بهروز شعیبی: انتشار این کتاب «اتفاقی درخشان» در پرداختن به مسئله ارتباط هنرمند با متن مقدس است.
آیین رونمایی از کتاب دراماتورژی قرآن؛ مبانی و روشها که به همت مدرسه دراماتورژی قرآن کریم و انتشارات مدرسه اسلامی هنر به چاپ رسیده است، سهشنبه 17 خرداد 1401 در سالن سینما آیه برگزار شد. این کتاب که به همت مهدی حمیدیپارسا و محمد حیدری خلیلی گردآوری شده است، شامل 14مقاله از نویسندگان گوناگون است که بر بررسی ابعاد مختلف نسبت هنرهای نمایشی و روایی با متن قرآن کریم میپردازد.
در این جلسه که با حضور چشمگیر علاقمندان همراه بود، استاد احمد شهدادی، دکتر مهدی حمیدی پارسا و جناب آقایان همایون اسعدیان و بهروز شعیبی به بررسی ابعاد گوناگونِ موضوع و بیان پیشنهادات و تجربیات خود پرداختند.
در بخش اول این جلسه استاد احمد شهدادی که عهدهدار نگارش یکی از مقالات این کتاب بود، به بیان مطالب خود پرداختند. ایشان در ابتدا دراماتورژی قرآن را در سه معنا بازتعریف کردند؛ معنای عام، معنای خاص و معنای اخص.
معنای عامِ دراماتورژیِ قرآن یعنی بازتفسیر و بازنمایی قرآن در قالب روایتی شخصی؛ به این معنا که هر شخصی که خود را مخاطب قرآن میداند، میتواند در شکل و فرم ویژهای به بازتفسیر این متن بپردازد، گاه این بازنمایی و بازتفسیر در متن زندگی فردی و اجتماعیِ اوست و گاه در مقام خلق اثر هنری یا فکری. در سنت ما نیز شواهدی بر این معنا وجود دارد. برای مثال شیخ اشراق سخنی با این مضمون دارد که قرآن را چنان بخوانید که گویی بر شخص شما نازل میشود. یعنی هر کس میتواند در قالب مفهوم عرفانی وحیالقلوب، وحی الهی را در چارچوب جدیدی فهم و بازتفسیر کند.
از همین باب است که شمس تبریزی در مقالات خود میگوید: «مرا رسالۀ مصطفی به کار نیاید، مرا رسالۀ خود باید». قرآن را تا زمانی که به شکل کتابی بر لب طاقچه تلقی کنیم، اثری در زندگی ما نخواهد داشت، مسئله اینجاست که تا چه میزان، اراده به انس و آمیزش با این کلمات داشته باشیم و آن را در هیئتی تازه تجربه کنیم.
اما معنای خاصِ دراماتورژیِ قرآن، بازنمایی و بازتفسیر متن در قالب رسانه و هنر است که مختص هنرمندان و اصحاب رسانه و فرهنگ است. معنای اخصِ دراماتورژی قرآن، بازنمایی و بازتفسیر این کتاب در قالبِ هنریِ ویژۀ تئاتر و سینماست. به این معنا که هنرمند ابتدا با تجربۀ درک امر قدسی در قالب امور انضمامی مواجه میشود و سپس اراده به سخنگفتن از این تجربۀ استعلایی میکند.
استاد شهدادی در ادامه سخنان خویش به چگونگی پیوند تجربه انضمامی و تجربۀ قدسی هنرمند پرداختند و بیان داشتند که از این رویداد در فرهنگهای گوناگون سخن رفته است.
در قسمت دوم مراسم، آقایان پارسا، اسعدیان و شعیبی در میزگردی سهنفره بحث را پی گرفتند. در ابتدا آقای اسعدیان با استقبال از نگاه استاد شهدادی به هنر و نسبت آن با امر قدسی بر این مسئله صحه گذاشت که اساسا هنرمندان همواره در اَشکال گوناگون به نوعی با امر قدسی و مفاهیم دینی در ارتباط هستند. پرداختن به مضامین اخلاقی نمونهای از این ارتباط پیوسته است.
