و سارتر هم‌عصر بوده‌اند.
او به همراه ژان کوکتو و ژاک پره‌ور، مثلثی از خلاقیت تشکیل می‌دهند که تقریبا همه‌ی گونه‌های ادبی و هنری را دربر می‌گیرد: شعر، داستان، رمان، نمایشنامه، فیلمنامه، نقاشی، موسیقی. آثار کوکتو از اقبال بیشتری برخودار شدند؛ به‌ویژه در زمینه‌های شعر و نمایشنامه. شاید به همین دلیل، او از دو نویسنده‌ی دیگر مشهورتر است. پره‌ور بیشتر به خاطر اشعارش معروف است و همین‌طور به خاطر دو فیلمنامه‌ی موفقی که با همکاری کارگردان معروف فرانسوی مارسل کارنه نوشت: «روز بر‌می‌آید» و «بچه‌های بهشت».

***

آخرین والس

آخرین روزنامه
آخرین کرواسان*
یک صبح معمولی
رهگذران
و این پایان مسئله است
آخرین آفتاب
آخرین برگِ برنده
آخرین قهوه
آخرین پشیز
خداحافظ، از پیش‌تان می‌روم

آخرین هتل
آخرین عشق
آخرین بوسه
آخرین روز
خداحافظ چیزهایی که دوست دارم
آخرین پشیمانی
آخرین دلتنگی
آخرین دکور
آخرین شب
می‌روم بی‌هیچ خداحافظی
آخرین والس، بی‌هیچ فردایی
قلبم دیگر اندوهی ندارد
آخرین والس با بوی یاسمن
و باراندازهای رودِ سن

آخرین شب‌ به‌خیر
آخرین امید
آخرینِ همه‌چیز
بخوابید، شب بسیار آرام است
آخرین پیاده‌رو
آخرین ته‌سیگار
آخرین نگاه
آخرین پرش
و دیگر هیچ جز دایره‌ای بزرگ در آب…

پی‌نوشت:
*croissant، نوعی شیرینی صبحانه.
** Boris Vian

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − پنج =