عاشق پیشرفتۀ ترکیبات شیمیایی گازی لیلی
متن شعر:
ای عاشقان، ای عاشقان، دل را چراغانی کنید
ای میفروشان، شهر را انگور مهمانی کنید
معشوق من بگشوده در روی گدای خانهاش
تا سر کشم من جرعهای از ساغر و پیمانهاش
بزم است و رقص است و طرب، مطرب، نوایی ساز کن
در مقدم او بهترین تصنیف را آواز کن
مجنون بوی لیلیام، در کوی او جایم کنید
همچون غلام خانهاش زنجیر در پایم کنید
بیت:
ای عاشقان، ای عاشقان، دل را چراغانی کنید
ای میفروشان، شهر را انگور مهمانی کنید
عاشق: واله، خل، ر.ک. مورد قبلی
دل: قلب، ر.ک. همان
میفروش: فروشندۀ مشروبات الکلی، متصدی بار
انگور: میوهای که از آن مشروبات الکلی تولید میکنند
کردن: انجام دادن، ترتیب دادن/ مهمانی کردن: مهمانی انجام دادن، مهمانی ترتیب دادن
ای والهها! ای کسانی که چیزی یا کسی را به نحو شدید دوست دارید! باطن و مرکز تمایلات خود را چراغانی نمایید. ای فروشندگان مشروبات الکلی! شما نیز (بهجای تبدیل انگور به مشروبات الکلی) انگور را به سطح شهر بیاورید و سطح شهر را انگور مهمانی ترتیب دهید.
بیت:
معشوق من بگشوده در روی گدای خانهاش
تا سر کشم من جرعهای از ساغر و پیمانهاش
معشوق: خلکنندۀ عاشق، کسی یا چیزی که کسی او را به نحو شدید و غیرمعقول دوست دارد
گدا: متکدی، کسی که مایحتاج خود را از دیگران مسألت میکند/ گدای خانه: گدایی که در خانۀ معشوق زندگی میکند
سر کشیدن: بلعیدن مایعات
جرعه: قلپ، حجم محدودی از مایعات که با یکبار سرکشیدن وارد حلقوم میشود
ساغر و پیمانه: از ظروف قدیمی
کسی که من او را به نحو غیرمعقولی دوست دارم، در را روی گدای خانهاش باز کرده است. او این کار را کرده است تا من از دوتا از ظروف قدیمی او یک قلپ از مایعات را ببلعم
بیت:
بزم است و رقص است و طرب، مطرب، نوایی ساز کن
در مقدم او بهترین تصنیف را آواز کن
بزم: مهمانی، مهمانی مختلط همراه با رقص و آواز
رقص: حرکات موزون کمر، دست، پا و باقی اعضای بدن متناسب با یک موسیقی ریتمیک
طرب: شادی ریتمیک
مطرب: نوازنده،کسی که به وسیلۀ آلات موسیقی به ایجاد طرب میپردازد
تصنیف: قطعهای موسیقایی که دارای ضرب ثابت است
آواز: قطعهای موسیقایی که دارای ضرب ثابت نیست
اینجا مهمانی است و حرکات موزون و شادی. پس ای نوازنده، تو هم در شادی ما شریک شو و یک آهنگ را ساز کن. به عبارت دیگر در مقدم او [که احتمالاً همان کسی است که من او را به طرز غیرمعقولی دوست دارم] بهترین تصنیف [مرغ سحر یا ایران ای سرای امید] را با ضرب متغیر فریاد بزن و آن را تبدیل به آواز کن.
بیت:
مجنون بوی لیلی ام در کوی او جایم کنید
همچون غلام خانهاش زنجیر در پایم کنید
مجنون: عاشق پیشرفته، دیوانۀ زنجیری
بو: ترکیب شیمیایی گازی که از اجسام متصاعد و وارد بینی شده و توسط مغز ادراک میگردد
کوی: کوچه، کوچۀ تنگ
غلام: نوکر خانهزاد، پیشکار
من عاشق پیشرفتۀ ترکیب شیمیایی گازی لیلی، که از او متصاعد و وارد بینی من شد، شدهام. پس لطفاً هرطور شده مرا در کوچۀ تنگ او جا کنید. بعد هم مثل نوکر خانهزاد او که کارها و خرید خانۀ او را انجام میدهد یک زنجیر را داخل پای من کنید.