جوان‌گرایی در قسمت‌های ازلی

فال حافظ به روایتی دیگر؛ بخش سوم

نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آن‌چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
چو قسمت ازلی بی‌حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر
بیار ساغر درّ خوشاب ای ساقی
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمه ساقی نمی‌کند تقصیر
می دو ساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ
که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر

ای صاحب فال! من تو را نصیحتی می‌کنم. پس نصیحت مرا بشنو و این‌قدر بهانه نیاور. و همیشه هرگاه ناصح و مشفق چیزی به تو بگوید آن را بپذیر و اجرا کن. نصیحت من این است که جوان‌گرایی را سرلوحه‌ی افکار و سیاست‌های خود قرار بده و از مشاهده نشاط و امید که در روی جوانان وجود دارد استفاده کن. چرا که عالم، پیر و فرسوده است و میلیاردها سال از عمر او می‌گذرد. جوان‌گرایی باعث می‌شود بازده کاری تو بالا برود و روحیه‌ی جوانی در تو افزایش پیدا کند. بر اثر افزایش روحیه‌ی جوان‌گرایی به هنر و از جمله موسیقی علاقه‌مند خواهی شد و سعی خواهی کرد دردهای خود را با استفاده از سازهای موسیقی بیان کنی. اما دقت کن که ساز خود را از فروشگاه معتبر تهیه کنی و سازِ «بخوان» انتخاب نمایی.

در زمانی که تو حضور نداشتی قسمت‌های ازلی را انجام دادند و تو نتوانستی همه‌ی آن‌چه را که می‌خواهی تهیه نمایی. اما هیچ‌گاه از سهم خود گله نکن چرا که کار بدی است. نگار تو که اسم او خانم لاله می‌باشد یک خال در صورت خود دارد که از بین نمی‌رود. خال او جزو قسمت‌های ازلی او بوده و نباید سعی کنی آن را با عمل جراحی یا کار دیگری از بین ببری.

دوست تو که نام او کرم آصفی می‌باشد در کار معاملات درّ خوشاب می‌باشد. اما یکی از دوستان دیگرت به او حسادت می‌کند اما ناگهان خودش در قسمت‌های ازلی گرفتار شده و می‌میرد. او یک دختر چهارده ساله دارد که تو بر اثر افزایش جوان‌گرایی به او علاقه‌مند می‌شوی. اما باید صبر کنی تا او به سن قانونی برسد و به طور شرعی و قانونی با او ازدواج کنی. چهار سال بعد تو با او ازدواج می‌کنی و با همه دوستان خود که برخی صغیر و برخی دیگر کبیر هستند قطع رابطه می‌نمایی. سپس برای ماه عسل به بزمگاه خود در لواسانات می‌روید. در آن‌جا پس از چند روز از اعمال گذشته خود پشیمان شده و تصمیم می‌گیری توبه کنی. اما ساقیان کمان ابرو تو را با تیر می‌زنند و از دنیا می‌روی. خدا رحمتت کند. پس به یاد داشته باش که هرگاه ناصح و مشفق تو را نصیحت کردند آن را بپذیر و اجرا کن تا به این ماجراها دچار نشوی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + 12 =