فال حافظ به روایتی دیگر
آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به منِ مسکین داد
وانکه گیسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد منِ غمگین داد
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
گنجِ زر گر نبود، کنج قناعت باقی است
آنکه آن داد به شاهان، به گدایان این داد
خوش عروسی است جهان از ره صورت، لیکن
هر که پیوست بدو عمر خودش کابین داد
بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
خاصه اکنون که صبا مژدهی فروردین داد
در کف غصهی دوران دل حافظ خون شد
از فراق رخت ای خواجه قوامالدین داد
تفسیر:
ای صاحب فال! بدان و آگاه باش که آن کسی که صورت تو را بدون استفاده از کرمپودر و رژ گونه به رنگ قرمز گلی و بنفش نسرینی درآورده است، اگر بخواهد میتواند منِ کمدرآمد را نیز بدون استفاده از آموزههای اشو و دونخُوان به آرامش درونی برساند. همچنین همان کسی که رسم تطاول کردنِ* گیسو را به تو آموخته است، میتواند مرا نیز از ناراحتی نجات دهد. پس اینقدر به خود غره مباش و پررو نشو.
ای صاحب فال! میدانی من از چه زمانی از فرهاد قطع امید کردم؟ از زمانی که بدون توجه به نصایح دوستانش افسار خودش را به شیرین (همسر شرعی و قانونی عالیجناب خسرو) داد و به جرم تمایل به ارتباط با زن شوهردارِ شاهنشاه، به حبس ابد در زندان کرمانشاه محکوم شد.
ای صاحب فال! باز هم بدان و آگاه باش که عدالت اجتماعی در جهان برقرار است و اگر اقشار مرفه، از ذخایر طلا و ارز برخوردارند، اقشار آسیبپذیر هم از ثروتهای معنوی از قبیل صبر و قناعت بهرهمندند که خیلی هم بهتر است. در ضمن اگر میخواهی با جهان ازدواج کنی بدان و آگاه باش که تنها ناحیهی صورت او جالبتوجه میباشد و وقتی بقیهی نواحی او را ببینی از کردهی خود پشیمان میشوی. اما آنوقت دیگر کار از کار گذشته است و باید هزار سکه مهریهی او را بپردازی تا آزاد شوی، که اگر تا آخر عمر هم کار کنی تنها میتوانی هشتصد سکه برای او تهیه نمایی. پس به جای ازدواج با جهان، به لب جوی برو و دستهایت را بشوی و بعد از آنکه دستهایت تمیز شد، دامن یک سرو را بگیر و از آن بالا برو و تا فروردینماه صبر کن و بعد از آن، روی یکی از شاخههایش بخواب و وقتی خواجه قوامالدین** خواست از زیر درخت رد شود بر سر او داد بکش و عدالت اجتماعی را از او مطالبه کن.
موفق باشی.
پانوشت:
* تطاول یکی از شیوههای آرایشی است که ترکیبی از تتو، مش و فر میباشد. به این ترتیب که ابتدا گیسوان را به حالت مش رنگ کرده و پس از آن، موها را از کنار شقیقهها فر داده و از زیر روسری به بیرون هدایت میکنند. در نهایت هم پس از کندن کلیهی موهای ناحیهی ابرو، در یک سانت و نیم بالاتر از محل سابق ابرو (پیشانی) با استفاده از تتو یک ابروی دیگر طراحی مینمایند. این نحوهی آرایش در قرن هفتم و هشتم هجری در زنگبار و ماداگاسکار مرسوم بوده است.
** خواجه قوامالدین نمایندهی اقشار مرفهِ قرن هشتم بوده است.