بهروز شعیبی نیز در ابتدای صحبتهای خود، انتشار این کتاب را نوعی «اتفاق» قلمداد کرد؛ اتفاقی که سرآغاز یک راه روشن خواهد بود. او اذعان داشت که تا امروز هنرمندان برای رجوع به متون مقدس و بهویژه قرآن با واسطههایی مواجه میشدند که همواره به شکلی فیلترگونه بر برداشت هنرمند از متن تأثیرگذار بودهاند اما با طرح مباحثی همچون دراماتورژی متون مقدس راه برای برقراری ارتباط مستقیم و بیواسطه هنرمند با متن هموارتر شده است. کارگردان فیلم «بدون قرار قبلی» تأکید کرد که تمرکز این کتاب بر بازسازی این تصویر که قرآن به خودی خود یک اثر هنری و ادبی است، بسیار قابلستایش است.
سپس دکتر حمیدیپارسا با مروری بر ساختار کلی کتاب، به بینارشتهایبودن دانش دراماتورژی قرآن اشاره کردند و به این نکته پرداختند که بخشی از این پروسه معطوف به بررسی مسائل نظری و سازوکار تئوریک مواجهه با متن مقدس است و بخش دیگر متمرکز بر تجربههای عملی خلق اثر بر مبنای یافتههای نظری. تمرکز این کتاب نیز عمدتا به بخش اول و مسائل نظری است. وی در ادامه از مهمانان جلسه درخواست کرد که در باب بخش دوم این مسیر، یعنی تجربههای عملی هنرمند نیز نکاتی را مطرح کنند.
اسعدیان بخش عمده این جریان و مسیر را معطوف به وجه ناخودآگاه ادراک هنرمند دانست. او بر این مسئله تأکید داشت که ماحصل ارتباط هنرمند و مفاهیم دینی، خود را به شکل سرریز فکری و هنری در آثار او نشان میدهد. این جریان تا حدی است که حتی خود هنرمند پس از خلق اثر هم به جنبههای مختلف آن اشراف ندارد و این منتقدان هستند که از زاویهای بیرونی ثمرات این ارتباط را کشف میکنند. کارگردان فیلم «بوسیدن روی ماه» نفسِ تنفس هنرمند در اتمسفر فرهنگ دینی را بزرگترین دروازه برای خلق آثاری با مضامین دینی و قرآنی قلمداد کرد.
او در ادامه گفت که عمده هنرمندان برای دوری از چالشهای مواجهه با قرائت رسمی از متن و مفاهیم دینی، در اکثر موارد از بیان اینکه در حال پرداختن به بخشی از متن قرآن یا فرهنگ دینی هستند، امتناع میورزند. هنرمند نباید در مقام اقناع قرائتهای گوناگون از این مسائل باشد، بلکه باید تمام تمرکزش را بر تجربۀ خود از تنفس در این فضا قرار دهد.
شعیبی نیز پسندیدهشدن هر متن هنری را در گرو تجربه شخصی هنرمند در آن مسیر دانست. او اذعان داشت که برای بیان هر محتوایی باید به کشف فرم متناسب و درست با آن محتوا پرداخت. کشف آن فرم درست نیازمند چند چیز است. در مورد خلق اثر نمایشی از مفاهیم قرآنی، هنرمند ابتدا باید به فهم شخصی و باور شخصی از آن قطعه برسد، سپس در خلق فرم هم چیزی نباید تبدیل به واسطه میان هنرمند و قرآن شود. او مجموعه «ده فرمان» کیشلوفسکی را نمونه درخشان چنین مسیری میداند؛ اثری که اگر اسامیاش را از روی آن بردارید هیجکس به سادگی به نسبت آنها با کتاب مقدس پی نمیبرد، چون فرم اثر به شدت برای مخاطب آشناست.
او نمونه اسلامی این فرایند را آثار کلاسیک ادبیات فارسی میداند، آثاری که محتوای خود را از قرآن وام گرفتهاند اما در زمینۀ فرم ارائۀ سخن، بر شرایط و سلایق و ذائقههای عصر خویش توجه داشتهاند. شعیبی شاهنامه فردوسی را اوج این فرایند میدانست و تأکید کرد که دراماتورژی قرآن باید راه را برای متجلیشدنِ ظرفیت هنرهای دراماتیک در بستر متن قرآن باز کند.
در پایان نیز مهمانان جلسه ابراز امیدواری کردند که انتشار این کتاب نخستین قدم در مسیری باشد که در آینده فرهنگ و هنر ایران از ثمرات آن بهرهمند شود.