به گزارش ایکنا از قم، سیدمهدی ناظمی، پژوهشگر فلسفه و سینما شامگاه شنبه، ۲۰ مهر در سلسله نشستهای علمی دراماتورژی قرآن کریم با موضوع «تأملاتی فلسفی در باب بصری کردن امر قدسی» که در مدرسه اسلامی هنر برگزار شد، بیان کرد: در واقع رهیافت ما در این جلسه فلسفی است و تلاش میکنم تأمل خودم را بیان کنم؛ اشارات قرآنی هم از دایره بحث فلسفی خارج نیست و در یک متن بزرگ مذهبی و فرامتنی آن را تفسیر نمیکنم.
وی با اشاره به اینکه همه ابعاد این موضوع در یک جلسه نمیگنجد، ادامه داد: کلمات همبسته سمع و بصر مانند چشم، گوش، دیدن، شنوایی و بینایی پرکاربردترین کلمات در همه زبانهای دنیاست و در ادراکات ما دو ادراک اصلی با قدرت و اهمیت زیاد دیدن و شنیدن است؛ در متون گذشتگان قضاوت بهگونهای است که سمع بر بصر تقدم دارد و از زمان یونان باستان تا به امروز بصر برجستگی پیدا میکند.
این پژوهشگر فلسفه و سینما افزود: سمع و بصر به محل شنیدن و دیدن و امر غیرمادی اشاره دارند، انسان اگر بخواهد آشکار شدن تمام و کمال ویژگیهای چیزی را بیان کند از کلمه بصر استفاده میکند و برای دقیق دیدن گاهی از کلمه نظر بهره میگیرد که این کلمه به خود چشم توجه بیشتری دارد تا بصر و هنگام به کار بردن نظر منتظر دوگانه آن هستیم؛ نظر برای احاطه و سیطره استفاده میشود و در واقع نوعی معنای اشراف را در خودش دارد.
ناظمی با اشاره به اینکه در قرآن و روایات نیازمند پژوهش مفصل در باب این دو کلمه هستیم اما غالباً هنگامیکه خدا در مورد خودش یا انسانها صحبت میکند سمع همیشه نوعی اولویت بر بصر دارد، تصریح کرد: در بحث استعاری کلمات، دیدن ادراک خاصی است که مستلزم تقابل رؤیت و ایضاح بیشتری است، اما استعارههای زیادی از دیدن و تفهم ساخته میشود مانند چشمزخم یا نرگس چشم یا چشم جادو که در زبانهای مختلفی وجود دارد مانند عین الکمال و قرةالعین در زبان عربی؛ هر چه تاریخ جلوتر میرود سلسله زنجیرهای از استعارات مانند چشم سوم، چشم درون و چشم دل پدیدار میشود که خاستگاه فلسفی عرفانی روشن، زبانی یا فرهنگی دارد.
وی گفت: انسانها فارغ از هر نوع مذهب، فلسفه و مذهب با تجربه مشترک خواب دیدن درگیر هستند و در خواب چیزهایی میبینیم بدون اینکه چشمانمان باز باشد و خواب شنیدن یا خواب فهمیدن نمیگوییم بلکه میگوییم خواب دیدم؛ این تجربه مشترک دیدن در خواب ما را محیای بحث استعاری چشم میکند و گویی چشم امری فراتر از چشم ظاهری است و ابعاد مختلفی دارد.
ظهور اسطورهها
پژوهشگر فلسفه و سینما با اشاره به اسطورهها و مبحث چشم سوم، بیان کرد: آرم فراماسونری از اسطورههای مصری انتخاب شده است، در اسطورههای شمال اروپا اُودین خدایی است که به جستوجوی دانایی میپردازد و با موجودی به نام میمیر روبهرو میشود که اگر میخواهی از چشمه دانایی سیراب شوی باید چشم خودت را قربانی کنی و او با دادن یک چشم در مقابل دانش را میگیرد؛ اسطوره شیوا سه چشم در پیشانی خودش با قدرت تخریبگر و نجاتگر خاصی دارد و این چشم نماد مراقبت در فرهنگها میشود که فراماسونری بعدها از روی همین چشم را برداشت میکند.
ناظمی ادامه داد: برخی افراد گویی چیزی میبینند و از چشم آنان نیرویی ساطع میشود که منجر به چشمزخم میشود و اگر به این مفاهیم توجه کنیم به نظر میرسد چشمها تنها ابزار ادراک انفعالی نیست و فاعلیتی هم دارد و با گوش که بیشتر انفعالی است تفاوت دارد؛ در برخی مکاتب طب شرقی معتقدند در رگهای چشم میتوان بیماریها را شناخت و بنده بعد از تحقیقاتی در این باب به نتیجه رسیدم که بیماریهای روحی در عنبیه چشم خودش را نشان میدهد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه تمامی اقوام باستان اسطورههای داشتند و مردم احساس مشارکت در باب این اسطورهها داشتند، بیان کرد: خدایان و اسطورههای یونانی شباهت زیادی در رفتار و اخلاق به انسانها دارند، انسان باید هیمنهای در برابر این امر قدسی و خدایان احساس کند ولی این هیمنه در این خدایان کاسته میشود؛ تماشاگری در این آیینها بسیار مهم است و از قرن هفتم میلاد به بعد تمایزی بین افرادی که تماشا میکنند و افرادی که آن را اجرا میکنند پیش میآید و تماشاخانه آتن مانند مسجد در عالم اسلام بوده و فعالیتهای سیاسی، مذهبی و قضایی در این مکان انجام میشده است.
