گزارش اجمالی از سومین نشست فانوس داستان‌نویس با موضوع «ضرورت رجوع داستان نویس به قرآن کریم»

منیرالدین بیروتی، داستان‌نویس و منتقد ادبی و برنده دو دوره جایزه گلشیری، گام نخست در تبیین این موضوع را مشخص‌کردن مراد ما از ادبیات و سپس روشن کردن مفهوم ادبیات داستانی دانست. بیروتی تعریف خود از ادبیات را «زیبادیدن» دانست؛ ادبیات ابزار کشف زیبایی‌های زندگی است. از قضا این نوع از زیبا جلوه‌دادن ریشه در سنت‌های دینی مختلف تاریخ دارد، جایی که متولیان ترویج امر دینی اهتمام به زیبا نشان‌دادن احکام و معارف دینی خود داشتند.

تا زمانی که ما ندانیم از ادبیات چه می‌خواهیم، هر گونه برخوردی با ادبیات اعم از خواندن و نوشتن، فعالیتی بیهوده خواهد بود. اگر از این ضرورت‌ها غافل باشیم، لاجرم همواره در زنجیر تکنیک‌ها باقی خواهیم ماند.

ستون داستان، روایت است. اما خود روایت چیست؟
بیروتی روایت را شیوه جستجوی حقیقت دانست.

ما در هر داستانی که می‌نویسیم دنبال چیزی هستیم؛ شیوه جستجوی آن چیز، برسازنده روایت ما خواهد بود و مخاطب بوسیله مواجهه با روایت ما به سوی کشف حقیقتی خواهد رفت.

تمام هدف داستان‌نویس این است که جهان را قابل تحمل‌تر کند، نه آنکه زشت‌تر نشانش دهد.

حال ضرورت رجوع به قرآن برای داستان‌نویس چه می‌تواند باشد؟

زمانی که فردی همچون نورتوپ فرای تمام سنت ادبی اروپا را محصول زیست با کتاب مقدس می‌داند و نویسندگان بزرگ غربی همچون فاکنر همواره خود را مدیون کتاب مقدس می‌دانست، باید از خود پرسید که کتاب مقدس برای یک داستان‌نویس چه ارمغانی دارد که چنین سنت‌های ادبی از دل آن بیرون آمده است.

رجوع به قرآن برای نویسنده امروز ما بسیار ضروری است، اما نه با آن رویکردی که نویسندگان غربی به کتب مقدس خود رجوع می‌کردند. ما ابتدا باید بدانیم از کتاب مقدس خود چه می‌خواهیم و جامعه ما امروز نیازمند چه چیزی است. البته گفته شد که گام مقدماتی این است که از داستان چه می‌خواهیم، سپس با کشف این مسئله باید دید کتاب مقدس چگونه می‌تواند آن خواسته ما از داستان را برآورده سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 − پنج =