ساعت هفت و بیست و سه دقیقه بعد از ظهر

داستانکی از «شری فلیک»

ناخن‌ها را لاک بزن. نفس بکش. آرام بده بیرون. بگذار لاک خشک شود.
ساده است. این انتظار.
ناخن‌ها که خشک شد، ظرف‌ها را بشور. آرام و با دقت. هر بشقاب، هر فنجان و هر کاسه‌ای را خشک کن. در کابینت‌ها را به آرامی ببند که سر و صدا نکند. نفس عمیق بکش. فرش را به ردیف خط راست جاروبرقی بکش. طوری گردگیری کن که مادرت به تو افتخار کند. نفس بیرون. فکر کن، فکر کن، فکر.

ببین روی پیغام‌گیر پیامی‌ هست یا نه. چراغ قرمزش که هنوز روشن است، دست بگذار به کمر. سر بالا. چشم بدوز. به همین حالت بایست تا همه‌ی زندگی‌ات جلو چشمت بیاید و احساس کنی کمردرد گرفته‌ای. دوش بگیر. نفس بیرون.

تو آینه به خودت نگاه کن. شکمت را بده تو. تا جایی که راه دارد بادش کن. لباس بپوش. فکر کن درست از دم در که بیرون می‌روی تلفن زنگ بزند. از در بزن بیرون. تو ایستگاه اتوبوس که می‌رسی، پیغام را بازسازی کن، کلمه به کلمه. با دوستت دارم و تقه‌ای آرام تمام می‌شود.

صبر کن اتوبوس برسد. بالا و پایین خیابان را نگاه کن. امید را در چراغ راهنمایی ببین، در آژیر ماشین‌ها در چراغ روشن نبش خیابان. اتوبوس را ببین که با ترمز کش‌دار به ایستگاه می‌پیچد.

ول کن از کنار جدول بکند. بگذار بی‌تو برود. چشم تنگ کن. دستت را بیاور بالا و سایبان چشم کن. منتظر بعدی باش و بعدی و بعدی.

***

7:23 p.m.
By Sherrie Flick

Paint your nails. Inhale. Exhale slowly. Let the paint dry.
It”s easy. This waiting.
Once the nails are dry, do the dishes. Slowly, deliberately. Dry each plate, each cup, each bowl. Close each cabinet door without letting it make a noise. Inhale.
Vacuum straight lines in the carpet. Dust with the kind of precision your mother would be proud of. Exhale.
Think, think, think.
Check the machine for messages. When the solid red light is still solid and red, put your hands on your hips. Look up. Keep looking. Stand that way until your whole life clings to itself and settles at the base of your spine.
Take a shower. Exhale.
Look at yourself in the mirror. Suck in your stomach. Stick it out as far as it will go. Get dressed.
Imagine the phone will ring the minute you make yourself rush out the door.
Rush out the door.
As you walk to the bus stop, recreate the message word for word. It ends with love and a soft click.
Wait for your bus. Look up the street and down. See hope in the stoplight, the car alarm, the corner deli”s lighted sign. Watch the bus come screaming in.
Let it leave the curb without you. Let it pull away.
Squint. Raise your hand to your eyes.
Wait for the next and the next and the next.

***

شری فلیک نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی فلش فیکشن (دم داستان) برای کتاب «اسمش را می‌گذارم لاس‌زدن» از انتشارات فلوم پرس است. آثارش در مجلات ادبی متعددی چاپ شده. در گلچین‌های داستان‌های خیلی کوتاه گرد‌آوری شده. ساکن پیتسبورگ پنسیلوانیاست.

Gist Street reading Series (http://www.gistsreet.org)

Sherrie Flick, 7:23 P.M, You Have Time for This, Contemporary American Short-Short Stories, edited by: Mark Budman and Tom Hazuka, Oligan Press, Portland

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + سه =