سه شعر، سه اشاره
1ـ
درست است
ترسیده بودم
با فیلهایی که در چشمرس نبود
خواب پایکوبی بر رؤیاهایم را دیده بود
درست است انگار ابابیل را حدس زده بود
کعبهای که حتی در حوالیاش ترسی نبود
آیا جنب و جوش نقشههایشان را خنثی نکرد؟
برگهای جویدهای سالهاست
که پاپیچت شدهاند
درست است
فراغتم مینشیند و فیل هوا میکند!
2ـ
حیف شد
ایمانی که گسیل شد شعر بیاورد
با پیامبری کشته روبهرو شد
و دریایی که نشانه گرفته بودم
سد چشمانم را فرو ریخت
میگذرم تا خاکی مدیونم نباشد
انگار به همراهی قومی تن داده بودی
که از چاله میگذشتند
تا گلوگیر چاهی دیگر شوند!
3ـ
این بکش، مکش
سر مو های من است
قمهها دیگر قابل رؤیت نیستند
در من مرزهایش را گسترش میدهد و خوانده میشود بر لبهایم
اگر خم بازوی تو باشد
میخوابم
سیصد سال و نه سال علاوهتر
قسمتی یا روزی کامل از اینجا رد شده؟ نمیپرسم؟
در نوازش کلمات غرق شدهام
الفتی است که تابستان و زمستان با من سفر میکند
از خودم کنار میکشم، جا هست در قلبم بنشینی؟
بخت آن را دارم که آفتاب گرمم کند
در نفسهایش جانم ویرایش میشود
شعرهایم چهقدر هوای نام مرا دارد؟
در فراخنای غار بیدار میشوم
کدام دسته مدتی را که درنگ کردهاند؛ بهتر میشمارند؟
سر به هوایی باد بادکی در من نیست
از خودم کنار میکشم؛ جا هست؟
اگر خم بازوی تو باشد
سیصد سال و نه سال علاوهتر
میخوابم؟
اشارات:
1- سوره ی فیل، قرآن کریم، اصحاب فیل
2- سوره ی فرقان(آیهی 8)، قرآن کریم، اصحاب رس
3- سوره ی کهف، سورهی قریش، قرآن کریم، اصحاب کهف