روشناییها – تحلیل شعری از شهاب مقربین
بازمیگردم
از یاد خیابانها
پنجرهها
هیچیک
مرا نشناختند
باز
میگردم
در باد خیابانها*
شهاب مقربین
کلمات در شعر یا خودشان نیستند یا خودشان هستند به علاوهی کلمات دیگر! تمام بار استعاری و نمادین کلمات در شعر ناشی از همین خصلت است و تأویل، حاصل همین بار اضافی. پس تأویل، فروکاستن متن به معنی مورد نظر تأویلگر نیست بلکه صرفا یکی از راههای کشف و روشنگری و حتی آفرینش در اثر ادبی است.
برخلاف آنچه تصور میشود جراحی اثر به منظور تأویلی متکی بر متن، فرامتن، بینامتن و پیرامتن، کشتن اثر نیست بلکه خوانش متن به منظور استخراج معنای نهایی و قطعی، کشتن اثر محسوب میشود.
از سوی دیگر تمام اشعار توان تأویلی یکسانی ندارند. توان تأویل نیز نزد مخاطبان مختلف، متفاوت است و حتی تأویل یک فرد از یک شعر در بافتهای زمانی و مکانی گوناگون ثابت نمیماند. به این ترتیب کشتن اثر بیشتر یک کنش اخلاقی اقتدارگرایانه و مطلقنگرانه از سوی تأویلگر به حساب میآید تا معضلی ناشی از عمل تأویل.
فرم و حتی نحوه چینش هندسی و تقطیع سطرها در این شعر از “شهاب مقربین” در معنایابی و تأویل مخاطب تأثیر میگذارد. او از خیابانها بازنمیگردد بلکه از “باد خیابانها” باز میگردد تا اولا استمرار خیابانگردی را گوشزد کرده باشد و ثانیا ارتباط مراعات النظیری با شناختن (به یاد آوردن) پنجرهها برقرار کرده باشد و ثالثا فرم موسیقایی-دایرهای با کمک ترکیب باد خیابانها ایجاد کرده باشد. فرمی که به خوبی تداعیگر تسلسل بازگشتنها و سرگردانیهای شاعر میتواند باشد.
در بخش دوم شعر، شاعر با به کارگیری صنعت تشخیص به پنجرهها نقشی استعاری میبخشد و شخصیتهای واقعی انسانی را حذف میکند، آنان که باید پنجرهها را بگشایند اما… پنجرهای به استقبال گشوده نمیشود و شاعر سرخوردهتر از پیش به خیابان بازمیگردد. در این بخش با حذف شخصیتهای انسانی، نبودن آنها در هیچکدام از پنجرهها به نوعی اجرا میرسد.
“باز میگردم” در بخش آخر در دو سطر نوشته میشود تا ضمن بازگشت به خیابانها، گویای “آوارگی دوباره” در خیابانها هم باشد. همانطور که در بخش اول، شاعر از خیابانها برنمیگشت بلکه از یاد خیابانها برمیگشت، در بخش سوم نیز به جای بازگشت خیابانها، در باد خیابانها، باز میگردد. با این تمهید نگارشی ضمن ایجاد فرمی موسیقایی-دایرهای، فضایی در خیابانها شکل میگیرد که میتواند منعکس کننده خلوت و سکوت جاری در خیابانها یا گویای غربت شاعر و بیپناهی او باشد.
نگارنده هرگز ادعا نمیکند که این آخرین و حتی بهترین خوانش از شعر “شهاب مقربین” است و به همین دلیل هرگونه اتهامی را در مورد قتل این شعر به شدت رد میکند. شما میتوانید بارها این شعر را بخوانید و هر بار با تأویل خاص خود از آن لذت ببرید. این شعر هنوز نفس میکشد.
* کلمات چون دقیقهها – شهاب مقربین – ناشر مؤلف – زمستان 71