در نشست کارگاه «قرآن در داستان» قم بیان شد؛
دراماتورژ میراث گذشته را به جریان زنده و جاری جامعه بدل می‌کند
مهدی حمیدی پارسا مدیر مدرسه دراماتورژی قرآن کریم قم، کار دراماتورژ را بازتولید متن مبدا یا اقتباس نزدیک دانست و گفت: دراماتورژ میراث گذشته را به جریان زنده و جاری جامعه بدل می‌کند.
دراماتورژ میراث گذشته را به جریان زنده و جاری جامعه بدل می‌کند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، مهدی حمیدی پارسا مدیر مدرسه دراماتورژی قرآن کریم قم که در نشست کارگاه «قرآن در داستان» در مدرسه اسلامی هنر سخن می‌گفت در ابتدا به تعریف دراماتورژی پرداخت و گفت: به طور خلاصه می‌توان دراماتورژی را این‌گونه تعریف کرد: آرایش (یا چینش) وقایع برای رسیدن به یک هدف مشخص.

وی اضافه کرد: این یک تعریف عام است، یعنی از حوزه ادبیات نمایشی فراتر می‌رود و می‌شود حیطه های دراماتورژی را بر مبنای این تعریف بسیار گسترش داد. با این نگاه دراماتورژی در انواع هنرها و نیز در عرصه های مختلف زندگی انسان امکان تحقق دارد.

حمیدی پارسا بیان کرد: در هنرهای نمایشی و روایی، دراماتورژ می‌تواند در مقام نویسنده اثر باشد. در چنین حالتی دراماتورژ معمولا متنی را به عنوان متن مبدا مبنای کار قرار می‌دهد و با توجه به هدف و مضمون و مخاطب و نوع تاثیری که در نظر دارد متن مبدا را دراماتورژی می‌کند. در این شکل از دراماتورژی، کار دراماتورژ به بازتولید متن مبدا، یا اقتباس نزدیک می‌شود.

وی به امکانی که دراماتورژی به مخاطب می‌دهد، اشاره کرد و افزود: دراماتورژ واقعی به متن گذشته، همان متنی که مبنای کار او قرار گرفته است، زندگی و حیات تازه می‌بخشد. او سعی می‌کند میراث گذشته را به جریان زنده و جاری جامعه بدل کند.

مدیر مدرسه دراماتورژی قرآن کریم قم به تفاوت های دراماتورژی متن و اقتباس پرداخت و تصریح کرد: علی رغم نزدیکی دراماتورژی متن به اقتباس، و اینکه یکی از وظایف دراماتورژ به هنگام دراماتورژی متن ادبی، بر پایه اقتباس شکل می‌گیرد، اما باید توجه داشت که اقتباس لازمه دراماتورژی است و از تفاوت‌های مهم این دو، گسترده تر بودن حیطه دراماتورژی در نسبت با اقتباس است.

وی اصطلاح اقتباس را در ادبیات داستانی رایج دانست و یادآور شد: کلمه اقتباس زمانی در ادبیات داستانی به کار می‌رود که داستان یا رمانی، از متنی دیگر به صورتی تاثیر پذیرد که متن دوم را «بازتولید» یا «به روز شده» و یا «قرائتی دیگر» از متن اول بدانند.

این داستان نویس و مدرس ادبیات داستانی ادامه داد: اقتباس درباره دگرگونی فرم است. آنچه در اقتباس اتفاق می‌افتد، تغییر در فرم اثر دوم نسبت به اثر مبدا است. تفاوت در مضمون و معنا نیز ناشی از تغییر فرم است.

حمیدی پارسا در ادامه انواع اقتباس را معرفی کرد و توضیح داد: می‌توانیم سه نوع اقتباس تصور کینم. در اقتباس کامل عين نص قرآني در اثر و کلام متکلم به‌کار گرفته مي‌شود؛ بي‌آنکه هيچ تغيير يا دخل و تصرفي در آن ايجاد شود که چنین اقتباسی از قرآن یا نشدنی و یا بسیار مشکل و البته بی فایده است.

وی افزود: اقتباس جزيي اقتباسي است که ترکيب‌ها و عباراتي گزيده از متن اولیه در متن اقتباس شده ديده مي‌شود. اين گونه از اقتباس، پربسامدترين گونه اقتباس‌ در آثار ادبي است. اقتباس متغیر اما همراه با کمی تغییر، معنایِ متن اولیه را در اثر اقتباس شده انعکاس می‌دهد.

پارسا اقتباس اشاره ای و اقتباس استنباطی را از دیگر نمونه های اقتباس معرفی کرد اما پراهميت‌ترين گونه اقتباس را اقتباس استنباطی برشمرد و گفت: اگر در گونه‌هاي پيشين اقتباس، محوريت کم‌وبيش با لفظ بود، در اقتباس استنباطی، نويسنده با الهام گرفتن از يک آيه قرآني و پس از دريافت و درک مضمون، آن را با ذوق و قريحه خود مجددا در بافتی جدید و از منظری نو بيان مي‌کند. به‌گونه‌اي که خواننده حضور لفظي محسوس، يا ذکري صريح از قرآن نمي‌‌بيند.

وی در پایان به محورهای موجود در داستان اشاره کرد و افزود: هر داستانی بر دو محور پیش می‌رود، محور افقی و محور عمودی. محور افقی داستان بر مبنای تضاد است. ما در داستان تضاد داریم و تضاد میان دو انسان یا انسان و خدا. محور افقی جایگاهی است که انسان و منطق متعارف انسانی و زندگی او در این عالم قرار دارد. محور عرضی محور زمان و مکان است و محور عمودی به تعالی و عالم متعالی برمی گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 2 =