ظهور پدیده بازیگر
پژوهشگر فلسفه و سینما بیان کرد: سپس ظهور پدیدهای به نام بازیگر یکی از موضوعاتی است که باعث شکل گرفتن نسبت تماشاگری شد و چشم و دیدن مهم میشود و بازیگر باید امر مَسموع را بتواند مُبصر کند؛ اسکندر قدسیت نمایشها را ویران میکند چون که یونانیها دهههای مشهوری به نام الهههای خود داشتند و اسکندر معتقد بود این نمایشها در هر زمانی میتواند اجرا شود و نیازی به دهه خاصی نیست.
ظهور و بروز نقاشی و شعر
ناظمی در ادامه با اشاره به اهمیت نقاشی و ظهور این امر مهم بصری، گفت: در قرون وسطا با نهضت شمایلشکنی روبهرو میشویم و با مظاهر فرهنگ شرک یونانی مبارزه میکند که باید از بین بروند اما قرابت جغرافیایی و زمانی و مکانی فرهنگ غربی با یونانی باعث میشود تأثیراتی را بپذیرند و میتوان گفت هیچ فرهنگی در دنیا به اندازه قرونوسطا محوریتش با نقاشی نیست.
وی اضافه کرد: همانگونه که امور قدسی، درام را در دوره یونان باستان سر و شکل میدهد، الهیات و تدین مسیحی کاتولیک نیز نقاشی مقدس دوره قرون وسطا را محقق میکند و نقاشی مقدس قرون وسطا بصری کردن امور قدسی مانند بهشت و جهنم را ایجاد میکند؛ در دوره رنسانس مشهورترین نقاشان تاریخ انسان وجود دارند که از دل نقاشی فرم جدید نقاشی کلاسیک دوره رنسانس به وجود میآید و محتوا نیز با فاصلهای تغییر میکند که دیگر فقط ماجرای قدسی در نقاشیها بیان نمیشود و حتی به بصری کردن زندگی عادی مردم نیز میرسد.
این پژوهشگر فلسفه اظهار کرد: امر مسموع در برابر انضباط مقاومت میکند اما امر مبصر منضبطتر است مثلاً در جمعی، فردی سؤال میپرسد و چشمان ما بسته است و نمیدانیم چه کسی پرسید اما اگر او را ببینیم امر مبصر برای ما هویدا میشود که منضبطتر است.
ناظمی با اشاره به ظهور شعر و افول آن بعد از افلاطون، بیان کرد: در عالم اسلام قرآن در فرهنگ شاعرانه متولد میشود و در رقابت با آنها خودش را اثبات میکند و با یک زمینه کلامی معجزه بودن خودش را ثبت میکند؛ بعد از بسط اسلام در هیچ فرهنگی صرف و نحو به اندازه فرهنگ عربی مهم نیست و میتوان گفت حتی صرف و نحو از عربی به سایر زبانها انتقال یافته است؛ بعد از اسلام شعر عرب افول میکند اما در ایران بزرگترین شاعران جهان ظهور پیدا میکنند و در شعر ما مسئله سمع و بصر بیان میشود که مولوی بیشتر از همه به این دو و ارتباط میانشان پرداخته است، مولوی معتقد است فهم و ادراک انسان چون با زبان شدنی است و اصل زبان سرچشمه در شنیدن دارد؛ لذا زبان به مسئله اصلی تفکر تبدیل میشود.
در قرآن همواره سمع مقدم بر بصراست
وی با اشاره به اینکه در قرآن همواره سمع مقدم بر بصر است، گفت: در سوره روم خداوند در خلق ازواج از انفاس برای قومی که تفکر میکنند اشاره دارد؛ در آیهای دیگر در همین سوره روم به اختلاف و آمدوشد زمین و آسمان اشاره دارد که آن را آیاتی برای عالمان میداند و یا آمده «وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ» و بعد از این آیات انسان منتظر آیهای برای یُبصرون و اهل بصیرت است اما در آیه ۲۴ سوره روم آمده که «وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» واشاره به رؤیت دارد و آن را مقدمه تعقل میداند و اینجا مناسبتی بین رؤیت و عقل وجود دارد که این مناسبت بین رؤیت و تفکر نباشد.
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه با بصری شدن امر قدسی امکاناتی از آن سلب میشود و محدودیتهایی برایش ایجاد شده، ابراز کرد: راه ادراک اولیه ما برای فهم تقدس و ماورا در بین حواس پنجگانه بیشتر سمع است و به همین دلیل فرآیندی که بصری شدن فرهنگ و فکر انسان از دوره یونان باستان تا به امروز طی کرد، فرآیندی است که به این امر قدسی آسیبزده و کمک نکرده است. چون امر قدسی بالاترین رتبهای است که انسان با آن درگیر است امر مبصر باید دستبهعصا حرکت کند و اولویت باید با وجه سمعی و مسموع باشد.