سی و دومین نشست مدرسه اسلامی هنر قم با موضوع دراماتورژی قرآن کریم با درس گفتاری “قرآن کریم به روایت مولوی در مثنوی معنوی” برگزار شد.

سرویس تئاتر هنرآنلاین، سی و دومین نشست مدرسه اسلامی هنر قم با موضوع “قرآن کریم به روایت مولوی در مثنوی معنوی” با حضور احمد شهدادی نویسنده، پژوهشگر دینی و غزل‌سرا برگزار و مباحثی در آن مطرح شد که در ادامه به آن اشاره می‌شود:

مقدمه
مثنوی روایت درونی انسان از قرآن کریم است. فهم چارچوب‌مند و ثابت از علم معنا دارد، اما در فلسفه، دین و برخی از معرفت‌ها چنین فهمی معنا و امکان ندارد. فهم مولانا از قرآن کریم جز به مدد روایت، قصه، عناصر داستانی، تأویل و شاخصه‌های فرمی مثنوی ممکن نبوده است؛ کاری که گوهر و معنای دراماتورژی است. نکته درس‌آموز مولانا این است: به ازای هر انسان فهمی از قرآن هست. این معنای شنیدن صدای درون در مواجهه با متن قدسی است. هم به این سبب است که گفته‌اند: قرآن را چنان بخوان که گویی بر تو نازل می‌شود. مبنای روایت قرآن مولانا تکثر فهم و سیالیت آن است. مثنوی زندگی‌نامه معنوی و خودنوشت مولاناست: تجربه‌ها و لحظه‌ها. یعنی نگاه به جهان، انسان و خدا و قرآن از دریچه هم‌نفسی با متن مقدس. مثنوی نمایش شخصی و فردی مولانا از زندگی است. هر کس یک نمایش زندگی دارد. هر چه را هست و هر چه را می‌زید، در قالب “نحوه” زیست خود می‌نماید. مثنوی هم در‌جهان‌بودگی مولاناست.
معرفت خصلت ظهور دارد. بدون ظهور فهم بی‌معناست. نوع معرفت و فهم، بیان خاص خود را هم می‌طلبد. هر معرفتی با هر بیانی ظاهر نمی‌شود. برخی معرفت‌ها با کار، ورزش، هنر، رساله فقهی، کتاب تفسیر و پزشکی ظهور می‌کنند. برخی معرفت‌های ظهوری دیگر دارند. مثنوی خاص‌ترین ظهور یک نوع معرفت است. مولانا زیست معنادار دارد و در ‌جهان‌زیست او معنا مفقود نیست. ظهور زیست خاص مولانا، یعنی نوشتن و بیان او شاخصه‌هایی دارد. مولانا معناگراست و صورت‌گریز. عشق‌گراست و عقل‌گریز. معرفت سیال دارد نه معرفت ثابت. ایمان دارد، نه اعتقاد. به دل توجه می‌کند نه به تن. شادی را می‌طلبد نه رنج را. ایمان او عاشقانه است نه عاقلانه. رقص عارفانه دارد نه جمود خائفانه. مستی را برگزیده است نه هشیاری را. مولانا از همه پدیدارهای دینی، تجربی، تاریخی، زیبایی‌شناختی و اخلاقی فهم و روایت عاشقانه دارد. فهم او هم دراماتیک است. عناصر فهم دراماتیک مولانا این است: مولانا قصه می‌گوید نه گزاره، روایت می‌کند نه تعریف. نمایش می‌دهد شعر نمی‌گوید. بازیگر است نه تماشاگر. طنز را می‌پسندد نه جدیت را. استعاره را برمی‌گزیند نه حقیقت را. زیبایی را نمایش می‌دهد نه زشتی را. حس حضور دارد نه غیاب، یعنی اصیل زندگی می‌کند نه دست دوم و تقلبی. زندگی زیسته و به کمال زیسته دارد، نه زندگی ناقص و ناتمام و نزیسته. این‌ها همه به فهم و روایت مولانا بعدی دراماتیک می‌دهند.
بحث دارای سه جنبه است که با بررسی هر سه جنبه و گزارشِ درونیِ شخصیِ نگارنده مطالب بیان می¬شود. عمده مبحثی که ارائه می¬شود روایت درونی مولانا از قرآن کریم است. مولانا قرآن پژوهی است که در تمامی سکناتِ زندگی شخصی او قرآن جاری و ساری است و روح قرآن در غالب اشعار او مبرّز است. مثنوی فهم مولانا از قرآن است. سه جنبه‌ای که جهت بررسی روایت مولانا از قرآن کریم مورد اهمیت است به قرار زیر است:

دراماتورژی
مثنوی معنوی
قرآن کریم

فهم شخصی در علم(science) جایگاهی ندارد. در گزاره های علمی فهم شخصی بی‌معناست بلکه راه اثبات مدرکات از طریق فهم جمعی امکان‌پذیر است. در بیان علمی با گزاره‌های مدون، مشخص و اصطلاحات خاص روبرو هستیم که اگر اصطلاحات را بدانیم می‌توانیم گزاره را در هر ظرف تجربی آزمایش کنیم.
در فلسفه، دین، پدیدارشناسی و عرفان، فهم شخصی مستند است زیرا بیان قرآنی، دینی و ادبی ویژگی‌هایی دارند که ذاتا اقتضای فهم‌های متفاوتی دارند. که براساس مبانی هرمنوتیک ماخوذ است. در کتب عرفانی اصطلاحی متداول است که ” الطرق الی إلى الله بعدد أنفاس الخلائق‌”[1] یا در مورد قرآن کریم روایتی توسط معصوم بیان شده است که”وَیْحَکَ یَا قَتَادَهُ إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ”[2] مخاطب اصلی قرآن، فهمنده اصلی قرآن است.
زمانی که یک مطلب دارای مفاهیم متعددی است یعنی فهم‌های مختلفی از آن ممکن باشد، می‌توان آن را دسته‌بندی کرد مثلا به اشارات، حقایق و عبارات دسته‌بندی کرد و اگر دارای فهم ثابت باشیم این دسته بندی‌ها ممکن نیست.
عرفان قائل به این است که هرکس باید به فهم شخصی خود از دین نائل شود، به نحوی قرآن را بخوانید که گویی بر شما نازل شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 5 =