احمدرضا معتمدی «فیلمساز» گفت: مشکل عمده ما در زمینه فرهنگ و هنر ناشی از عدم شناخت عمیق از پیشفرضهای فلسفی و فکری در زمینه هنر و فرهنگ معاصر است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، هفتاد و هشتمین نشست علمی مدرسه دراماتورژی قرآن کریم با حضور احمدرضا معتمدی، کارگردان و استاد دانشگاه و جمعی از علاقه مندان با موضوع «بررسی تجربه زیسته هنرمند در دراماتورژی دینی» در سالن سینما آیه مدرسه اسلامی هنر در قم برگزار شد.
احمدرضا معتمدی در ابتدای نشست با طرح این نکته که مهمترین مسئله امروز جامعه عدم طرح پرسش است گفت: تا زمانی که مسئلهای به شکل وجودشناختی ما را درگیر خود نکند و خواب را از چشمان ما نرباید، راه به جایی نخواهیم برد. بحث اینجاست که این مسئله تا کجا برای ما حیاتی است؟ اینکه مفهومی را از قرآن و به شیوه قرآن منتقل کنیم و پیامی الهی داشته باشیم؟ این دغدغهها در تاریخ هنر برای عدهای مطرح بوده است؛ چه در زمینه سینما و چه در ساختار هنرهای دیگر.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما فرصتی استثنایی را در چهل سال گذشته از دست دادهایم، تصریح کرد: ما نتوانستیم کارهای لازم برای تحقق اهداف مان با روشهای منسجم به سرانجام برسانیم. با این حال اگر نتوانیم تجربههایی را که تا امروز داشتیم، بهدرستی نقد و بررسی کنیم، باز هم همان مسیر اشتباه را ادامه خواهیم داد. برای نمونه اگر فردی از خارج از ایران برای چند دقیقه مخاطب رسانه ملی ما باشد، به سادگی آشفتگی و ناهمخوانی فکری و عملی ما را درخواهد یافت.
معتمدی مشکل عمده ما در زمینه فرهنگ و هنر را ناآشنایی عمیق با پیشفرضهای فلسفی و فکری در زمینه هنر و فرهنگ معاصر معرفی کرد و یادآور شد: ناآشنایی عمیق با پیشفرضهای فلسفی و فکری بالتبع باعث اتخاذ تدابیر و سیاستهای زیانبار فرهنگی و اقتصادی میشود. نمونه این سردرگمی خود را در تولیدات سینمای ایران در چند دهه اخیر بروز میدهد. وقتی آثاری را که در حوزه قصههای قرآنی تولید شده است، با متن قرآن مقایسه میکنیم شکافهای زیادی میان سبک روایی قرآن و برداشت هنرمند از آن خواهیم شد.
کارگردان فیلم «آلزایمر» سپس بحث بر سر مفهوم دراماتورژی را در پیش گرفت و بیان کرد: با توجه به تعریف موسع دراماتورژی تحت عنوان «آرایش هدفمند وقایع» ابتدا باید بررسی کرد که آیا سبک روایی قرآن در قالب چنین تعریفی میگنجد یا خیر. سپس به امکانات فرمهای هنری نظیر سینما توجه کرد که آیا چنین امکانی را برایمان فراهم میکنند یا خیر.
وی در ادامه هنرمند را برای کشف ایده نیازمند بیدار کردن تأمل و توجهی درونی دانست و افزود: تأمل و توجهی درونی به شکوفایی یک افق زیباییشناسانه میانجامد و از خلال این شکوفایی ایدههایی پرورانده میشود که بیننده را به وجد میآورد. به عنوان نمونه سینمای تارکوفسکی و برگمان را سرشار از وجود چنین ایدههایی معرفی کرد.
احمدرضا معتمدی تنها راه مواجهه با متن مقدسمان برای بیدار کردن هویت و افق زیباییشناسانه را آشنایی با سنت فکری و حکمی خودمان برشمرد و گفت: قدم نخست آشنایی با سنت فکری و حکمی خودمان است و سپس دست یابی به درکی عمیق از سنت فکری و فلسفی غرب در زمینه زیبایی و هنر، بهخصوص هنر سینما، تا بتوانیم در مواجهه با قرآن، به تفاوت سبک روایی این متن با آن سنتها به خوبی اشراف پیدا کنیم.
این استاد دانشگاه و کارگردان سینما در پایان صحبتهایش تأکید کرد: هدف ما پیش از ارائه هر پاسخی باید رسیدن به پرسشهای صحیح باشد.