برگردان شعری از بروکس هکستن
پنج بار به خشت خام فرو شد قلم
و واژهای
که به یک دم میتوانستیاش گفت
خاموش خفت
تا آنگاه که اسمهای خدایان فراموش شد.
سپس، بیگانگان که لوح را به دست گرفتند،
آندم که ستارگان درون تاریکی بادبان برافراشتند،
فراسوی جهان،
زبان مرده
به سخن در آمد
در لوح.
***
اما اینکه:
اول دسامبر 1950 در گرینویل میسیسیپی از پدر و مادری نویسنده به دنیا آمده است. خود میگوید که به شدت از والدینش تاثیر پذیرفته است. او در دانشگاههای ویسکانسین و سیراکیوز تحصیل کرده و اکنون در دانشگاه مریلند نویسندگی خلاق را تدریس میکند. آقای هکستن چند مجموعهی شعر و یک ترجمه از ادبیات یونان باستان را منتشر و جوایز متعددی دریافت کرده است. از کتابهای شعر منتشر شدهی او «خورشید در شب» است و در ماه جاری (اردیبهشتماه 1387 – می 2008) آخرین کتابِ شعر او، «آنها بال به گریه میگشایند» به بازار کتاب عرضه میشود.
و دیگر این که:
شعر «خط میخی» آقای هکستن را در آخرین شمارهی «آتلانتیک مانتلی» (می 2008) خواندم. ترجمهی این شعر را به ضیاءالدین ترابی تقدیم میکنم که در شعرهای اخیرش به دغدغهی تاریخنگری مشغول است.
* Brooks Haxton