شصت و هفتمین نشست علمی «دراماتورژی قرآن کریم» با موضوع «دراماتورژی و جهان مرئی متن» با حضور هادی نائیجی در مدرسه اسلامی هنر برگزار شد.
فهم دیالکتیکی باعث دراماتیک شدن متن می‌شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم،‌ هادی نائیجی در این نشست، در اخذ عنوان «جهان مرئی»، خود را وام‌دار اسکار وایلد دانست و با اشاره به عبارت « … راز حقیقی جهان، دیدنی است نه نادیدنی …» از وایلد که در یک نامه از آن استفاده می‌کند، گقت: ما در فرهنگ شرقی خود چنین برداشتی نداریم؛ در فرهنگ ما فرض بر این است که اساساً براساس ظاهر نباید قضاوت کرد. اسکار وایلد معتقد است امر رازآلود جهان در بُعد دیدنی آن نهفته است، برخلاف چیزهایی که آموخته‌اند؛ این که اساساً جهان نامرئی است اولویت دارد و کشف جهان نامرئی هیجان‌انگیز است.

نائیجی در ادامه با مطرح کردن این پرسش که آیا بازخوانی جهان مرئیِ متن امکان‌پذیر است یا نه؟ پاسخ این پرسش‌ها را بر اساس نظریه خود تحت عنوان «قاعده دراماتورژی علیه مجازگری تفسیری» مثبت ارزیابی کرد و بیان کرد: از جمله علوم محوری در تمدن اسلامی علم تفسیر است. علمی که با خود قواعدی را به همراه آورد تا به مخاطب کمک کند با متن وارد نوعی تعامل شود. اساساً مفسر معتقد است به دلیل انتقال معنای عمیق، متکلم نیازمند مجازگویی است، تا به او قدرت دهد که معانی دست‌نیافتنی در دایره الفاظ را با این روش به مخاطب منتقل کند.

این فیلمنامه نویس برای تشریح این بحث مثالی را عنوان کرد و توضیح داد: برای مثال در مسئله ربا قرآن اینگونه بیان می‌کند که هر کسی ربا می‌خورد توسط شیطان مسح می‌شود، تا آنجا که پریشان‌احوال می‌شود و به نوعی از جنون می‌رسد. بر اساس قواعد علم تفسیر، مسئله مسح شیطان نوعی بیان مجازگونه در زبان قرآن است. اما قواعد دراماتورژی گوشزد می‌کنند که مجاز تفسیری را کنار بگذاریم و به جهان مرئی متن بپردازیم. جهان مرئی متن در این مسئله، وجود شیطان، فعل مسح کردن و ایجاد نوعی دیوانگی است؛ صحنه‌هایی که به خلق یک نمایش منجر می‌شود. این مثال نشان‌دهنده فاصله دنیای دراماتورژی و تفسیر است. نکته مهم این است که توجه داشته باشیم که مجموعه قواعد دراماتورژی هیچ‌گاه به قربانی شدن منظور مؤلف منجر نمی‌شود.

علم تفسیر کمک می‌کند مخاطب با متن وارد نوعی تعامل شود
این کارگردان به دو قاعده در این رابطه اشاره و تصریح کرد: قاعده «صورت‌بندی دراماتیک نقیض مفاهیم و واژگان کلیدی هر آیه» شما را به مقصود آیه در جهان تصویر می‌رساند. قاعده «توارد و ترکیب گفتمان‌های حاکم بر متن؛ بهره‌مندی دراماتیک از ترکیب و التقاط گفتما‌ن‌های تفسیری در دراماتورژی قرآن» که برگرفته از اندیشه میشل فوکو است، می‌گوید که یک متن منحصر در تکست نیست و بسترها و کانتکست‌هایی وجود دارند که از آن‌ها به عناصر فراجمله‌ای تعبیر می‌شود. بر اساس اندیشه فوکو مجموعه این کانتکست‌ها تحت کنترل گفتمان‌هایی است. یک دراماتورژیست باید نسبت به گفتمان‌های گوناگون مطرح‌شده پیرامون آیات مختلف قرآن آگاهی کافی داشته باشد. برای مثال در داستان هبوط حضرت آدم به انواع روش‌های تفسیری مراجعه کند و تصاویر حاصل از هر کدام از این روایت‌ها را بازنمایی کند تا به خلق ایده‌هایی نوین برسد.

سپس نائیجی به معرفی قاعده بعدی در دراماتورژی پرداخت و یادآور شد: قاعده بعدی در دراماتورژی «فهم دیالکتیکی متن از سیاق و سباق» است. با توجه به نظریه وحدت سوره‌ها و وحدت کتابت بر مقام انزال، توجه به سیاق آیه به این معناست که برای رسیدن به مفهوم واحد آیه، باید پس و پیش آیه نیز نظر کنیم. فهم سباقی نیز به معنای این است که هر آیه به شکل منحصر به فرد دارای معنایی مستقل است. اختلاف نظرها درباره نوع تعامل این دو روش تفسیری دامنه گسترده‌ای است. بر اساس مفهوم فهم دیالکتیکی، برگرفته از اندیشه گئورگ گادامر فیلسوف آلمانی، فارغ از مقصود گوینده، اگر متن و خواننده در نقطه‌ای هم‌افق شدند، این هم‌افقی همان معنای متن است. فهم دیالکتیکی از متن به صورت سیاقی و سباقی، متن را دراماتیک کرده و به شما ایده نمایشی می‌دهد.

وی در پایان کتاب «مفردات الفاظ قرآن» اثر راغب اصفهانی با ترجمه حسین خداپرست را به عنوان کتابی بالینی برای علاقه‌مندان به دراماتورژی قرآن معرفی کرد که منجر به افزایش انس خواننده با متن قرآن و تعامل با آن می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 − شش =